به نظر برخی مفسران بزرگ مانند علامه طبا طبایی اموری که در آیه 14 آل عمران ذکر شده است از راه ها و طرقی است که شیطان برای فریب انسان و وسوسه کردن او به انجام گناهان به کار می گیرد :
زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِينَ وَ الْقَناطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِكَ مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ (آل عمران - 14)
محبت امور مادى، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهاى ممتاز و چهارپايان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است، (تا در پرتو آن، آزمايش و تربيت شوند، ولى) اينها (در صورتى كه هدف نهايى آدمى را تشكيل دهند،) سرمايه زندگى پست (مادى) است، و سرانجام نيك (و زندگى والا و جاويدان)، نزد خداست (گردآوری : انجمن ناجی)
برای روشن شدن این مطلب توجه شما را به توضیحی در این باره جلب می نماییم :
اين قسم جلوهگرى هم گاهى و از جهتى به خدا نسبت داده مىشود، البته در طول نسبتى كه به شيطان دارد. و اين بدان جهت است كه شيطان و هر سببى از اسباب خير و يا شر آنچه عمل مىكند و هر دخل و تصرفى كه در ملك خدا دارد به اذن خود او است، تا اراده خدا و مشيت او نافذ شود، و با نفوذ امر او، امر صنع و ايجاد منتظم گردد، و در نتيجه رستگاران با اراده و اختيار خود رستگار شوند، و مجرمين هم با سوء اختيار خود از رستگاران، ممتاز و جدا گردند.
با بيانى كه گذشت روشن شد كه مراد از فاعل جلوهگرى كه در آيه: زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ ... نامش برده نشده، خداى سبحان نيست. براى اينكه هر چند علاقه به شهوات نسبتى به خدا دارد اما با اين تفاوت كه علاقه صحيح و صالح به طور استقلال، و علاقه مذموم و غافل كننده بطور اذن به او مربوط مىشود الا اينكه در آيه شريفه به خاطر اشتمالش بر علاقههايى كه يقينا منسوب به خدا نيست و بيانش مىآيد، ناگزير رعايت ادب قرآن اقتضا مىكند كه اين جلوهگرى را به غير خدا (چون شيطان و يا نفس) نسبت دهيم.
درستى سخن بعضى از مفسرين كه فاعل جلوهگرى را شيطان دانستهاند از اينجا روشن مىشود، براى اينكه حب شهوات امر مذمومى و ناپسندى است و خدا آن را در نظرها زينت نمىدهد، و همچنين حب كثرت مال كه آن نيز امرى است مذموم آنچه مستند به خدا است همان حسن المآب و جنات است، كه در آخر اين آيه و آيه بعديش به خدا نسبت داده شده است (گردآوری : انجمن ناجی)
با اين بيان فساد نظريه بعضى از مفسرين روشن مىشود كه گفتهاند: از آنجا كه زمينه سخن در اين آيه شريفه بيان طبيعت بشر است به هيچ وجه نمىتوان حب ناشى از اين طبيعت و هر چيز ديگرى را كه از آن ناشى مىشود به شيطان نسبت داد، تنها امورى از قبيل وسوسه كه عملى زشت را در نظر زيبا جلوه مىدهد مىتوان به شيطان نسبت داد.
سپس همين مفسر گفته: به همين جهت قرآن كريم تنها تزيين اعمال را به شيطان نسبت مىدهد، و مىفرمايد: وَ إِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ .
و نيز مىفرمايد: وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ ما كانُوا يَعْمَلُونَ و اما حقايق و طبايع اشيا، مستند به او نمىشود بلكه تنها مستند به خالق حكيمى است كه شريكى ندارد، هم چنان كه خداى عز و جل فرموده: إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَها لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا .
و نيز فرموده: كَذلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ كه در همه اين موارد سخن از امت ها است، كه در حقيقت سخن از طبايع جامعهها است اين بود گفتار آن مفسر.
وجه فساد گفتارش اين است كه هر چند استناد داشتن حقايق و طبايع اشيا به خالق حكيم و بىشريك سخن درستى است، و ليكن اينكه گفته است در آيه شريفه سخن از طبيعت بشرى و انگيزههاى آنست، اشتباه كرده، براى اينكه توجه فرموديد كه گفتيم اين سوره در مقام بيان اين نكته است كه خداى سبحان، قيوم بر تمامى شؤون خلايق، و بر تدبير آنها، و ايمان و كفر، و اطاعت و عصيان آنها است خلايق را خلق نموده و بسوى سعادتشان هدايت فرمود، و كسانى كه در دين او نفاق ورزيدند، و يا به آيات او كافر شدند، و يا با ايجاد اختلاف در كتاب آسمانى بغى و فساد كردند، و خلاصه تمام كسانى كه شيطان را اطاعت و هواى نفس را پيروى نمودند، نتوانستند خدا را بستوه آورده، و بر او غالب شوند و قيوميت او را تباه كنند، بلكه هم چنان تمام عالم در تحت قيمومت و قدرت تدبير اويند و او است كه امر خلق را به واسطه قانون عليت، تدبير مىكند، تا راه براى اجراى سنت امتحان باز شود پس همانطور كه او خالق طبايع موجودات و قواى آنها است، خالق تمايلات و افعال آنها نيز هست، او است كه همه موجودات و مخصوصا انسان را به سوى جوار قرب و كرامت خود براه انداخته، و اين راه را برايش گشوده، و همو است كه به ابليس اذن داده و از وسوسه كردن مردم جلوگيريش نكرده، و انسانها را هم از پيروى وسوسههاى او مانع نشده، هم انسان را و هم دشمن او را آزاد گذاشته، تا امر امتحان تمام شود، و معلوم گردد كه چه كسانى ايمان دارند، و از همين طبقه گواهانى بگيرد، (تا فردا ديگران نگويند نمىتوانستيم ايمان آوريم).
