رفتار درست با ديگران ، از جمله مهمترين ابزار موفقيت است . بدون ترديد همه ميدانند كه هر كس اجتماعيتر و معاشرتيتر باشد ، موفقتر خواهد بود .
طي يك بررسي پيرامون موفقيت ، اين نتيجه بهدست آمد كه در موفقيت چشمگير يك مهندس فقط 15% مربوط به سواد و كارداني اوست و 85 % بستگي به طرز سلوك و رفتار او با ديگران دارد .
در واقع انسان ، اگر رفتار صحيحي با سايرين داشته باشد ، به آساني ميتواند بر اشخاص مديريت كرده و براي رسيدن به هدف خود از آنها كمك بگيرد در غير اينصورت نيروها از اطراف او پراكنده شده يا حداقل انگيزه خويش را براي همكاري صادقانه و صميمانه از دست خواهند داد.
اين يك اشتباه بزرگ خواهد بود و پيامدهاي ناگواري خواهد داشت كه بعضي از مديران معتقد باشند كه نبايد زير دستانشان به رفتار مدير با خويشتن توجه كنند ، يعني زيردستان اگر به خاطر خدا دارند كار ميكنند چه كار دارند به اينكه آيا مدير به آنها اهميت ميدهد يا نه ؟! و آيا از كارشان تقدير مينمايد يا خير ؟!
فراموش نبايد كرد كه خداوند پيامبر خويش را مكلف ميكند به رفتار درست و نرم با اطرافيانش و اينكه بايد از لغزشهاي كوچك آنان در مسير حركت در گذرد و در امور مهم با ايشان ملباسمو نمايد ، آنجا كه ميفرمايد:
« و لو كنت فظاً غليظ القلب لانفضوا من حولك فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم فيالامر … »
( و اگر درشت سخت دل ميبودي قطعاً (اطرافيانت) از گرد تو پراكنده ميشدند پس از آنان درگذر و برايشان (از درگاه الهي ) طلب مغفرت بنما و با ايشان در كارها ملباسمو كن ) .
اصول اساسي رفتار با ديگران:
1. طوري انتقاد كنيم كه احساسات فرد جريحهدار نشود :
اصولاً اغلب انسانها طوري هستند كه وقتي اشتباهي مرتكب ميشوند ، اصلاً خودشان را مقصر نميدانند . در ميان هر 100 بار خطايي كه اشخاص مرتكب ميشوند، به ندرت ميتوان افرادي را يافت كه براي بيش از يك خطا خود را سرزنش كنند . يعني شخصي اگر 100 خطا مرتكب شود ، فقط در يكي از آنها خود را مقصر ميداند.
اگر توجه داشته باشيد ، حتي افرادي كه از جملهي بزرگترين جنايتكاران هستند ، خودشان را مقصر نميدانند و اتفاقاً فكر مي كنند، تمام رفتار آنها درست است، يكي از بدنامترين جنايتكاران آمريكايي در مصاحبهأي گفت : « من يكي از خدمتگزاران مردم هستم!».
بنابراين وقتي ديگران خود را مقصر نميدانند چرا با انتقاد مستقيم و غير حكيمانه از آنها براي خودمان دشمن بتراشيم و در نظر آنها انسان بيانصافي باشيم؟
اگر انتقاد صورت ميگيرد بايد بطرزي حكيمانه ، مؤثر و هوشيارانه باشد.
به خصوص از انتقاد و نصيحت يك شخص در جمع بايد خودداري كرد چرا كه انتقاد و نصيحت در جمع، نصيحت نيست فضيحت است . پيامبر عظيمالشأن اسلام زماني كه ميخواستند از حركت فرد يا افرادي انتقاد كنند بطوري كه ديگران هم آن حركت منفي را تكرار نكنند از مرتكبين آن عمل اسم نميبردند بلكه ميفرمودند : « ما بال اقوام …» ( يعني چه شده است گروهي را كه چنين ميگويند يا فلان كا را ميكنند …) .
