حال به شرح قسمت های مختلف سلسله اعصاب مرکزی از پایین به بالا و سپس سلسله اعصاب محیطی می پردازیم:
1-نخاع یا مغز تیره (Spinalcord):
نخاع،رشته طنابی شکل درازی است که در درون مجرای مهره ای قرار دارد؛ولی تا پایان این مجرا ادامه نمی یابد بلکه از سوراخ پس سری استخوان اکسپتال شروع می شود و تا کنار تحتانی اولین مهره کمری ادامه می یابد و در این محل به رشته پایانی ختم می گردد.
نخاع در قسمت انتهایی خود به صورت مخروطی در می آید(مخروط نخاعی) و رشته ی پایانی از این مخروط شروع شده و تا استخوان دنبالچه ادامه می یابد و به این استخوان می چسبد.رشته ی پایانی از بافت عصبی ساخته نشده بلکه بیشتر از نرم شامه ی نخاع تشکیل یافته است (گردآوری : انجمن ناجی)طول نخاع در مردان 45 و در زنان 43 سانتیمتر می باشد.قطر نخاع در ناحیه گردن و کمر بیشتر از قسمت پشتی نخاع است؛زیرا در قسمت گردنی نخاع تارهای اعصاب اندام بالایی و در قسمت کمری آن تارهای اندام پایینی وارد می شوند.
نخاع در طول خود دارای سه شیار در سطح جلو و سه شیار در سطح عقبی می باشد.شیار میانی سطح جلویی عمیق و واضح است ولی شیارهای دیگر چندان آشکار نیستند.از نخاع 31 زوج عصب نخاعی خارج می شود.اعصاب نخاعی که از قسمتهای انتهایی نخاع خارج می شوند به طرف پایین امتداد یافته و مجموعه ای تشکیل می دهند که شباهت به دم اسب دارد و به همین نام معروف است (گردآوری : انجمن ناجی)(اعصاب دم اسبی)
ساختمان داخلی نخاع
در برش عرضی نخاع دو قسمت جداگانه مشخص است:
1-قسمت سطحی یا خارجی که از ماده سفید ساخته شده و دیگری قسمت داخلی که از ماده خاکستری تشکیل یافته است (گردآوری : انجمن ناجی)در مرکز این برش سوراخ کوچکی دیده می شود که مقطع مجرای اپاندیم است (گردآوری : انجمن ناجی)مجرای اپاندیم از بالا به بطن چهارم مغز ارتباط دارد ولی در پایین در ناحیه رشته پایانی تمام می شود.در این مجرا مایع مغزی-نخاعی جریان دارد.
1-ماده خاکستری نخاع-در برش عرضی به شکل پروانه(یا حرف H)است و دارای دو شاخ جلویی و دو شاخ عقبی می باشد.قسمتی از ماده ی خاکستری را که در پیرامون مجرای اپاندیم قرار دارد رابط خاکستری می نامند.
ماده خاکستری به طور عمده از تنه ی سلولی نورون ها و تارهای بدون میلین ساخته شده و به همین جهت رنگ آن خاکستری است (گردآوری : انجمن ناجی)
شاخهای جلویی ماده خاکستری حاوی تنه ی سلولی نورون های حرکتی هستند.آکسون این نورون ها تارهای عصبی وابران(حرکتی)اعصاب نخاعی را تشکیل می دهند.
شاخ های عقبی حاوی نورون هایی است که تارهای آوران(حسی)آنها مسیر صعودی را در نخاع می پیمایند و به مغز می روند.
در ماده ی خاکستری علاوه بر نورون های یاد شده تعداد زیادی نورون های رابط وجود دارد که در جهت های افقی و قائم خاکستری را به هم می پیوندند و موجهای عصبی را منتقل می کنند.ماده خاکستری در قسمت سینه ای و ابتدای قسمت کمری نخاع دارای دو شاخ طرفی است که این شاخها حاوی نورونهای سمپاتیک هستند.