اين نكته را هم بايد بگوييم كه اگر در سوره مورد بحث اين مساله را عنوان كرد براى اين بود كه دلهاى مؤمنين خرسند شود چون در روزهايى كه اين سوره نازل مىشد، مسلمانان سخت در عسرت به سر مىبرند، از داخل گرفتار نفاق منافقين و جهل جاهلان بودند (جاهلان بيمار دلى كه همواره طبل وارونه مىزدند، و امر را بر آنان تباه مىساختند، و در اطاعت خدا و رسولش كوتاهى مىكردند) و از خارج از يك سو گرفتار دشوارى دعوت دينى بودند، و از ديگر سو كفار عرب هر روز از يك طرف عليه اين دعوت توطئه مىكردند، و از يك سو اهل كتاب و مخصوصا يهوديان دست از دشمنى بر نمىداشتند، و از سوى ديگر كفار روم و عجم با قدرت و لشگر خود چنگ و دندان نشان مىدادند، و همه اين كفار و حتى مسلمانانى كه راه كفار را مىرفتند، امر بر ايشان مشتبه شده بود، چون به دنيا و زخارف آن ركون و اعتماد كردند، و مقدمه را به جاى غايت و هدف گرفتند با اينكه هدف در بعد از دنيا و در ما وراى طبيعت است (گردآوری : انجمن ناجی)
پس اين سوره همانطور كه ملاحظه مىفرمائيد از طبيعت امت ها، بحث مىكند ليكن نه در چارچوب طبايع، بلكه به نحوى وسيع، كه شامل همه جهات خلقت و تكوين خلق، و همه توابع و لواحق خلقت آنان در مسير حياتشان بشود، مثلا شامل خصلت ها و اعمالى كه باعث سعادت و يا مايه شقاوت آنان است نيز بگردد.
با اين بيان وسيع و كلى روشن شد كه تمام انسان ها در تحت قيمومت او قرار دارند و او در قدرتش مقهور نمىشود، و در امر خود از هيچ عاملى شكست نمىخورد، نه در دنيا و نه در آخرت. اما در دنيا براى اينكه هر عاملى كه عملى را مىكند به اذن او است، و براى امتحان است، و اما در آخرت كه آخرت هم دار جزا است، اگر عمل خير باشد جزا خير و اگر شر باشد جزا هم شر است (گردآوری : انجمن ناجی) و همچنين آيات مورد بحث كه از جمله: إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ آغاز مىشود تا نه آيه بعد، در مقام بيان اين نكته است كه كفار هر چند آيات خدا را تكذيب كردند، و نعمتى را كه خدا به آنان انعام كرده بود تا به وسيله آن به رضوان و جنت خدا برسند كفران نمودند، و بر همان نعمتها اعتماد نموده و خود را از پروردگار خود بىنياز دانستند و نيز مقام پروردگارشان را فراموش نمودند، و ليكن نمىتوانند با اين عمل خود، خداى را عاجز سازند و بر او غلبه كنند، بزودى خدا ايشان را به همان اعمالشان دچار كرده و بندگان مؤمن خود را عليه آنان تقويت و تاييد نموده به دست مؤمنين نابودشان مىكند، و نيز به زودى در جهنم محشورشان مىسازد، كه بدترين بستر است (گردآوری : انجمن ناجی)
اين كفار در ركون و اعتماد به چيزى كه جز متاعى براى حيات دنيا نيست سخت اشتباه كردند. زيرا از سرانجام نيكى كه نزد خدا است غفلت ورزيدند.
پس آيات مورد بحث هم مانند همه سوره از طبيعت سخن مىگويد ليكن طبيعت كفار، آنهم به نحوى وسيع كه شامل اعمال صالح و ناصالح نيز بشود.
از اين هم كه بگذريم خصوص آيهاى كه مفسر نامبرده براى اثبات نظريه خود به آن استشهاد كرده، خواسته است بگويد: (آيه: كَذلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ دلالت دارد بر اينكه حقايق مستند به خدا است (گردآوری : انجمن ناجی) و تنها زينت اعمال است كه مستند به شيطان مىشود) نه تنها دلالتى بر گفته او ندارد، بلكه از قرائنى كه همراه آيه است بر مىآيد كه خلاف آن را افاده مىكند، (براى اينكه مىفرمايد عمل امتها را (چه بد باشد و چه خوب) در نظرشان زينت داديم).