2. به ديگران اهميت بدهيم :
تقريباً همهي اشخاص دوست دارند مورد توجه قرار گيرند. اغلب اشخاص كاري ميكنند تا ديگران به آنان توجه كنند .
خيلي از اشخاص كه به مقامهاي بلندي رسيدهاند، مثل شاعران، نويسندگان، رؤساي جمهور و … بيشتر به مورد توجه بودن علاقهمند بودهاند تا خود آن كار. اشخاص شايد دندان درد خود را خيلي مهمتر از كشته شدن فلان رئيسجمهور بدانند و بيشتر براي آن نگران باشند.
بنابراين به ديگران توجه كنيم تا احساس مهم بودن داشته باشند. اگر ما چنين حسي به افراد بدهيم، از هواداران سرسخت ما خواهند شد.
روانشناسان ميگويند كودكي كه در جمع فراموش شود دست به شيطنت ميزند. لذا يك مدير نبايد هيچيك از زيردستانش را فراموش كند البته لازم نيست يك مدير زمان مساوي را با هريك از اطرافيانش سپري كند چون اين اصولاً امكان ندارد اما آنچه لازم است رعايت كند اين است كه همان لحظاتي را كه با هريك از همكاران خويش بسر ميبرد طوري با او رفتار كند كه فرد تصور كند كه محبوبترين فرد نزد مدير است (گردآوری : انجمن ناجی) رسول مهربان اسلام صلی الله علیه و سلم طوري با هريك از ياران خويش رفتار ميكردند كه آن فرد چنين برداشت ميكرد كه پيامبر (ص) او را از همه بيشتر دوست دارند ، و تا زماني كه خود فرد دست پيامبر (ص) را رها نميكرد دستش را رها نميكردند.
3. با دقت كامل به صحبتهاي ديگران گوش فرا دهيم :
گفتيم، اشخاص خيلي دوست دارند، مورد توجه باشند ، وقتي ما به دقت به حرفهاي آنان گوش فرا دهيم ، احساس اهميت ميكنند ، خود شما هم ميدانيد كه اگر شخصي فوقالعاده هم عصباني و بر افروخته باشد ، اگر شما با همدردي و توجه كامل به صحبتهاي او گوش كنيد تخليه و آرام خواهد شد. اگر به صحبتهاي ديگران علاقه نشان دهيم ، يكي از مؤثرترين راههاي جلب محبت ديگران را بهكار بردهايم .
پيغمبر بزرگ اسلام (ص) نيز چنين ميكردند تا جايي كه قرآن ميفرمايد : « و يقولون هو أذن … » (و ميگويند (منافقان) كه او (محمد) سراپا گوش است … ) .
4. در برخورد با ديگران لبخند بزنيم و شاديمان را از ديدن آنان نشان دهيم:
آن حضرت (ص) فرمودند :
« و إنّ من المعروف أن تلقي أخاك بوجهٍ طلقٍ » .
( از جملهي نيكيها آن است كه برادر خود را با چهرهي گشاده ملاقات نمايي ) .
آنچه انسان را خوشبخت ميكند يا بدبخت اين نيست كه چه قدر ثروت دارد ، چكار ميكند يا قيافهاش چه شكلي است ، بلكه افكار هر شخص وعمل او ، وي را خوشبخت يا بد بخت ميكند .
چطور ميتوان افكار خود را افكار خوشبختي قرار داد ؟ اگر توجه داشته باشيد ، اگر قيافهي غمگيني به خود بگيريم و نق نق كنيم چند لحظه بعد واقعاً غمگين ميشويم و احساس بدبختي ميكنيم. در مورد شادي هم همين طور است ، اگر لبخند بزنيم واقعاً احساس خوشبختي ميكنيم و و قتي احساس خوشبختي داشته باشيم ارتباطمان با ديگران بهتر خواهد شد .