2-ماده سفید نخاع-پیرامون ماده ی خاکستری رافرا گرفته و حاوی تارهای میلین دار نورون هاست (گردآوری : انجمن ناجی)ماده سفید خود در هر نیمه ای از برش عرضی نخاع شامل سه قسمت است:قسمت جلویی(طنابهای جلویی) و قسمت عقبی(طنابهای عقبی)و قسمت جانبی هر یک از این قسمت ها حاوی دسته هایی از تارهای عصبی هستند و هر دسته از این تارها از دسته های دیگر کاملاً متمایز است و وظیفه و عمل جداگانه ای دارد.
این دسته تارهای عصبی که تمام طول نخاع را می پیمایند و موجهای عصبی را در جهت صعودی و نزولی منتقل می کنند به راههای عصبی معروفند.
2-مغز
مغز از سه قسمت تشکیل شده است که عبارتند از:
1) مغز خلفی
2) مغز میانی
3) مغز قدامی
1.مغز خلفی(Hind Brain):
مغز خلفی از پایین به بالا شامل قسمتهای زیر است:الف-پیاز نخاع ب- پل مغز ج-مخچه.
الف-پیاز نخاع:
در بالای نخاع و زیر پل و جلوی مخچه قرار دارد شکل خارجی پیاز نخاع کاملاً شبیه نخاع است و از آن قابل تفکیک نیست به طوری که به نظر می رسد پیاز نخاع قسمت فوقانی نخاع باشد که کمی بر قطر آن افزوده شده است به همین جهت این عضو را پیاز می نامند.در پیاز نخاع همان شیارهای جلویی و عقبی و جانبی دیده می شود.در دو طرف شیار جلویی دو برجستگی به صورت طنابهای عصبی سفید رنگی دیده می شود که به هرم های پیشین معروفند.این هرم ها که دنباله طنابهای جلویی نخاع هستند گذرگاه تارهای حرکتی(هرمی)می باشند.در سطح عقبی پیاز نخاع(در دو طرف شیار عقبی)نیز دو طناب عصبی وجود دارد که ادامه ی طنابهای عقبی نخاع هستند.این طنابها در نیمه فوقانی پیاز نخاع از هم دور می شوند و فضای مثلثی شکلی را ایجاد می کنند که کف بطن چهارم است از سطوح مختلف پیاز نخاع و از حد فاصل پیاز نخاع و پل مغزاعصاب مغزی ششم تا دوازدهم خارج می شوند.
ساختمان داخلی پیاز نخاع- اگر برشی در قسمت تحتانی پیاز نخاع داده شود اختلاف آشکاری در ساختمان نخاع و پیاز نخاع دیده نمی شود ولی بتدریج در قسمتهای بالاتر ماده خاکستری به قطعاتی تقسیم می شود و به صورت توده های پراکنده ای در می آید که از ماده ی سفید احاطه شده اند.بیشتر این توده ها هسته های حرکتی یا حسی عصب های مغزی هستند. ماده سفید پیاز نخاع گذرگاه راه های عصبی است ولی راه های عصبی نخاع در پیاز نخاع تقاطع می کنند یعنی تارهای یک طرف به طرف دیگر می روند.
پیاز نخاع
گذرگاه راههای عصبی و ایستگاه تقویت کننده ی موجهای عصبی میان نخاع و مغز است و وظیفه آن برقرار ی رابطه میان قسمتهای بالا و پایین دستگاه عصبی مرکزی است از این گذشته،پیاز نخاع یکی از مراکز حیاتی مانند مراکز کنترل کننده قلب و عروق،تنفس و همچنین مراکز بلع،استفراغ و سرفه در پیاز نخاع قرار دارند.
ب- پل مغزی( Pons):
پل در بالای پیاز نخاع و در جلوی مخچه،بین مغز میانی و پیاز نخاع قرار دارد در سطح جلوئی آن شکافی وجود دارد که سرخرگ قاعده ی مغز از آن میگذرد سطح عقبی آن با سطح عقبی پیاز نخاع کف بطن چهارم را تشکیل می دهند.