اينك به همه آيه توجه فرمائيد: وَ لا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ، فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ، كَذلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ، ثُمَّ إِلى رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ «1». كه به وضوح دلالت دارد بر اينكه منظور از اعمال، اعمال زشت امتها است (گردآوری : انجمن ناجی)
و نيز از بيان ما فساد گفتار آن مفسر ديگر روشن مىشود كه گفته است زينت دادن دو جور است، يكى پسنديده و ديگرى ناپسند، اعمال هم دو جورند، يكى نيك و ديگرى زشت، و از مساله تزيين تنها تزيين اعمال نيك، كار خدا است، و بقيه كار شيطان است (گردآوری : انجمن ناجی)
براى اينكه هر چند اين حرف به وجهى درست است، و ليكن به طور كلى صحيح نيست، وجه صحيحش در خصوص نسبت مستقيم است، كه از آن به كلمه بالفعل و امثال آن تعبير مىكنيم، و مىگوئيم خداى تعالى به طور مستقيم و بالفعل تنها عمل جميل و پسنديده مىكند، و به آن امر مىنمايد، و هرگز امر به زشتى و فحشا نمىكند، و اما به طور غير مستقيم و بواسطه كه از آن به كلمه اذن و امثال آن تعبير مىكنيم، تمامى كارها (چه خوب و چه بد) مستند به او است، چون اگر نباشد ربوبيت و خالقيت و مالكيت او نسبت به كل جهان تمام نمىشود و نيز نمىشود على الاطلاق او را بى شريك دانست، (براى اينكه بنا بر اين فرض، تنها در كارهاى نيك، بى شريك است، نه به طور مطلق)، در حالى كه قرآن كريم پر است از آياتى كه همه چيز را به خدا نسبت داده، از آن جمله مىفرمايد: يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ «2» (يعنى به دست خود او و به كيفر نافرمانىهايش). ترجمه الميزان، ج3، ص: 153
برخی از راه های فیب و گمراه ساختن و توجیه گناهان توسط شیزان در آیات ذیل بیان شده است که به توضیح و تفسیر آنها می پردازیم :
إِنْ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ إِلاَّ إِناثاً وَ إِنْ يَدْعُونَ إِلاَّ شَيْطاناً مَرِيداً (117) لَعَنَهُ اللَّهُ وَ قالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبادِكَ نَصِيباً مَفْرُوضاً (118) وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذانَ الْأَنْعامِ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَ مَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبِيناً (119) يَعِدُهُمْ وَ يُمَنِّيهِمْ وَ ما يَعِدُهُمُ الشَّيْطانُ إِلاَّ غُرُوراً (120) أُولئِكَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ لا يَجِدُونَ عَنْها مَحِيصاً (121)
117- آنها غير از خدا تنها بتهايى را مىخوانند كه اثرى ندارند و (يا) فقط شيطان سركش و ويرانگر را مىخوانند.
118- خداوند او را از رحمت خويش بدور ساخته و او گفته است كه از بندگان تو سهم معينى خواهم گرفت.
119- و آنها را گمراه مىكنم و به آرزوها سرگرم مىسازم و به آنها دستور مىدهم كه (اعمال خرافى انجام دهند و) گوش چهارپايان را بشكافند و آفرينش (پاك) خدايى را تغيير دهند، (فطرت توحيد را به شرك بيالايند) و آنها كه شيطان را به جاى خدا ولى خود برگزينند زيان آشكارى كردهاند.
120- شيطان به آنها وعدهها (ى دروغين) مىدهد و به آرزوها سرگرم مىسازد و جز فريب و نيرنگ به آنها وعده نمىدهد.
121- آنها (پيروان شيطان) جايگاهشان جهنم است و هيچ راه فرارى ندارند.
خداوند در این آیات می فرماید :
شيطان سوگند ياد كرده كه چند برنامه را اجرا مىكند:
1- از بندگان تو نصيب معينى خواهم گرفت:
(وَ قالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبادِكَ نَصِيباً مَفْرُوضاً).
او ميداند قدرت بر گمراه ساختن همه بندگان خدا ندارد، و تنها افراد هوسباز و ضعيف الايمان و ضعيف الاراده هستند كه در برابر او تسليم ميشوند.
2- آنها را گمراه مىكنم (وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ).
3- با آرزوهاى دور و دراز و رنگارنگ آنها را سرگرم ميسازم (وَ لَأُمَنِّيَنَّهُمْ)
4- آنها را به اعمال خرافى دعوت مىكنم، از جمله فرمان مىدهم كه گوشهاى چهار پايان را بشكافند و يا قطع كنند.
(وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذانَ الْأَنْعامِ).
