سلام و صلوات خداوند بر پیامبر مهر و رحمت و خاندان پاک او ! تقدیم عشق و محبت به ساحت مقدس یادگار و بازمانده سلسله هدایت حضرت مهدی (عج) ! بهترین درود و دعای خیر خود را به شما جمع بی نظیر ناجی هدیه می کنم و چیزی بهتر از این در کیسه کوچک خود ندارم . وقتی سخن از نام زیبای سرزمین (( ایران )) می آید قلبهای همه ما می تپد و این را در سطرهای دلنشین شما که ذیل ارسالی سرکار خانم مهسا آمده بود به خوبی می شد فهمید . خوشا به حال ایران که فرزندانی چون شما دارد و خوشا به حال شما که یک ((( ایران ))) به بزرگی جهان دارید . وقتی غیرت و همت مذهبی و ملی این جمع بی ریا را می بینم ؛ به داشتن چنین همراهانی به خود می بالم .
هدفم از نوشتن این مطلب ابتدا تشکر از خانم مهسا به خاطر حس میهن دوستی بود . فارغ از نوع بیان مطلب فوق نوشته ایشان ، دلنوشته یک انسان وطن دوست می باشد که جای تقدیر دارد . میهن خوب ما سرمایه ای چون زبان فارسی داشته است که آثاری گهربار را تقدیم جامعه بشری کرده است . همه زبان ها به علت پویا بودن ذاتی خود و مبادله علمی در بین اقوام از سایر زبانها واژه می گیرند و به آنها واژه می دهند . این به زیبایی و غنای هر زبان می افزاید . جالب است که هر زبان خود به خود به دنبال زبانی می گردد که بیشترین اشتراک و نزدیکی را با خودش داشته باشد تا از آن گرته برداری کند. مثلا زبان های اروپایی از زبان لاتین استفاده می کنند که هنوز هم در مدارس اروپایی تدریس می شود .
از این میان زبان فارسی با زبان عربی تبادل کرده است . این تبادل به قبل از ظهور اسلام بر می گردد . در قرآن کریم واژه های فارسی همچون اسوه ، ابد ، برهان ، برزخ ، جناح ، دین ، روضه ، زمهریر ، سلسبیل و . . . وجود دارد که برای این مدعا کافی است . با ظهور اسلام و ورود این شریعت آسمانی به ایران طبعا مبادلات زبانی هم بیشتر شد و شمار زیادی از کلمات عربی که میهمان دوستی ایرانیان را شنیده بودند میهمان زبان فارسی شدند و شناسنامه ایرانی گرفتند . محصول این آمیزش فرهنگی ادبیات گهربار فارسی است که در سبکهای خراسانی (حماسی) عراقی (غنایی و تعلیمی) هندی (تا حدودی نمایشی) و معاصر در دنیا عرض اندام کرده است . در دوره میانی ادبیات فارسی با زبان ترکی هم تبادل داشت. واژگان خان ، خانم ، آقا از زبان ترکی مفولی به فارسی وارد شدند . ببینید چقدر زیباست که ایرانیان هم نوادگان چنگیز را مسلمان می کنند و هم از آنها هدیه فرهنگی می گیرند .
در دوره معاصر هم به علت رشد ارتباطات از زبانهای اروپایی میهمانهای خوانده و ناخوانده داشته ایم که البته میهمانهای ناخوانده با خاطره خوش به کشورشان برگشتند . کلمات رایانه(کامپیوتر) یارانه(سوبسید) زیست شناسی (بیولوژی) سامانه(سیستم) و . . . از این قبیل هستند . با تمام این مسائل وقتی شما در فلات ایران جمله ای را به زبان بومی می گویید کسی ادعای عربی بودن نخواهد کرد . برعکس آن هم هست مثلا ما در زبان فارسی برای نشست و همایش از کلمه فستیوال استفاده می کنیم(که میهمان ناخوانده است!!) ولی برای همین فستیوال در زبان عربی امروزی از کلمه فارسی (مهرجان) (عربی شده مهرگان جشن عمومی مهرماه باستانی در ایران) سود می برند که نشانه قدرت زبان فارسی است .