وقتي به روي ديگران لبخند ميزنيم در واقع به آنان ميگوييم : « از ديدن تو خوشحالم ، تو را دوست دارم و باعث شادي من هستي » .
البته لبخند نبايد تصنعي و ساختگي باشد كه در اين صورت طرف مقابل از لبخند ما بدش ميآيد ، بلكه بايد از قلب برخيزد و اين كه چگونه ميتوان از صميم قلب به كسي لبخند زد به نكتهي بعدي توجه كنيد.
5. نكات مثبت ديگران را ببينيم و از صميم قلب آن را دوست بداريم و با آنها رفتار دوستانه داشته باشيم:
اگر اين توانايي را نداشته باشيم كه نكات مثبت و خوبيهاي اشخاص را ببينيم ، نخواهيم توانست آنها را دوست بداريم و با آنها لبخند صميمانه بزنيم .
در وجود هر شخص هر چند خيلي شخص نابكار و بدي باشد ، مطمئناً خوبيهايي هست . چه خوب است كه به جاي اينكه بديهاي اشخاص را ببينيم و از آنها متنفر باشيم ، خوبيهاي آن ها را در نظر بگيريم و دوستشان بداريم .
اگر كسي با ما احساس دوستي نكند و هميشه احساس دشمني داشته باشد ، هرگز نخواهيم توانست ، با منطق او را وادار به انجام كار درست كنيم . والديني كه ميخواهند با سرزنش كردن ، بچهها را به همكاري و انجام كارهاي درست ، وادار كنند ، همسراني كه با انتقاد و سرزنش ميخواهند زندگي را بهتر كنند ، مطمئن باشند كه به نتيجه نخواهند رسيد . همعقيده كردن ديگران با خود كاري نيست كه با توسل به زور ، بتوان موفق به انجام آن شد . اما اگر با دوستي و محبت اگر اقدام به اين كار كنيم ، امكان موفقيت زياد است .
ضرب المثلي ميگويد: يك قطره عسل ، خيلي بيشتر از يك گالن زهر ميتواند مگسها را به خود جلب كند. انسانها هم همينطور هستند. اگر ميخواهي كسي را طرفدار و هواخواه خود كني ، اول با رفتار درست و دوستانهي خود ، در او اين اطمينان را ايجاد كن كه دوست صميمي او هستي .
6. اعتماد خود را به ديگران نشان دهيم تا آنها هم خود را سزاوار اعتماد ما نشان دهند:
شخصي ميخواست خدمتكاري استخدام كند، به كارفرماي قبلي او تلفن زد و در مورد او پرسيد. كارفرماي قبلي طوري در مورد خدمتكار حرف زد كه اين شخص متوجه شد كه با آدم چندان درستكار و شايستهاي رو به رو نيست ، اما خواست به خدمتكار اعتماد كند ، تا او خود را سزاوار اعتماد نشان دهد . و به او گفت ، من به كارفرماي قبلي تو تلفن زدم و از او در مورد تو سؤال كردم و او تو را خيلي شخص درستكار و وظيفهشناسي معرفي كرد . خدمتكار هم تا جايي كه در توان داشت ، خود را مناسب نشان داد .
اگر با ديگران طوري رفتار كنيم ، كه آنان احساس كنند ما به كفايت و كارداني و درستكاري آنان اعتماد نداريم ، آنان هم چنين رفتاري نشان خواهند داد .
با رعايت اين اصول ، اميد است كه بتوانيم ، رفتارمان را با ديگران اصلاح كنيم و از موفقيتهاي بيشتري برخوردار شويم .
شخصي كه قادر باشد با ديگران درست رفتار كند ، همهي دنيا را طرفدار خود خواهد كرد . و آن كس كه قادر به انجام اين كار نباشد ، عابري در جادهي تنهايي است .
توجه : مطالب فوق به استثناي آيات و احاديث از كتاب آيين دوستيابي، نوشته: ديل كارنگي ، ترجمه: محمد رضا اكبري بيرقي ، البته با اندكي تلخيص أخذ شده است .