و اين اشاره به يكى از اعمال زشت جاهلى است كه در ميان بتپرستان رائج بود كه گوش بعضى از چهارپايان را مىشكافتند و يا بكلى قطع مىكردند و سوار شدن بر آن را ممنوع مىدانستند و هيچگونه از آن استفاده نمىنمودند.
5- آنها را وادار ميسازم كه آفرينش پاك خدايى را تغيير دهند.
(وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ) اين جمله اشاره به آن است كه خداوند در نهاد اولى انسان توحيد و يكتاپرستى و هر گونه صفت و خوى پسنديدهاى را قرار داده است ولى وسوسههاى شيطانى و هوى و هوسها انسان را از اين مسير صحيح منحرف ميسازد و به بيراههها مىكشاند، شاهد اين سخن آيه 30 سوره روم است (گردآوری : انجمن ناجی)
فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ
: روى خود را متوجه آئين خالص توحيد كن همان سرشتى كه خداوند از آغاز، مردم را بر آن قرار داده و اين آفرينشى است كه نبايد تبديل گردد اين است دين صاف و مستقيم.
از امام باقر و امام صادق ع نيز نقل شده كه منظور از آن تغيير فطرت توحيد و فرمان خدا است .
و اين ضرر غير قابل جبرانى است كه شيطان بر پايه سعادت انسان ميزند زيرا حقايق و واقعيات را با يك سلسله اوهام و وساوس قلب مىكند و بدنبال آن سعادت بشقاوت تبديل مىگردد.
و در پايان يك اصل كلى را بيان كرده، ميفرمايد: هر كس شيطان را بجاى خداوند بعنوان ولى و سرپرست خود انتخاب كند زيان آشكارى كرده.
(وَ مَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبِيناً).
در آيه بعد چند نكته كه به منزله دليل براى مطلب سابق است بيان شده:
شيطان پيوسته به آنها وعدههاى دروغين مىدهد، و به آرزوهاى دور و دراز سرگرم مىكند ولى جز فريب و خدعه كارى براى آنها انجام نمىدهد.
(يَعِدُهُمْ وَ يُمَنِّيهِمْ وَ ما يَعِدُهُمُ الشَّيْطانُ إِلَّا غُرُوراً)
و در آخرين آيه از آيات مورد بحث، سرنوشت نهايى پيروان شيطان چنين بيان شده: آنها جايگاهشان دوزخ است و هيچ راه فرارى از آن ندارند.
(أُولئِكَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ لا يَجِدُونَ عَنْها مَحِيصاً) .
تفسير نمونه، ج4، ص: 135
علاوه بر اینها در برخی روایات بیان شده است که یکی از ابزارهای نفوذ و تسلط شیطان بر انسان خشم و غضب است و در عده ای تاکید شده که زنان از ابزار و ادوات مهم و کلیدی وسوسه و فریب شیطان می باشند .
در آيه 17 سوره اعراف، آمده است كه شيطان از چهار جهت انسان را گمراه مي کند، مراد از جهت روبرو، آخرت و امور مربوط به آن است؛ و مراد از جهت پشت، دنياست که نماد آن مال است؛ و مراد از جهت راست، دين و عقل است؛ و مراد از جهت چپ شهوات و لذات و نفس است (گردآوری : انجمن ناجی)
بنا به آنچه از برخي روايات استفاده مي شود: مراد از جهت روبرو، آخرت و امور مربوط به آن است؛ و مراد از جهت پشت، دنياست که نماد آن مال است؛ و مراد از جهت راست، دين و عقل است؛ و مراد از جهت چپ شهوات و لذات و نفس است (گردآوری : انجمن ناجی)
اغواگرى شيطان، تنها در انسانهايى مؤثر است كه جانب شرّ را بر خير ترجيح مىدهند؛ اما خالصان و خداجويان حقيقى، گزندى از او نمىبينند. چنان كه شيطان خود بر ناتوانى خويش در اين زمينه اعتراف كرده، مىگويد: «فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ»ص (38)، آيه 82 و 83.
. بنابراين وسوسهگرى شيطان، پس از روىگردانى انسان از نداى فطرت و الهامات رحمانى است (گردآوری : انجمن ناجی) چنين كسانى كه با اختيار و انتخاب خود كفر ورزيده، قابليت محبت و همراهى با پاكترين انسانهاى روى زمين را از دست دادهاند؛ سزاوار آن هستند كه به وسوسههاى شيطانى گرفتار شوند و اين خود نوعى مجازات الهى نسبت به آنان در همين دنيا است: «أَ لَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّياطِينَ عَلَى الْكافِرِينَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا»مريم (19)، آيه 83.