پس با داشتن چنین سرمایه ای باید سرمان را بالا بگیریم و در حفظ و صیانت از فرهنگ و زبان خود بکوشیم . به نظرم منظور خانم مهسا کاربر گرامی ناجی این چنین که گفتم بوده است . لذا نه در مقام دفاع از ظاهر مطلب ، بلکه در جایگاه دلسوزی نسلی که گم گشته معنوی دارد ، دغدغه ایشان قابل ستایش است .
نکته دیگر آنکه مجموعه حاضر به نام زیبای ناجی مزین شده است و این مصداق محبت موسسان و اعضا انجمن به وجود نجات دهنده و حیات بخش حضرت صاحب الامر (عج) می باشد . حال که زیر پرچم چنین جمعی فعالیت می کنیم خوب است با حفظ اتحاد و یگانگی در رسالت خود جدی تر باشیم . به این ترتیب زینت جمع عاشقانِ دوست و خار چشم دشمنان حضرتش خواهیم بود و موجبات رضایت آن وجود نازنین را فراهم خواهیم نمود . مهم این است که همه با شنیدن اذان مرحوم مؤذن زاده اردبیلی دلمان هوای مکه می کند یا اذان آقای جواد رفیعی ما را به مشهد امام رضا (ع) می برد . یا در ایام محرم و صفر امسال هرکدام از شما خوبان ارادت خودتان را به حضرت اباعبدالله الحسین(ع) ابراز کردید و (ناجی) سوگوار مصیبت ثارالله (ع) بود . اینها مشترکاتی است که می تواند خیمه ولایت اهل بیت (ع) را در ناجی استوار نگه دارد و این سرمایه از هر زبان و فرهنگی فراتر است . فراموش نکنیم تا وقتی مانند دانه های تسبیح به یک رشته وصل باشیم ، در دست خوبان خواهیم بود وگرنه اگر رشته گسسته شود به زیر پای سقوط خواهیم کرد .
در اینجا لازم می دانم که نکاتی را به طور خلاصه بیاورم ؛
این حس فرهنگ پرستی بسیار جای سرور و شادمانی دارد و به دلیلی که گرامی عزیز اندیشه بیان نمودند اینجانب از مقوله ی وطن پرستی اجتناب نموده و مقوله ای دیگر را به سمع نظر شما گرامیان می رسانم :
برای آغاز لازم است بیان کنم "
عقل مهم نیست....عقلانیت مهم است (گردآوری : انجمن ناجی)....انسان مهم نیست انسانیت مهم است (گردآوری : انجمن ناجی)...آدم مهم نیست آدمیت مهم است (گردآوری : انجمن ناجی)....روح مهم نیست لطافت روح مهم است (گردآوری : انجمن ناجی)....ذهن مهم نیست ظرفیت سازنده ذهنی مهم است ....نفس مهم نیست اطمینان نفس مهم است (گردآوری : انجمن ناجی)....نگاه مهم نیست زیبایی ها نگاه مهم است (گردآوری : انجمن ناجی)...فکر مهم نیست تفکر مثبت مهم است (گردآوری : انجمن ناجی)...در چه کشوری زیست مینمائید مهم نیست (بدون تعصب این نوشته ها را بخوانید ) مهمترین مساله این است که آیا شما انسانی خاضع و خاشع هستید ؟ مهم ترین مساله وحدت است که باید بین همه ی انسانها وجود داشته باشد ، وحدت وجودی بین انسانها و داشتن خداوند متعال ، فرقی بین یک ایرانی با یک فرد امریکایی وجود ندارد ، خداوند تبارک و تعالی ، ما انسانها را خلق کرده و از وجود خودش در ما دمیده است و به ما اختیار داده .
