*بچه اولی که باشی الگویی برای باقی بچه ها،باید پخته تر و
سنگین تر و محکم تر رفتار کنی
*بچه اولی که باشی،نباید سنت شکنی کنی باید روی قاعده راه
بری
*بچه اولی که باشی،نباید اشتباه کنی،تو دستای مادری و
بازوی پدر مبادا راه رو کج بری
*بچه اولی که باشی،باید کوتاه بیای،بگذری از حقت،باید
دلت بشکنه و سکوت کنی تا تجربه بشی برای پدرومادر سر بچه
های دیگه
*بچه اولی که باشی سنگ صبوری برا مادر،مرهمی برای زخم های
پدر اما خودت که حرف میزنی...
و...
بچه هاتون رو اذیت نکنید
*اونا یاد میگیرند همه چیز شنیدنی نیست گاهی فقط تجربه ست...
آکادمی ناجی » اخلاق، رفتار، کردار » ادب دینی ، ادب
عمومی و آداب معاشرت
مجلس میهمانی بود......
پیر مرد از جایش برخاست تا به بیرون برود...
اما وقتی که بلند شد، عصای خویش را بر عکس بر زمین
نهاد.....
و چون دسته عصا بر زمین بود، تعادل کامل نداشت...
دیگران فکر کردند که او چون پیر شده، دیگر حواس خویش را از
دست داده و متوجه نیست که عصایش را بر عکس بر زمین
نهاده.....
به همین خاطر صاحبخانه با حالتی که خالی از تمسخر نبود به
وی گفت:
پس چرا عصایت را بر عکس گرفته ای؟!
پیر مرد آرام و متین پاسخ داد:
زیرا انتهایش خاکی است، می خواهم فرش خانه تان خاکی...