«آيا ندانستى كه ما شيطانها را بر كافران گماشتهايم، آنان را شديداً تحريك كنند؟». توجه به دو نكته لازم است (گردآوری : انجمن ناجی) اول آن كه شيطان تنها قدرت فريب كسانى را دارد كه خود با اختيار ولايت او را بپذيرند و در تحت سرپرستى او درآيند. «كُتِبَ عَلَيْهِ أَنَّهُ مَنْ تَوَلاَّهُ فَأَنَّهُ يُضِلُّهُ وَ يَهْدِيهِ إِلى عَذابِ السَّعِيرِ»29 و «إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ»30 و به گفته خود، بر بندگان مخلص خداوند، هيچ تسلطى ندارد «إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ».31 خداوند نيز در آيات متعدد اين سخن را تأييد كرد و بندگان خاص خود را از شمول وسوسههاى شيطانى به دور دانسته است «انّ عِبادى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ»32 زيرا اين بندگان با اختيار خود، مسير الهى را انتخاب نمودند و با اتكا به وعدههاى الهى، خود را از وساوس و فريبها و وعدههاى شيطانى به دور نگه داشتهاند.
نكته دوم: شيطان هيچ گونه تسلط تكوينى بر انسان ندارد؛ زيرا موجودى هم عرض انسان است و خداوند نيز به او قدرت تسلط تكوينى نداده است و طبق آيات قرآنى، قدرت او تنها در محدوده وسوسه است كه آن را از راههايى همچون وعدههاى دروغين و وسوسه براى كشاندن انسان به فحشا «الشَّيْطانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَ يَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشاءِ»33 و زينت دادن كارهاى زشت «لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ»34؛ انجام مىدهد. جالب آن است كه پس از آن كه انسان با وعدههاى او فريب خورد، شيطان از او بيزارى جسته او را به جاى خود رها مىكند «كَمَثَلِ الشَّيْطانِ إِذْ قالَ لِلْإِنْسانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِنْكَ»35.
مسئله جالبتر اين كه در روز قيامت كه پيروان شيطان او را به سبب فريب خود مورد ملامت قرار مىدهند، او به صراحت اعلام مىدارد كه تنها كار من وعدههاى خلاف واقع بود كه شما آن را باور كرديد و به وعدههاى الهى اطمينان نكرديد؛ بنابراين شما حق ملامت مرا نداريد و بايد خود را ملامت كنيد و در اينجا نه من مىتوانم فريادرس شما باشم و نه شما مىتوانيد كمكى به من مىكنيد. «وَ قالَ الشَّيْطانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَ ما كانَ لِي عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلا تَلُومُونِي وَ لُومُوا أَنْفُسَكُمْ ما أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِيَّ»36.
از مجموعه آموزه هاي فرهنگ ديني، مي توان به اين نتيجه رسيد که عالم فلک و عالم ملکوت پيوند ناگسستي و دائمي دارند. و تقديرات متعالي و سقوط بخش با توجه به قابليت ها و لياقت ها رقم زده مي شود. بر اين اساس کساني که داراي قلب سليم و آمادگي تلاش در جهت خدا دارند از الهامات رحماني بهره مند مي شوند و راه هدايت و کمال آنها بر آنها گشوده مي شود: «و الذين جاهدوا فينا .... و در مقابل کساني که به هر مقدار از توجه کامل به ياد خدا دور شوند گرفتار وسوسه هاي شيطاني مي شوند و مشقت در دنيا و در صورت تداوم عذاب در آخرت دامن گير آنها مي شود.
مسئله مشقت حضرت آدم (ع) و طول مدت زنداني حضرت يوسف (ع) و .. در اين راستا قابل توجيه است (گردآوری : انجمن ناجی) البته بنا بر احتمال ديگر ضمير «فانساه» به زنداني همراه حضرت يوسف (ع) بر مي گردد. در مورد شيطان و وسوسه هاي شيطاني بايد توجه داشته باشيد كه ستيز و مجاهده با شيطان کاري مستمر و دايمي است و تا انسان در اين عالم زنده است و زندگي مي کند ادامه دارد. البته دام هاي شيطان براي انسان هاي با تقوا و داراي کمال و شناخت بيشتر، ظريفتر و پيچيده تر و مخفي تر است (گردآوری : انجمن ناجی)
نخستين گام در مبارزه با شيطان اين است که اطاعت از او را به تدريج کم نموده و به آهستگي از شبکه هاي دام او خارج شويم هر چند در اين مبارزه ممکن است پاي انسان بلغزد و در مورادي فريب او را بخورد. هر چقدر ارتباط انسان با خداي متعال و معرفت نسبت به او عميق تر و گسترده تر باشد، تسلط شيطان بر او کمتر است (گردآوری : انجمن ناجی)
چنانچه خداي متعال در اين مورد مي فرمايد: انه ليس له سلطان علي الذين آمنوا و علي ربهم يتوکلون ؛ شيطان تسلطي بر کساني که مؤمن بوده و بر پروردگارشان توکل مي کنند ندارد (نحل، آيه 99)و نيز مي فرمايد: ان عبادي ليس لک عليهم سلطان؛ تو (شيطان) بر بندگان خاص من تسلط و نفوذي نداري (اسراء، آيه 65) به طور کلي کار شيطان وسوسه کردن است و با پناه بردن دائمي به خداوند و ارتباط پيوسته با او و توسل و ربط با اولياي الهي(ع) مي توان از اين وسوسه ها رها شد و يا آن را به حداقل رسانيد و شيطان را تسليم نمود، چنانچه در روايت داريم که پيامبر بزرگ اسلام(ص) فرمودند: شيطان من به دست من مؤمن و رام گرديد.