پل همانطور که از اسمش پیداست مانند پلی قسمتهای مختلف مغز را بهم وصل می کند و به عنوان ایستگاه و تقویت کننده ی راههای عصبی می باشد که از پیاز نخاع به قشر مخ می روند.پل از ماده ی سفید و ماده ی خاکستری ساخته شده است (گردآوری : انجمن ناجی) ماده ی خاکستری پل به صورت توده هایی در درون ماده ی سفید پراکنده است (گردآوری : انجمن ناجی)این توده ها هسته های اعصاب مغزی(زوج پنجم تا هشتم)هستند.
ج-مخچه(Cerebellum):
مخچه در پشت پیاز نخاع و پل و در زیر نیمکره های مخ واقع شده و به وسیله چادر مخچه از نیمکره های مخ جدا می شود.این عضو دارای یک قسمت میانی به نام کرمینه(Vermis)و دو توده ی بزرگ طرفی به نام نیمکره های مخچه است (گردآوری : انجمن ناجی)کرمینه دو نیمکره ی مخچه را به یکدیگر می پیوندد.مخچه به وسیله سه جفت پایه های مخچه به قسمتهای دیگر مغز می پیوندد. این پایه ها شامل راههای آوران و وابران می باشند که وسیله ارتباط مخچه را با قسمتهای دیگر مغز(مغز میانی و پل و پیاز نخاع)فراهم می کنند.
ساختمان داخلی مخچه:
ماده ی خاکستری مخچه بر خلاف نخاع و مانند نیمکره های مخ در قسمت سطحی و ماده سفید در قسمت داخلی این عضو قرار دارد علاوه بر این ماده خاکستری به صورت هسته های پراکنده ای در درون ماده ی سفید نیز موجود است (گردآوری : انجمن ناجی)
قسمتی از ماده ی خاکستری که سطح خارجی مخچه را می پوشاند به قشر مخچه(Cortex)معروف است (گردآوری : انجمن ناجی)قشر مخچه ورقه ی نازکی از ماده ی خاکستری است که سطح خارجی مخچه را می پوشاند و به صورت چین ها و شیارهای ظریفی به درون بافت مخچه نفوذ می کند و در برش عرضی مخچه منظره ای شبیه شاخه های درخت به وجود می آورد که کالبد شناسان قدیم آن را درخت زندگی می نامیدند.
در قشر مخچه تنه ی سلولهای عصبی قرار دارد که آکسون آنها به هسته های مخچه ای می رود.به طور کلی مخچه باعمال ارادی حرکتی نیمکره های مخ کمک می کند بسیاری از موج های عصبی از عضلات مخطط بدن،وترها و مفاصل،گیره های شنوایی،بینایی و لامسه به مخچه می رسند در مخچه این موجها به مناطق به نوبه خود با مناطق مشخصی از قشر نیمکره های مخ ارتباط دارند و به این ترتیب میان مخچه با مناطق حرکتی،حسی،شنوایی و بینایی قشر مخ رابطه ای برقرار است (گردآوری : انجمن ناجی)موجهای آوران اطلاعاتی از عضلات،پوست،گوش داخلی و شبکیه ی چشم به مخچه می برند و در نتیجه مخچه پیوسته از وضعیت مفصل ها و حالت انقباضی عضلات مطلع می شود و می تواند با استفاده از این اطلاعات در انجام حرکات ماهرانه و هماهنگی حرکات به قشر مخ کمک کند.
به طور کلی مهمترین عمل مخچه هماهنگ نمودن فعالیتهای ارادی ماهیچه ها و تنظیم تونوس عضلات باز کننده و حفظ تعادل بدن در فضاست (گردآوری : انجمن ناجی)
در اثر آسیب به مخچه راه رفتن مشکل می شود و حرکات بدن ناموزون و پر پیچ و تاب می گردد و بیمار به لرزش مخچه ای و اختلال تکلم دچار می گردد،گاه شدت عارضه بقدری است که بیمار قادر به راه رفتن نیست.
