«اهدناالصّراطالمستقيم
ما را به راه راست هدايت فرما
در معناى «اهدنا» وجوهى ارائه شده است؛ازجمله:1. پايدارى در راه حق
بار خدايا! ما را بر دين حق و راه و رسم مقبولت ثابت و پايدار كن.
گرچه خداوند به مهر خويش، همه انسانها را راه نموده است، گاه انسان دچار لغزش مى شود و انديشه ها و پندارهاى بى اساس و پوچى برقلب او راه مى يابد؛ به همين جهت، بسيار بجا خواهد بود كه خاضعانه از خداى خود بخواهد او را در دين توحيديش استوار دارد و به روشنى درك او بيفزايد تا در اين مسير پايدارتر شود؛ مگر نه اينكه خود قرآن مى فرمايد:
«وَالَّذينَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً...»
و كسانى كه راه يافته اند، [خدا] به هدايت آنان خواهد افزود...
در زبان عامه نيز نظير اين مطلب ديده مى شود؛ بعنوان مثال، چنانچه فردى بركسى كه مشغول خوردن است وارد شود، به او مى گويد: «بخور... بخور!» منظور اين است كه ادامه بده.
2. پاداش
بار خدايا! پاداش شكوهمند رهروى از راه راست و عمل به دستورات دين حق را به ما عنايت فرما.
درست نظير اين آيه شريفه كه:
«...يَهْديهِمْ رَبُّهُمْ بِايمانِهِمْ...»
...پروردگارشان آنان را به پاس ايمانشان هدايت مى كند [يعنى پاداش مى دهد]...
با اين بيان، معناى «اهدناالصّراطالمستقيم» اين خواهد بود كه «بار خدايا! ما را به بهشت پرشكوه خود كه پاداش ما است، هدايت فرما».
و آيه شريفه زير، تأييدكننده اين ديدگاه است:
«...اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى هَدانا لِهذا...»
...ستايش از آن خدايى است كه ما را به اين راه [و به اين پاداش شكوهمند] راه نمود...
3. براى آينده بهتر
و برخى بر اين انديشه اند كه معناى جمله مورد بحث اين است كه:
بار خدايا! ما را در زندگى آينده نيز به راه راست هدايت فرما؛ همانگونه كه در گذشته چنين كردى.
افزون بر آنچه آمد، گاه ممكن است انسان هوشمند در نيايش با خدا چيزى بخواهد كه براى او فراهم است و دعايى كند كه برآورده است (گردآوری : انجمن ناجی) اين مشكلى ايجاد نمى كند. در قرآن نيز نظيرش موجود است؛ ازجمله:
«...رَبِّ احْكُمْ بِالْحَقِّ...»
...پروردگارا! به حق داورى فرما...
كه خواسته اى برآورده شده است
و نيز نظير اين آيه شريفه كه از زبان ابراهيم(ع) مى فرمايد:«وَلا تُخْزِنى يَوْمَ يُبْعَثُونَ.»و در روزى كه مردم برانگيخته مى شوند، مرا رسوا مساز.كه خواسته آن پيامبر بزرگ، اگر دعا هم نمى كرد، برآورده مى شد.
4. براى تداوم نعمتها
به هرحال، خواستن و نيايش، عبادت و پرستش خدا و بريدن و گسستن از همه و پيوند با آفريدگار هستى است؛ و ممكن است آثار و ثمرات انسانساز و مفيد ديگرى نيز داشته باشد، همانگونه كه ما باايمان به يكتايى خدا و پاك و منزّه بودنش از تمامى عيوب و نقايص، بازهم جملاتى سازنده و روشنگر بعنوان «ذكر» بر زبان مى آوريم و مى گوييم: سبحان اللَّه ...؛ الحمدللَّه؛ و نظير اينها.
5. راز ديگر
ممكن است در همين درخواست و نيايش، مصالحى براى ما باشد كه بدون آن نباشد؛ و اصولاً خدا بدان جهت ما را به راه راست راهنمايى فرموده است كه مى دانست ما با همه وجود از او چنين تقاضايى خواهيم كرد.
6. ادامه تكليف
و اثر ديگر دعا و درخواست اين است كه خداى پرمهر با يارى خويش، اداى اين تكليف و وظيفه را براى ما تداوم مى بخشد تا بدينوسيله پاداش بهتر و بيشترى نصيب ما شود.
صراط مستقيم چيست؟
«صراط مستقيم»، به معناى «راه راست» است؛ و قرآن پژوهان چند معنا براى آن آورده اند:
1. كتاب خدا؛ از پيامبر گرامى (ص) و امير مؤمنان (ع) نيز نقل كرده اند كه «صراط مستقيم، قرآن است».2. اسلام؛ اين بيان از ابن عبّاس و ديگران آمده است.3. دين استوارى كه جز آن پذيرفته نخواهد شد.