پس بهترين راه حل، توجه کامل و دايمي به خداوند متعال و اوليائش و خود را در قلعه استوار و نفوذ ناپذير او و اولياي پاک او درآوردن و رعايت کامل تقواي الهي کردن است (گردآوری : انجمن ناجی) بنابراين براى تقويت ايمان و مبارزه با گناه و هواهاى نفسانى رعايت چند نكته لازم است:
الف) كوچك نشمردن هيچ گناهى هرچند به نظر صغيره باشد،
ب ) عزم جدى و آهنين بر ترك معصيت و مراقبت جدى و دائمى نسبت به تمام افعال خود،
ج ) شرط نمودن با خدا مبنى بر ترك معصيت و همچنين از او استعانت جستن،
د ) هر گاه فكر گناه و وسوسه آن به ذهن آمد بلافاصله آن را از لوح ذهن خارج كردن و توجه خود رابه خدا و امور شريفه مشغول داشتن. جديت و موفقيت در اين امر پيروزى بزرگى است و در واقع دفع دشمن شيطان نفس از همان خاكريز اول است (گردآوری : انجمن ناجی)
قرآن مجيد در وصف پارسايان مىفرمايد: «ان الذين اتقوا اذا مسهم طائف من الشيطان تذكروا فاذاهم مبصرون ؛ پرهيزگاران چون گرفتار وسوسه شيطان شوند هماندم متذكر (ياد خدا) شده وبصيرت يابند»، (اعراف، آيه 201)،
ه ) مطالعه و تفكر پيرامون عواقب سوء و وخيم گناه. در اين رابطه مطالعه كتب پيرامون معاد بسيار نافع و لازم است،
و ) خود را همواره در محضر حق تعالى دانستن و او را به يقين در همه حال مراقب و بيناى به افعال خود نگريستن،
ز ) استمداد از خداوند و دعا و نيايش كه فرمود: اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود هيچ كدام به فضيلت و تزكيه روى نمىآورديد (و لو لا فضل الله عليكم و رحمته ما زكى منكم من احد ابدا..).،
ح ) جايگزين سازى اعمال و عادات نيكو؛ مانند شركت دائمى در نماز جماعت، نماز شب، زيارت اهل قبور و دعا. «ان الحسنات يذهبن السيئات؛ خوبىها سرانجام ميدان را بر بدىها تنگ خواهد كرد و آنها را از بين خواهد برد»
ط ) توجه به چهره كريه و زشت واقعى سيئات،
ى ) براى ترك معاصى لازم است دربسيارى از موارد انسان از مكروهات و چه بسا از برخى مباحات نيز چشم پوشد تا او را به انجام زشتى ها نزديك نسازند،
ك ) در حد ممكن دورى جستن از مكانها و شرايطى كه آدمى را به گناه ترغيب مىنمايد،
ل ) تقويت اراده،
م ) محاسبه نفس همه روزه و در صورت رخداد خطا خود را محاكمه و توبيخ نمودن و بلافاصله استغفار كردن،
ن ) مطالعه پيرامون زندگى پارسايان و زاهدان و مطالعه كتب اخلاقى و ... .
رعايت نكات زير نيز شما را در اين مسير تعالى يارى خواهد كرد، ان شاءالله: - انجام يك سرى مستحبات؛ مثلا هميشه با وضو بودن و زبان را به ذكر مخصوصا «لاحول ولاقوة الا بالله العلى العظيم» عادت دادن. - سعى و كوشش در انجام وظايف و واجبات دينى، - خواندن نماز با حضور قلب و در اول وقت، - گرفتن روزه مستحبى به ويژه دوشنبه و پنجشنبه هر هفته، - تلاوت قرآن بويژه بعد از نماز صبح، - تأمل و انديشه در آيات قرآن، - حتى المقدور سعى در خواندن نماز شب، - از تنهايى دورى گزينيد. - سحر خيزى، - تنظيم برنامه براى تمام شبانه روز و پر كردن اوقات فراغت با برنامههاى صحيح و سودمند، - شركت در ورزشهاى فردى و دسته جمعى، - شركت در فعاليتهاى مذهبى و اجتماعى، - به صله رحم و ارتباطات اجتماعى بسيار بپردازيد و به نزديكان و اقوام خود بيش از پيش اظهار علاقه و محبت نماييد. - پرهيز از نگاه نامشروع، امام صادق(ع) فرمود: «نگاه پس از نگاه، در دل بيننده شهوت را مىانگيزاند»، (وسائلالشيعه ، ج 14 ، ص 138)
و باز فرمود: «نگاه، تيرى از تيرهاى شيطان است، چه بسا نگاهى كه اندوههاى دراز در پى دارد»، (وسائلالشيعه ، ج 14 ، ص 139). - عدم معاشرت و دوستى با افراد منحرف و فاسد، - انتخاب دوستان مؤمن و سالم، - به ياد خدا بودن در همه اوقات، - از پرخورى و نيز از خوردن غذاهاى چرب و پرانرژى و تحريك كننده پرهيز كنيد، - كنترل افكار و نينديشيدن به صحنههاى شهوتانگيز، - از مشاهده صحنههاى مهيج و تحريك كننده دورى كنيد، - برنامه منظم مطالعاتى براى خود قرار دهيد و سعى كنيد فرصتهاى خود را با تفكر و مطالعه مناسب پر كنيد، همواره خود را نصيحت نموده و بر نفس خويش بانگ زنيد:
«اى بيچاره! تا كى گرفتار هواى نفس باشى و سرمايه گران مايه عمر را تباه سازى و به معصيت رب الارباب پردازى؟ چرا براى اندك لذتى پوچ و گذرا خود را گرفتار دوزخ ابدى سازى؟ اگر لحظهاى ديگر فرشته مرگ تو را در رسد و جانت به حلقوم رساند، با چه وضعى به ديار برزخ رهسپار مىشوى؟ نه!نه! هرگز! بايد عزمى قاطع و استوار داشته باشم و با استمداد از خداى سبحان و پروردگار رحيم و مهربان - كه با اين همه معصيت باز هم مرا مشمول الطاف خود ساخته - پيمان بندم و سربه بندگى او سپارم و زنجير شيطان نفس بگسلم.