دوم- مغز میانی (Midbrain):
مغز میانی شامل قسمتهای زیر است:الف- پایه های مغزی ب- برجستگی های چهارگانه ج- قنات سیلوبوس
مغز میانی قطعه ی باریک وکوچکی از بافت عصبی است که میان مغز قدامی و مغز خلفی قرار دارد.مغز میانی در قسمت جلو از پایه های مغزی و در عقب از برجستگی های چهارگانه(چهار قلو)ساخته شده است و در بین این دو قسمت قنات سیلوبوس قرار دارد.
الف- پایه های مغزی- مغز قدامی را به مغز خلفی می پیوندد و تارهای عصبی آنها بین قشر مخ و سطوح دیگر مغز رابطه برقرار می کنند.ماده خاکستری پایه های مغزی در داخل ماده سفید به صورت هسته هایی پراکنده است مانند هسته های اعصاب زوج سوم و چهارم و عصب حلزونی و هسته های قرمز.هسته ی قرمز به وسیله راههای خارج هرمی با شاخ جلویی نخاع ارتباط دارد.
ب- برجستگی های چهارگانه:شامل دو برجستگی فوقانی و دو برجستگی تحتانی هستند.
ج-قنات سیلویوس(Aqueduct of sylvius):مجرای باریکی است که در مغز میانی قرار دارد و بطن های سوم و چهارم مغز را می پیوندد.مغز میانی وظایف گوناگونی بعهده دارد،هسته های برجستگیهای چهارگانه،مرکز رفلکس های جهت یابی اند که اعمال پیچیده ای را تنظیم می کنند مثلاً عکس العمل های حرکتی بدن در برابر یک تحریک ناگهانی بینایی یا شنوایی توسط آنها هماهنگ می شوند.قوس رفلکس مردمک(تنگ شدن مردمک چشم در مقابل تابش نور)نیز در مغز میانی بسته می شود.به طور کلی دو برجستگی فوقانی،مرکز رفلکس های نوری و دو برجستگی تحتانی،ایستگاه تقویتی راههای شنوایی و مرکز رفلکس های صوتی(آکوستیک)هستند هسته های پایه های مغزی در تنظیم و توزیع قوام(تونیسیته)عضلانی شرکت می کنند مرکز بسیاری از رفلکس ها مانند رفلکس هایی که مربوط به وضع قرار گرفتن بدن هستند و رفلکس هایی که مربوط به سرپا ایستادن هستند در مغز میانی قرار دارد.
اگر نیمکره های مخ حیوانی را بردارند و مغز میانی و قسمتهای دیگر را باقی بگذارند حیوان می تواند بایستد و موقعیت خود را حفظ کند.آسیب به مغز میانی(بر اثر تومور یا خونریزی)باعث اختلالات مختلفی در قوام عضلانی به خصوص پدیده جمود بی مغزی(Decerebral Rigidity)می شود در جمود بی مغزی قوام عضلات باز کننده ی اندام ها،تنه و گردن به شدت افزایش می یابد.
موج ها یا فرامین عصبی از مغز میانی از راه نخاع به عضلات می رسند از سوی دیگر موجهایی که از مخچه و هسته های مغزی و قشر نیمکره های مخ به هسته های موجود در پایه های مغزی منتقل می شوند فعالیت هسته های مغز میانی را تنظیم می کنند.
سوم- مغز قدامی(Forebrain):
مغز قدامی شامل دو قسمت است:
1-مغز واسطه ای قسمتی از مغز قدامی است که بین نیمکره های مغزی و مغز میانی قرار گرفته و از تالاموس،هپیو تالاموس،اپی تالاموس،و ساب تالاموس ساخته شده است (گردآوری : انجمن ناجی)عناصر فوق،بطن سوم مغز را از اطراف احاطه کرده اند.
2-مخ که خود شامل دو نیمکره ی مخ می باشد.
