در گذشته، پیرمردی بود که از راه
کفاشی گذر عمر می کرد ...
او همیشه شادمانه آواز می خواند، کفش وصله می زد و هر شب
با عشق و امید نزد خانواده خویش باز می گشت.
و امّا در نزدیکی بساط کفاش، حجره تاجری ثروتمند و بدعنق
بود؛تاجر تنبل و پولدار که
بیشتر اوقات در دکان خویش چرت می زد و شاگردانش برایش کار
می کردند، کم کم از آوازه خوانی های کفاش خسته و کلافه شد
...
یک روز از کفاش پرسید درآمد تو چقدر است؟
کفاش گفت روزی سه درهم
تاجر یک کیسه زر به سمت کفاش انداخت و گفت:
بیا این از درآمد همه ی عمر کار کردنت هم بیشتر است!
...
پول دار:1-
اگر در مجلسی غذا نخورد می گویند : یا رژیم دارد یا
غذاها باب طبعش نیست.2- اگر
لباسش کوتاه و بی قواره باشد می گویند : معلوم
نیست از کدام بوتیک خریده.3- اگر
پیاده راه برود می گویند : کار عاقلانه ای میکنه پیاده
روی برای سلامتی بدن لازمه.4-
اگر تند تند غذا بخورد می گویند : ببین چه کار واجبی
داره که اینقدر عجله می کنه.