کم کم یاد خواهی گرفت تفاوت ظریف
میان نگهداشتن یک دست و
زنجیر کردن یک روح را
اینکه عشق تکیه کردن نیست و رفاقت، اطمینان خاطر و یاد
میگیری که بوسهها قرارداد نیستند و هدیهها، معنی
عهد و پیمان نمیدهند.
کم کم
یاد میگیری
که حتی نور خورشید هم میسوزاند اگر زیاد آفتاب بگیری
باید باغِ
خودت را پرورش دهی به جای اینکه منتظر کسی باشی تا برایت
گل بیاورد.
یاد میگیری
که می توانی تحمل کنی
که محکم باشی پای هر خداحافظی
یاد میگیری که خیلی
میارزی.
آکادمی ناجی » اخلاق، رفتار، کردار » ادب دینی ، ادب
عمومی و آداب معاشرت
مجلس میهمانی بود......
پیر مرد از جایش برخاست تا به بیرون برود...
اما وقتی که بلند شد، عصای خویش را بر عکس بر زمین
نهاد.....
و چون دسته عصا بر زمین بود، تعادل کامل نداشت...
دیگران فکر کردند که او چون پیر شده، دیگر حواس خویش را از
دست داده و متوجه نیست که عصایش را بر عکس بر زمین
نهاده.....
به همین خاطر صاحبخانه با حالتی که خالی از تمسخر نبود به
وی گفت:
پس چرا عصایت را بر عکس گرفته ای؟!
پیر مرد آرام و متین پاسخ داد:
زیرا انتهایش خاکی است، می خواهم فرش خانه تان خاکی...