1-مغز واسطه ای:
تالاموس توده ی بزرگی از ماده خاکستری است که در قسمت میانی و عقبی هر یک از نیمکره های مخ قرار دارد،تالاموس ایستگاه تقویتی تمام موجهای حسی(غیر از حس بویایی)است به این معنی که تمام راههای عصبی که موجها را از گیرنده های سراسر بدن می آورند ابتدا به تالاموس می رسند و سپس این موجها به وسیله ی تارهای عصبی از تالاموس به قشر مخ می روند به این ترتیب موج های عصبی قبل از رسیدن به قشر مخ از تالاموس به قشر مخ می روند به این ترتیب موجهای عصبی قبل از رسیدن به قشر مخ از تالاموس می گذرند بر اثر فراهم آمدن موجهای حسی در تالاموس انسان می تواند از تغییرات حرارت و تغییرات میزان انقباض های عضلانی آگاه شود و شکل و اندازه اشیایی را که با گیرنده های لمسی تماس می گیرند تشخیص داده و نقطه ای از بدن را که تحریک می گردد مشخص نماید.تالاموس گذشته از فعالیتهای حسی با مراکز حرکتی نیز ارتباط عملی دارد و اعمال حرکتی قشر مخ را کم و زیاد می کند.
آسیب با تالاموس باعث اختلال های متعدد حسی از جمله کاهش یا از بین رفتن بعضی از حس ها و گاه دردهای شدید می شود که به دردهای تالامیک معروفند.
هیپوتالاموس در زیر تالاموس قرار دارد و در جلو با لوب عقبی هیپوفیز ارتباط برقرار کرده و حاوی هسته های عصبی فراوان است (گردآوری : انجمن ناجی)
هیپوتالاموس مهمترین مرکز کنترل کننده ی فعالیتهای احشای بدن در زیر قشر مخ است (گردآوری : انجمن ناجی)هیپوتالاموس حاوی مراکز نباتی است این مراکز متابولیسم مواد چربی،مواد قندی،غلظت آب و الکترولیت های بدن،تولید و از دست رفتن حرارت،فشار خون،فعالیت قلبی و سایر فعالیت های نباتی را تنظیم می کنند و در هنگام لزوم از راه انقباض عروق پوست و کاهش عرق و ایجاد لرز باعث تولید حرارت و همچنین اتلاف حرارت می شود.هیپوتالاموس همچنین ترشح غده ی هیپوفیز را کنترل کرده و از طریق این غده بر فعالیت های دیگر غدد مترشحه ی داخلی اثر می گذارد.
لوله های کلیه برای جذب مجدد مقادیر فراوان آب که از گلومرول ها تراوش می شود احتیاج به هورمون آنتی دیورتیک لوب عقبی هیپوفیز دارند که کمبود آن باعث دیابت بی مزه همراه با علائم ادرار فراوان و عطش زیاد می شود.در ترشح این هورمون از هیپوفیز،هیپوتالاموس هم دخالت دارد.ضایعات بعضی قسمتهای هیپوتالاموس باعث زیادی اشتها و پرخوری و ضایعات قسمتهای دیگر باعث بی اشتهایی و لاغری می شود.آزمایش های زیادی که روی حیوانات بعمل آمده نشان می دهند که این عضو به نحو گسترده ای روی فعالیتهای هیجانی مؤثر است آسیب هیپوتالاموس باعث اختلال تنظیم درجه حرارت،سوخت و ساز پروتئین،مواد قندی،چربیها،آب و نمک،اختلالات مختلف غدد مترشحه ی داخلی و اختلالات هیجانی می شود.
2-مخ(Cerebrum):
مخ بزرگترین قسمت مغز است که 8/7 وزن مغز را تشکیل می دهد.با افزایش حجم مغز که در طی تکاملی جنینی حاصل می شود ماده خاکستری که در قسمت سطحی مخ قرار دارد خیلی بیشتر از ماده سفید گسترش می یابد و در نتیجه سطح آن چین خوردگی پیدا می کند.