در حدیث شریفی از امام حسین علیه السلام بیان شده که خداوند متعال انسانها را برای شناخت خودش افرید، و زمانیکه او را بشناسند، از عبادت و بندگی غیر او بی نیاز میشوند و فقط او را میپرستند.«علل الشرایع، ج 1 ص 9؛ تفسیر المیزان، ج18 ص 423)
در حدیث شریفی از امام کاظم علیه السلام بیان شده که چون خداوند انسانها را براى هدف تكاملى آفريده وسائل آن را از نظر تكوين و تشريع فراهم ساخته و در اختيار او گذارده است (گردآوری : انجمن ناجی) «ان الله خلق الجن و الانس لیعبدوه و لم یخلقهم لیعصوه»(التوحید، صدوق، ص 356؛)
حالا چرا این مطلب را گفته ام ، دلیلش این است که به سمت خدا برویم و خدامداری کنیم ، میهن پرستی خوب است ، لازم می دانم خدمت برادران و خواهران گرامی عرض نمایم که تنها خداپرستی نیکو است0«لولاک لما خلقت الافلاک»(بحارالانوار، ج 14 ص 406 ) هدف خلقت ما ) ، اگر ما خدا پرست باشیم در زندگیمان ، که مسیری است برای آزمودن ما ، سر بلند بیرون خواهیم آمد همچنین یادآوری این نکته ضروری است که قرآن کريم، بدون شک کلام خداوند و وحي الهي است که توسط پيامبر اکرم (ص)، براي هدايت مردم و قرار دادن انسانها و جوامع بشري در مسير وحدت و يگانگي و انسجام اسلامي ، به جهانيان عرضه و هديه شده است ، خداوند و پیامبر گرامی مان نگفته قرآن کتابی است برای ایرانیان بلکه فرموده اند برای هدایت مردم ، همچنین به این هم توجه کنیم منشور وحدت اسلامی
برپاية ايمان به اينكه اسلام، امانتي نزد مسلمانان است و دفاع از حريم و مقدسات آن بر همه واجب است؛ و با ملاحظة تأكيد اسلام بر پايبندي به همة اموري كه به وحدت اسلامي ميانجامد و روابط برادرانه را بين امتها را استوار ميسازد و منطق صحيح و زبان گفت¬وگوي سازنده را ترويج مينمايد و همكاري، همبستگي، همدلي بين مسلمانان و پاسداري از مصالح عالية اسلام را تحقق ميبخشد؛ و نظر به ابعاد تهاجم گسترده و ناجوانمردانة استكبار جهاني و صهيونيسم بر فرهنگ، ارزش¬ها، منافع و استقلال امت اسلامي و با تأكيد بر ضرورت بسيج همة نيروهاي مادي و معنوي در برابر اين تجاوزات و دشمني¬ها:
ما دانشمندان و متفكران امضا كنندة اين منشور، پس از آگاهي از گام¬هاي استواري كه علماي مسلمان در گذشته، در مكة مكرمه، تهران، امّان، قاهره و ... برداشتهاند، بر ايمان و پايبندي خود به مباني، اصول و شيوههاي زير تأكيد نموده، ديگران را به التزام به آن دعوت ميكنيم:
مباني
يكم: اسلام، دين خاتم و تنها راه پيشرفت انسانيت و امانتي نزد مسلمانان است؛ از اينرو بر مسلمانان است كه آن را در همة عرصههاي زندگي، پياده كرده به آموزهها و راهنماييهايش جامة عمل پوشانده، از حريم و مقدسات آن دفاع كنند و مصالح عاليه آن را بر تمامي مصلحتها، مقدم بدارند.
دوم: قرآن مجيد و سنت شريف نبوي(ص)، دو منبع اساسي قانون¬گذاري اسلام و ساير تعاليم آن بوده و همة مذاهب اسلامي، بر حجيت و حقانيت اين دو منبع، اتفاق¬نظر دارند و اعتبار ساير منابع را برگرفته و مستند به اين دو ميدانند.
سوم: ايمان به اصول و اركان زير، ملاك مسلماني افراد است:
الف: ايمان به يگانگي خداوند متعال (توحيد)؛
ب: ايمان به نبوت و خاتميت رسول اكرم(ص) و اين¬كه سنت آن حضرت، يكي از دو منبع اساسي دين است؛
ج: ايمان به قرآن كريم، مفاهيم و احكام آن، به عنوان منبع اول دين اسلام؛
د: ايمان به معاد؛
ه: ايمان به وجوب اركان پنجگانة اسلام و عدم انكار مسلّمات مورد اتفاق و ضروريات دين .
چهارم: به رسميت شناختن اصل اجتهاد و آزادي بحث، زيرا اسلام با پذيرش اجتهاد اختلاف ديدگاهها را طبق ضوابط شرعي پذيرفته است؛ از اين رو بر مسلمانان است كه تنوع اجتهادها را امري طبيعي دانسته و به رأي ديگران احترام بگذارند.
پنجم: وحدت امت اسلامي و پاسداري از مصالح و منافع عمومي مسلمانان، وظيفهاي ديني و ضرورتي حياتي است و برادري اسلامي اساس هر نوع همكاري، تعامل و همبستگي بين مسلمانان به شمار ميرود.