اين بار بايد چنان ابليس لعين را از خود دورر سازم كه ديگر در من وسوسه نكند و با دست خالى از من روى برتابد!» با خود بگو: با تبر بردار و مردانه بزن تو على وار اين در خيبر بكن
تقويت ايمان و اعتقاد قلبى و عشق الهى برآيند تقوا و پرهيزگارى است (گردآوری : انجمن ناجی) هم چنان كه در بهاران نهال ناخشكيده شكوفه مىزند تقواى الهى، انجام واجبات، ترك محرمات و تهذيب نفس نيز بوستان دل را خرم و سرسبز نگه مىدارد و جوانه عشق الهى را در آن شكوفا مىسازد.
بنابراين در گام اول بايد بر انجام واجبات و ترك گناهان استوارى نمود و در گام دوم به پالودن نفس از رذايل و آراستن به فضايل پرداخت و حب دنيا و تعلقات دنيوى را از ژرفاى ضمير بيرون راند آن گاه دل كانون عشق خدا مىشود و با اخراج شيطان نفسانيت و دنياپرستى كه خانه دل را غصب نموده صاحب خانه در آن لانه مىگزيند. انسان داراي نفسي است كه مرتبا او را به كارهاي بد امر مي كنند و در قرآن و روايات از آن به عنوان نفس اماره بالسوء يعني امر كننده به بدي ها ياد شده است .
شيطان بيروني حكم راهنما و وسوسه كننده اين نفس را دارد. در مقابل، خداوند دو حجت و راهنما براي ما قرار داده است يكي حجت و چراغ باطن كه عقل و فطرت است و در مقابل نفس اماره , انسان را به كارهاي شايسته دعوت مي كند. از خارج هم انبيا و ائمه و علما و اوليا را قرار داده كه عقل را شكوفا و رهبري كنند و انسان را به سرچشمه سعادت برسانند, بنابراين مي توان گفت نفس و شيطان هر دو در گمراهي انسان نقش دارند, يكي از طريق كشش هاي دروني و ديگري با وسوسه و تحريك بيروني . ليكن شيطان بيروني هيچ سلطه اي بر آدمي ندارد و اين خود انسان است كه وسوسه هاي شيطان را مي پذيرد و به حكم نفس اماره تن مي دهد و يا به مقابله با آن برخاسته و به حكم عقل و شرع و فطرت تسليم مي شود.
به عبارت ديگر انسان از نظر ((دروني )) داراي استعداد و توانمندي ارتباط با عوامل ((بيروني )) مي باشد كه مرتبه عقلاني روح او با فرشتگان در ارتباط قرار مي گيرد و مرتبه نفس اماره روح او با شيطان در ارتباط قرار مي گيرد و علاوه بر آن ((روح آدمي )) توانايي تدبير و اولويت دهي و اختيار به كارگيري هر كدام از مراتب را نيز دارا مي باشد. شيطان که دشمن بيروني انسان است کارش تسويل است يعني امور زشت و باطل را زيبا و حق جلوه مي دهد و آلودگي و پستي و زشتي را در چشم انسان مي آرايد و نفس اماره انسان نيز شيطان را ياري مي کند و اين عمل او را مي پسندد و مي پذيرد و انسان را وادار به انجام زشتي ها و پذيرش باطل ها مي کند و در مقابل شيطان زيبايي و خيرات و نيکي ها را سخت و دشوار و سنگين جلوه مي دهد و انسان را از روآوردن به آنها برحذر مي دارد و نفس اماره نيز اين حکم باطل را حق جلوه مي دهد و انسان را در انجام اعمال صالح و نيکي ها، سست و تنبل مي کند.