چین های برجسته ای که بدین نحو بوجود می آیند به شکنج های مغز(Gyrus)معروفند در بین شکنج ها که برجسته اند شیارهایی(Sulcus)وجود دارد.مخ توسط شیار طولی عمیقی که از قسمت جلو تا پشت آن ادامه دارد به دو نیمکره راست و چپ تقسیم می شود.
این دو نیمکره فقط در قسمت تحتانی(در عمق شیار یاد شده)به یکدیگر متصل می شوند.
هر نیمکره دارای سطوح خارجی،داخلی و تحتانی است (گردآوری : انجمن ناجی)
1-سطح خارجی:محدب است و در آن شیارها و چین و شکنج های زیادی دیده می شود.
2-سطح داخلی:عمودی و صاف است و شامل دو قسمت می باشد:یک قسمت فوقانی که آزاد است و فاصله میان دو نیمکره(شیار طولی)را تشکیل می دهد دیگری قسمت تحتانی (جسم پنبه ای)که توسط آن دو نیمکره به هم متصل می شوند.
3-سطح تحتانی:که توسط شیار طرفی سیلویوس به دو قسمت جلویی و عقبی تقسیم می شود قسمت جلویی لوب پیشانی و قسمت عقبی لوب گیجگاهی پس سری است (گردآوری : انجمن ناجی)
لوب ها و شیارهای قشر مخ:هر نیمکره ی مخ به چندین لوب(قطعه)تقسیم می شود این لوب ها توسط شیارهای عمیقی از هم جدا می شوند هر یک از لوب ها و شیارهای مخ اعمال خاصی را بعهده دارند.
لوب های مخ:هر نیمکره،مخ را به چهار لوب بزرگ و چند لوب کوچک تقسیم می کند که عبارتند از:لوب پیشانی،لوب آهیانه ای،لوب پس سری و لوب گیجگاهی.
شیارهای مخ:در هر نیمکره تعداد بیشماری شیار موجود است و در فاصله میان دو شیار برجستگی ها یا شکنج های مغز قرار دارند.در اینجا به شرح پنج شیار عمیق هر یک از نیمکره ها که حائز اهمیت خاص هستند می پردازیم.
1-شیار طرفی یا شیار سیلویوس(Fissure of sylvius):که در زیر لوب پیشانی و به طور افقی در سطح خارجی مغز کشیده شده و مراکز تکلم و شنوائی در آن قرار دارد.
2-شیار مرکزی یا شیار رولاند و(Fissure of Rolando):از قسمت میانی کنار فوقانی هر نیمکره به طرف پایین کشیده می شود و لوب های پیشانی و آهیانه ای را از یکدیگر جدا می کند این شیار مرکز اعمال حرکتی و حسی است (گردآوری : انجمن ناجی)
3-شیار زیر پیشانی یا شیار سینگلی(Cinguli):در سطح داخلی نیمکره ی مخ در امتداد جسم پنبه ای قرار دارد و قسمتی از قشر مخ را که در مجاورت این شیار است منطقه ی بویایی نامند.
4-شیار کالکارین(Calcarine):در سطح تحتانی-داخلی نیمکره مخ است و به دو شاخه تقسیم می شود و منطقه بینایی در قلمرو این شیار قرار دارد.
ساختمان داخلی نیمکره های مخ:
نیمکره های مخ نیز مانند قسمتهای دیگر دستگاه عصبی مرکزی از دو ماده ی خاکستری و سفید ساخته شده اند.در مخ ماده ی خاکستری مانند مخچه شامل دو قسمت است قسمتی از ماده ی خاکستری که سطح خارجی نیمکره ها را می پوشاند قشر مخ خوانده می شود و قسمت دیگری که به صورت هسته هایی در عمق ماده سفید جای گرفته به هسته های قاعده ای(Basal Ganglia)معروف است (گردآوری : انجمن ناجی)ماده سفید در داخل قشر مخ قرار دارد.
