آدمها هم مثل اشکال هندسی هستند:
بعضیها همیشه با همه موازی هستند وکاری باهیچ کسی
ندارند!
بعضیها متقاطعند همه را قطع میکنند سوهان اعصاب، همیشه
رو مخ آدمهاهستند!
بعضیها نقطه اند کوچکند وقد خودشان حرف میزنند!
بعضیها پاره خطند اول و آخرشون معلوم نیست کجاست؟!
بعضیها دایره اند با همه کنار می آیند همه هم دوسشان
دارند،موج مثبت میدهند!
بعضیها مثلثند هر جور نگاهشان کنی تند وتیز و رک هستند
مثل تابلو خطر میمانند!
بعضیها مربعند چارچوب دارند منظم وخشکند!
بعضیها هم خط خطیند مثل مایعات به شکل ظرفشون درمیان یه
بار خط ،یه بار تیز، یه بار خشک گاهی هم صمیمی!
...
*بچه اولی که باشی الگویی برای باقی بچه ها،باید پخته تر و
سنگین تر و محکم تر رفتار کنی
*بچه اولی که باشی،نباید سنت شکنی کنی باید روی قاعده راه
بری
*بچه اولی که باشی،نباید اشتباه کنی،تو دستای مادری و
بازوی پدر مبادا راه رو کج بری
*بچه اولی که باشی،باید کوتاه بیای،بگذری از حقت،باید
دلت بشکنه و سکوت کنی تا تجربه بشی برای پدرومادر سر بچه
های دیگه
*بچه اولی که باشی سنگ صبوری برا مادر،مرهمی برای زخم های
پدر اما خودت که حرف میزنی...
و...
بچه هاتون رو اذیت نکنید
*اونا یاد میگیرند همه چیز شنیدنی نیست گاهی فقط تجربه ست...
رفیق رو دو جا میشه شناخت ...
1. تو جمعی که جنس مخالف حضور داشته باشه ...
2. تو جمعی که رفیقای رفیقت باشن ...
تو این دو جمع اگه تنها نموندی رفیق خوبی داری ... اگه تنها
موندی بــــــــــنـــــــداز دور ...
تفاوتهای
منو تو ! در این راه طولانی، که ما بیخبریم و چون باد میگذرد،
بگذار خرده اختلافهایمان باهم، باقی بماند.
خواهش میکنم! مخواه که یکی شویم؛ مطلقاً یکی.
مخواه که هرچه تو دوست داری، من همان را، به همان شدت دوست
داشته باشم
و هرچه من دوست دارم، به همان گونه، مورد دوست داشتن تو
نیز باشد. مخواه که هر دو یک آواز را بپسندیم، یک ساز
را، یک کتاب را، یک طعم را، یک رنگ را و یک
شیوهی نگاه کردن را.
مخواه که انتخابمان یکی باشد، سلیقهمان یکی و رویامان
یکی.
همسفر بودن و همهدف بودن، ابداً به معنای شبیه بودن و...