4. پيامبر و امامان نور؛ اين معنا در انبوه روايات آمده است (گردآوری : انجمن ناجی)
امّا واقعيت اين است كه «صراط مستقيم»، مفهومى گسترده دارد و همه آنچه آمد را شامل مى شود؛ و هر كدام، مصداقى از اين راه درست است (گردآوری : انجمن ناجی)
«صراطالّذين انعمت عليهم»
اين آيه، بيان روشن «صراط مستقيم» است و نشانگر اين حقيقت كه اين راه درست و راست، راه كسانى است كه تو به آنان نعمت ارزانى داشتى. و اين مردم را قرآن اينگونه معرفى مى كند:
«وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذينَ اَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيّينَ وَالصِّدّيقينَ وَالشُّهَداءِ وَالصَّالِحينَ...»
و كسانى كه از خدا و پيامبر فرمان برند، در زمره كسانى خواهند بود كه خدا به آنان نعمت داده است؛ [يعنى ] پيامبران و راستگويان و شهيدان و شايستگان...
پس، نعمت داده شدگان اينانند.
واژه «نعمت» ازنظر واژه شناسان، به معناى «فزونى» است و در اين آيه شريفه، «صراط مستقيم» با صراحت تمام بعنوان «نعمت» آمده است؛ امّا هنگامى كه آن را راه كسانى معرّفى مى كند كه نعمت داده شده اند، اين واقعيت روشنتر مى شود كه خود آن «نعمت» خداست (گردآوری : انجمن ناجی)
«غيرالمغضوب عليهم»
به اعتقاد همه مفسّران، منظور از كسانى كه خداوند برآنان خشم گرفته است، يهوديان بدانديش و بدرفتارند. قرآن شريف در اين باره مى فرمايد:
«... مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ وَ غَضِبَ عَلَيْهِ وَ جَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَالْخَنازيرَ...»
...كسانى كه خدا آنان را لعنت كرد و بر آنان خشم گرفت و از آنان بوزينگان و خوكان پديد آورد...
روشن است كه اينان همان يهوديان بهانه جو و حق ستيزند؛ كه خداوند به بنى اسرائيل مى فرمايد:
«وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذينَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِى السَّبْتِ فَقُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئينَ.»
و بى گمان شما كسانى از خودتان را كه روز شنبه [از فرمان خدا] تجاوز كردند، نيك شناختيد؛ پس ما به آنان گفتيم: «بوزينگانى طردشده باشيد!»
«ولاالضّالين»و نه گمراهان
منظور از گمراهان در اينجا يهوديان و مسيحيان هستند، كه قرآن مى فرمايد:
«... وَلا تَتَّبِعُوا اَهْواءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ وَ اَضَلُّوا كَثيرَاً وَضَلُّوا عَنْ سَواءِ السَّبيلِ.»
از هوسهاى گروهى كه پيش از اين گمراه شدند و بسيارى [از مردم ] را [نيز ]گمراه ساختند و خود از راه راست انحراف جستند، پيروى مكنيد.ترسيم صفت آشكار هر گروه
حسن بصرى مى گويد:
اگر قرآن، يهود را «مغضوب عليهم» و نصارا را «ضالّين» معرفى مى كند، معنايش اين نيست كه يهود گمراه نيستند و يا نصارا مورد خشم خدا قرار نگرفته اند؛ هرگز. بلكه خداوند بر هر دو دسته خشم گرفته است و هر دو جماعت گمراه اند؛ امّا قرآن در اينجا روشنترين صفت منفى آنان را ترسيم مى كند، تا بسان نشانه اى هر كدام را مشخّص سازد.و پاره اى بر اين اعتقادند كه منظور از دارندگان اين آفتها، همه كفرگرايانند، نه گروهى خاص؛ و اين حال روز همه آنان است (گردآوری : انجمن ناجی)
امّا عبدالقاهر جرجانى مى گويد:
منظور از اين دو وصف [مورد خشم قرارگرفتگان و گمراهان ]، نه گروهى خاص هستند و نه مردمى مشخّص؛ بلكه معناى خود واژه ها مدّ نظر است؛ بعنوان مثال: هنگامى كه مى گوييم: «به خدا پناه مى برم از اينكه در رديف خشم گرفتگان باشم»، منظور، گروه خاصّى نيست، بلكه مقصود هر فردى است كه خداوند بر او خشم گرفته است؛ همانگونه كه وقتى مى گوييم: «بار خدايا! مرا در زمره كسانى قرار ده كه بر آنان نعمت ارزانى داشته اى»، اينجا نيز گروه خاصّى مورد نظر نيست.