در داخل هر نیمکره فضایی بنام بطن طرفی است که با بطن سوم در ضخامت مغز واسطه ای به وسیله ی سوراخ مونرو(Monro)ارتباط دارد.بطن سوم نیز از طریق مجرای مغزی(Crebral aqueduct)با بطن چهارم مربوط است (گردآوری : انجمن ناجی)
هسته های قاعده ای:در داخل ماده سفید هر یک از نیمکره های مخ سه توده از جنس ماده خاکستری موجود است که آنها را هسته های قاعده ای(Basal gangelia)می نامند و عبارتند از:1-هسته ی دم دار2- هسته ی عدسی3- یک تیغه عصبی به نام پیش دیوار.مجموعه این سه توده عصبی را با ماده سفیدی که آنها را بهم پیوسته است جسم مخطط می نامند.
هسته های قاعده ای به اتفااق هسته های قرمز(در پایه های مغز)و بعضی دیگر از قسمتهای مغز مجموعاً تشکیل دستگاه خارج هرمی را می دهند.در انسان هسته های قاعده ای به فعالیت منطقه ی حرکتی قشر مخ کمک می کنند مثلاً وقتی کسی اراده می کند که راه برود موج هایی از منطقه حرکتی قشر مخ به نخاع و از آنجا به عضلات مخصوصی در اندام پایینی فرستاده می شود.
ولی در همین حال موجهایی نیز از منطقه های دیگر قشر مخ به هسته های قاعده ای و از آنجا به قسمتهای دیگر دستگاه عصبی فرستاده می شوند که موجب نوسان بازو و ساعد به هنگام راه رفتن می گردد یا به هنگام سخن گفتن موجهایی که از قشر مخ می آیند باعث حرکت عضلات لب،زبان،گونه ها،حلق و دیافراگم می شوند ولی در عین حال موجهایی از مناطق دیگر قشر مخ به هسته های قاعده ای و از آنجا به قسمتهای زیرین دستگاه عصبی می روند که باعث تغییر قیافه و اشارات گوناگون به هنگام سخن گفتن(مثل حرکات دست و صورت و سر و...)می گردد.آسیب دستگاه خارج هرمی منجر به یک سلسله حرکات غیر ارادی و یا بر عکس سختی و محدودیت حرکات می شود.نشانه های آسیب این هسته ها که ممکن است در یک طرف بدن و یا در هر دو طرف واقع شود عبارتند از:لرزش و سختی عضلات و اختلال حرکات وابسته(یعنی حرکات فرعی که حرکات ارادی را همراهی می کنند)مختل شدن راه رفتن و وضعیت بدن در فضا.
ماده ی سفید مخ و کپسول داخلی:در هر یک از نیمکره های مخ فاصله ای میان قشر مخ ،جسم مخطط ،تالاموس و هیپو تالاموس را ماده ی سفید پر کرده است (گردآوری : انجمن ناجی)ماده ی سفید مخ شامل تارهای عصبی می باشد که قسمتهای مختلف دستگاه عصبی مرکزی را به یکدیگر می پیوندد.بعضی از تارها قسمتهای مختلف یک نیمکره و بعضی دو نیمکره را به هم ارتباط می دهند. اما گروهی دیگر از تارهای قشر مخ را با قسمتهایی از مغز که در زیر مخ قرار دارند می پیوندند.قسمتی از ماده ی سفید که از آن تارهای اخیر می گذرند به کپسول داخلی معروف است (گردآوری : انجمن ناجی)کپسول داخلی بین هسته ی دم دار و تالاموس(از یک طرف)و هسته ی عدسی(از طرف دیگر)قرار دارند.تارهایی که از کپسول داخلی می گذرند قسمتی از تارهایی هستند که از قشر مخ به طرف پایه های مغزی و سپس پل و پیاز نخاع و نخاع می روند و شامل راههای حسی و حرکتی(صعودی و نزولی) می باشند.موج های عصبی حسی از قسمتهای مختلف بدن به وسیله راههای صعودی به مغز می رسند و موج های عصبی – حرکتی از طریق راههای نزولی از مغز به اندام ها می روند.