کم کم یاد خواهی گرفت تفاوت ظریف
میان نگهداشتن یک دست و
زنجیر کردن یک روح را
اینکه عشق تکیه کردن نیست و رفاقت، اطمینان خاطر و یاد
میگیری که بوسهها قرارداد نیستند و هدیهها، معنی
عهد و پیمان نمیدهند.
کم کم
یاد میگیری
که حتی نور خورشید هم میسوزاند اگر زیاد آفتاب بگیری
باید باغِ
خودت را پرورش دهی به جای اینکه منتظر کسی باشی تا برایت
گل بیاورد.
یاد میگیری
که می توانی تحمل کنی
که محکم باشی پای هر خداحافظی
یاد میگیری که خیلی
میارزی.
آدمها هم مثل اشکال هندسی هستند:
بعضیها همیشه با همه موازی هستند وکاری باهیچ کسی
ندارند!
بعضیها متقاطعند همه را قطع میکنند سوهان اعصاب، همیشه
رو مخ آدمهاهستند!
بعضیها نقطه اند کوچکند وقد خودشان حرف میزنند!
بعضیها پاره خطند اول و آخرشون معلوم نیست کجاست؟!
بعضیها دایره اند با همه کنار می آیند همه هم دوسشان
دارند،موج مثبت میدهند!
بعضیها مثلثند هر جور نگاهشان کنی تند وتیز و رک هستند
مثل تابلو خطر میمانند!
بعضیها مربعند چارچوب دارند منظم وخشکند!
بعضیها هم خط خطیند مثل مایعات به شکل ظرفشون درمیان یه
بار خط ،یه بار تیز، یه بار خشک گاهی هم صمیمی!
...
*بچه اولی که باشی الگویی برای باقی بچه ها،باید پخته تر و
سنگین تر و محکم تر رفتار کنی
*بچه اولی که باشی،نباید سنت شکنی کنی باید روی قاعده راه
بری
*بچه اولی که باشی،نباید اشتباه کنی،تو دستای مادری و
بازوی پدر مبادا راه رو کج بری
*بچه اولی که باشی،باید کوتاه بیای،بگذری از حقت،باید
دلت بشکنه و سکوت کنی تا تجربه بشی برای پدرومادر سر بچه
های دیگه
*بچه اولی که باشی سنگ صبوری برا مادر،مرهمی برای زخم های
پدر اما خودت که حرف میزنی...
و...
بچه هاتون رو اذیت نکنید
*اونا یاد میگیرند همه چیز شنیدنی نیست گاهی فقط تجربه ست...