چشماندازها
ششم: ضرورت دارد علما و انديشمندان اسلامي موارد زير را نصب العين خويش قرار دهند:
1- تلاش براي نزديك ساختن جامعة امروز اسلامي به شرايط و وضعيتي كه قرآن مجيد ترسيم نموده و پيامبر اكرم(ص) در راه تحقق بخشيدن به آن تلاش به كار بسته است، به منظور گسترش برادري ديني، همكاري وهمياري و تقوا پيشهنمودن و ايستادگي در برابر چالشها، توصيه به حق و صبر و دوري از تفرقه و كشمكش و هر چه باعث سستي و ضعف مسلمانان ميشود.
2- الگو قرار دادن رفتار ائمة مذاهب اسلامي با يكديگر و گسترش آن در ميان پيروان امروز آنان.
3- گسترش فرهنگ همبستگي بين مسلمانان تا جايي كه همة آنها، اختلافات فكري بين خود را پذيرفته و آن را نتيجة اجتهاد قانونمند مذاهب بدانند.
هفتم: تقويت، تعميق و هدايت بيداري اسلامي بهمنظور آشنايي مسلمانان بايكديگر از رهگذر، تحقق ألفت و برادري ديني برپاية اصول ثابت و مشترك اسلامي.
زمينههاي تقريب
هشتم: تقريب مذاهب اسلامي همة عرصههاي زندگي پيروان مذاهب را در برميگيرد و شامل عقايد، فقه، اخلاق، فرهنگ وتاريخ ميشود.
برنامههاي عمومي
نهم: علاوه بر آنچه گذشت، برداشتن گامهاي زير هم براي تحقق تقريب مذاهب اسلامي لازم است:
1- ضرورت همكاري كامل در مواردي كه مسلمانان برآن اتفاق نظر دارند.
2- بسيج همة نيروهاي مادي و معنوي در راه اعتلاي كلمة الله و اجراي اسلام بهعنوان استوارترين راه سعادت.
3- موضع¬گيري هماهنگ و واحد در برابر دشمنان اسلام، به خصوص در مسايلي كه مورد اهتمام همة امت اسلامي است، مثل مسئلة افغانستان، عراق و...
4- خودداري مسلمانان از تكفير ، تفسيق وناسزاگويي به مخالفان مذهبي خود ما به عنوان مسلماناني كه به مشروعيت اجتهاد در چارچوب منابع اسلامي باور داريم، بايد لوازم و تبعات اين اصل را نيز بپذيريم، هر چند، نظر اجتهادي ديگران، به باور ما خطا باشد. بايد داوري خود دربارة اختلافات را از سطح ايمان و كفر، به سطح درست و نادرست، تغيير دهيم. همچنين¬ تكفير ديگران به خاطر لوازم گفته يا رأي آنان كه به گمان ما به انكار اصول دين منجر ميشود، ولي آنان خود اين لوازم را قبول ندارند، جايز نيست.
5- برخورد محترمانه با اختلافات، به عنوان نتيجة پذيرش تعدد اجتهاد در اسلام.
6- وقتي اسلام پيروان خود را به حكمت، موعظه حسنه و دوري از اعمال تحريكآميز در مناسبات خود با ساير اديان توصيه ميكند و از مسلمانان ميخواهد به عقايد باطل غير مسلمانان، بيحرمتي ننمايند، به طريق اولي در مناسبات بين مسلمانان، بر اصل اجتناب از بيحرمتي به معتقدات پيروان مذاهب اسلامي و احترام به اهل بيت پاك رسولالله(ص) و اصحاب راست¬کردارش تأكيد مينمايد.
7- عدم تحميل پيروي از مذهبي خاص بر مردم توسط هيئتهاي ديني و حكومت¬ها با سوءاستفاده از ضعف و نياز آنان: بايد با احترام به مذاهب اسلامي معتبر، بر اساس اصول ياد شده، پيروان آنها را از تمامي حقوق شهروندي برخوردار ساخت.
8- در مسايل مربوط به احوال شخصيه، پيروان مذاهب اسلامي تابع مقررات مذهب متبوع خود هستند، اما در امور مربوط به نظم عمومي، قوانين جاري كشور متبوع آنان، حاكم خواهد بود.