اميرمؤمنان(ع) در دعاي کميل در اين مورد مي فرمايد: «الهي و مولاي اجريت علي حکما اتبعت فيه هوي نفسي و لم احترس فيه من تزيين عدوي فغرني بما اهوي و اسعده علي ذلک القضاء؛ اي خدا و مولاي من! تو بر من حکمي را جاري کردي که در اجراي آن هواي نفسم را پيروي و اطاعت کردم و از زينت دادن و فريبکاري دشمنم شيطان در اين باره پرهيز و هراسي نداشتم، پس او(شيطان) بر طبق خواهش و ميلم مرا فريب داد ... . رجوع کنيد به: تهذيب نفس يا خودسازي، استاد ابراهيم اميني
RE: شگرد شيطان براي توجيه گناهان در نظر انسان چيست؟
سلام خسته نباشید. اگه این متن رو خلاصه تر و با بیانی ساده تر می نوشتید مثلاً آنچه که خودتان از خوندنش فهمیدین رو می نوشتین.به جز احادیث که عیناً باید نوشته شه، به نظر شما بهتر نبود؟ تمایل به خوندن در کاربران بیشتر نمی شد؟
RE: شگرد شيطان براي توجيه گناهان در نظر انسان چيست؟
(۱۱-۸-۱۳۹۲ ۰۹:۲۵ صبح)ستاره نوشته شده توسط: سلام خسته نباشید. اگه این متن رو خلاصه تر و با بیانی ساده تر می نوشتید مثلاً آنچه که خودتان از خوندنش فهمیدین رو می نوشتین.به جز احادیث که عیناً باید نوشته شه، به نظر شما بهتر نبود؟ تمایل به خوندن در کاربران بیشتر نمی شد؟
مگه قراره جزوه گفته بشه " title=":" /> یا زیر نکات مهم علامت کشیده بشه
چه کنیم بیا این رو بگیر تو امتحان میاد 20 نمره داره .
او ميداند قدرت بر گمراه ساختن همه بندگان خدا ندارد، و تنها افراد هوسباز و ضعيف الايمان و ضعيف الاراده هستند كه در برابر او تسليم ميشوند.
RE: شگرد شيطان براي توجيه گناهان در نظر انسان چيست؟
(۱۱-۸-۱۳۹۲ ۱۱:۴۱ صبح)ستاره نوشته شده توسط: استاد مرا ول کن دقیقه ای یه کم
تا کنم کمی دقت در این مطلب لیکن
مرا نمی شود فهم این مطلب
تا نشنوم خود از زبان استادکم
پس ای شاگرد کمی تامل کن
پله پله شود مسائل بر تو حائل
اول باید بروی کلاس پائین تر
کم کم تو شوی به درجه ای نائل
بعد از تفحس و تعلم در ارکان
مسائل خود به خود شود کمی ظاهر
در بحث شبه و مشبهات و به ...
RE: شگرد شيطان براي توجيه گناهان در نظر انسان چيست؟
(۱۱-۸-۱۳۹۲ ۰۹:۲۵ صبح)ستاره نوشته شده توسط: سلام خسته نباشید. اگه این متن رو خلاصه تر و با بیانی ساده تر می نوشتید مثلاً آنچه که خودتان از خوندنش فهمیدین رو می نوشتین.به جز احادیث که عیناً باید نوشته شه، به نظر شما بهتر نبود؟ تمایل به خوندن در کاربران بیشتر نمی شد؟
(۱۱-۸-۱۳۹۲ ۱۱:۴۱ صبح)ستاره نوشته شده توسط: استاد مرا ول کن دقیقه ای یه کم
تا کنم کمی دقت در این مطلب لیکن
مرا نمی شود فهم این مطلب
تا نشنوم خود از زبان استادکم
با سلام خدمت شما گرامی ؛
مطالب کامل و بدون دخل و تصرف ، گیرا تر و قوی تر می باشد ولیهذا عنوان می نمایم خدمت شمای گرامی یکبار مطالب ارائه شده بازبینی شود ، در صورتی که جایی از مطالب فوق نیاز به توضیح داشت ،بگوئید تا آن را توضیح دهم .
پاسخ ها شعر گونه شده است ؛
تا ما پی نبریم ٰ که آسمان چیست ! چگونه بگویم ابرها تکیه گاهش بر چیست !
RE: شگرد شيطان براي توجيه گناهان در نظر انسان چيست؟
اول سپاس از زحمت شما
حرف من اینه یه کاربر مهمون یا یکی که اولین بار میخواد مطلبی رو با یه عنوان خاص بخونه، در نگاه اول یه ارزیابی نظری از مطلب، نوع فونت، می تونه اشتیاقی رو برای خوندن ادامه مطلب در افراد ایجاد کنه یا اون ها رو بی میل کنه چه بسا مطالب مفیدی بودند که به خاطر زبان خشکشان نخوانده رها شده اند. خودتان آمار بگیرین ببینین چن نفر بازدید خواهد داشت. در ضمن من به مطلب شما احترام میذارم.