آدمها هم مثل اشکال هندسی هستند:
بعضیها همیشه با همه موازی هستند وکاری باهیچ کسی
ندارند!
بعضیها متقاطعند همه را قطع میکنند سوهان اعصاب، همیشه
رو مخ آدمهاهستند!
بعضیها نقطه اند کوچکند وقد خودشان حرف میزنند!
بعضیها پاره خطند اول و آخرشون معلوم نیست کجاست؟!
بعضیها دایره اند با همه کنار می آیند همه هم دوسشان
دارند،موج مثبت میدهند!
بعضیها مثلثند هر جور نگاهشان کنی تند وتیز و رک هستند
مثل تابلو خطر میمانند!
بعضیها مربعند چارچوب دارند منظم وخشکند!
بعضیها هم خط خطیند مثل مایعات به شکل ظرفشون درمیان یه
بار خط ،یه بار تیز، یه بار خشک گاهی هم صمیمی!
...
داشتم فکر میکردم به افراد به کارها هنجار ها رفتار
ها
هرچقدر بیشتر فکر کردم رفتار ادم های اطرافم رو سیاست
مدارانه و پر از تزویر دیدم
دیگه از اون محبت ناب و سادگی شگفت انگیز فطرت ادمی خبری
نبود
اگر هم کسی اینطور رفتار کنه(سادگی نه ساده لوحی) متهم
میشه و تحقیرش میکنند
من اومدم هم خودم هم برداشت دوستان خوابگاهیم رو بسنجم
میخاستم ببینم چقدر بدی دارم چقدر عیب دارم تا بتونم
برزرفشون کنم و از جهتی دوستان من چطور منو میسنجند و چه
حساسیت هایی دارند
تا اینطور بتونیم بهتر و راحت تر کنار هم زندگی کنیم و
درک کنیم همدیگر رو
به همشون پیام دادم و ازشون خواستم عیوب من رو بدون ...
آدمهایی هستند که خیلی “وجود” دارند. نمی گویم خوبند
یا بد، چگالی ِ وجودشان بالاست. اصلا یک «امضا» هستند
برای خودشان!
افکار، حرف زدن، رفتار و هر جزئی از وجودشان امضادار
است.
اینها به شدت «خودشان» هستند. یعنی تا خودشان نباشند
اینطور خاص و امضادار نمی شوند که!
در یک کلمه، «شارپ» هستند و یادت نمی رود «هستن» هایشان
را، بس که حضورشان پر رنگ است و غالبا هم خواستنی.
رد پا حک می کنند اینها روی دل و جانت، بس که بَلدند
“باشند” … این آدمها را هر وقت به تورت خورد، باید قدر
بدانی …
دنیا پر از آن دیگریهای بی امضایی است، که شیب منحنی
حضورشان، همیشه ثابت است !
...