9- از آنجا كه قرآن كريم مسلمانان را به اصل گفت¬وگوي منطقي با ديگران به دور از هياهو و ايجاد رعب و به هدف دستيابي به حقيقت، دعوت كرده است، بنابراين بر مسلمانان واجب است اختلافات خود را از طريق گفت¬وگوي مسالمتآميز و با رعايت آداب منطقي و اخلاقي حل كرده و در اين راه با تعيين هيأتهاي علما يا مشترك براي حل اختلافات فيمابين گامهاي عملي بردارند و به بعد عملي تقريب و تبلور ارزش¬هاي آن در زندگي، اهتمام داشته باشند.
10- واگذاشتن بحث و گفتوگو در جنبههاي تاريخي، عقيدتي و فقهي مورد اختلاف بين مسلمانان به متخصصان تا با تكيه بر روح برادري، بيطرفي و حقيقتجويي انجام شود. از اين رو شايسته است مراكزي خاص براي گفت¬وگو در مسايل عقيدتي، فقهي و تاريخي تأسيس گردد.
11- آموزش فقه وحدت اسلامي، آداب اختلاف، گفتگو و مناظره وآشنايي با اجتهاد در فقه، كلام ، تفسير واحاديث مشترك و مقايسه بين آنها در فضايي از احترام متقابل و عدم خردهگيري نسبت به آراي يكديگر، در مراكز علمي، دانشگاهها و حوزههاي علوم ديني.
12- احياي مكتب¬هاي تربيتي پايبند به كتاب و سنت، به عنوان وسيلهاي براي كاهش گرايشهاي مادي افراطي و راهحلي جهت پيشگيري از فريبكاري مسلك¬هاي نوظهور و ناآگاه نسبت به اصول اسلامي.
13- اهتمام علماي مذاهب به ترويج شيوة اعتدال و ميانهروي، با بهكارگيري همة ابزارهاي علمي، ملاقات¬ها، سمينارهاي علمي- تخصصي و كنفرانس¬هاي عمومي با استفاده از مؤسسات تقريبي و با هدف تصحيح نگاه به مذاهب اعتقادي، فقهي و تربيتي، به عنوان شيوههاي گوناگون اجراي اسلام و اين¬كه اختلاف بين مذاهب، اختلاف تنوع و تكامل است، نه اختلاف تضاد و نيز ضرورت شناخت ويژگيها و امتيازات هر يك از مذاهب و آشنايي با ادبيات آنها.
14- مقابله با مكاتب و گرايش¬هاي فكري افراطي و تندرو، متعارض با كتاب و سنت. در اين راه افراط و تفريط و پذيرش دعوتهاي مختلف جايز نيست و بايد ضوابط ذكر شده در بندهاي گذشته دربارة شرايط اسلامي بودن گروه¬ها و گرايشات را در نظر داشت.
15- تأكيد بر عدم مسئوليت مذاهب اعتقادي، فقهي و تربيتي در برابر اعمال اشتباه افراد منتسب به آنها، مانند: كشتار بي¬گناهان، هتك آبرو ، تكفير، ناسزاگويي، نابود كردن سرمايهها و ...و ضرورت اتخاذ تصميماتي براي جلوگيري از اعمالي كه شكاف بين مسلمانان را بيشتر كرده و نسبت كفر و گمراهي را متوجه آنان ميسازد.
و نيز تلاش براي دوري از اعمال و مسايل تحريك كننده و فتنهانگيزي كه باعث خشم مسلمانان و پراكندگي آنان ميشود و به پراكندگي امت اسلامي فرا ميخواند.
16- انحصار صدور فتوا به دانشمنداني كه در شناخت كتاب خدا ، سنت پيامبر اكرم(ص) ، فقه و اصول تخصص داشته، توانايي استنباط احكام شرعي از منابع آن را داشته باشند و نيز به موضوعات، اوضاع و احوال مردم و مقتضيات زمان آگاه باشند. و در صدور فتوي و به منظور حل مشكلات اولويتها را مراعات نمايند.
من یک انسان هستم .
من یک عرب هستم .
من یک امریکایی هستم .
من یک ایرانی مسلمان هستم . من یک انسان خدا پرست که ...
من مخلوق خدا هستم که ...
شما بگوید که ....( پرکنید )
ولیکن همگی ما مخلوق خدا هستیم.
یک سری هدایت شده ایم یک سری را می بایست طبق آموزه های دینی هدایت نمود .