آن هنگام که خورشید وجودت در گودی قتلگاه به خون نشست و
لحظاتی بعد در افق کربلا طلوع کرد، آسمان تیره و تار شد.
صدای برادرم علی بن الحسین(علیه السلام) را میشنیدم که
به عمّهام زینب کبری(سلاماللهعلیها) فرمود :
این همان لحظهای است که همه ارکان هستی، از زمان هبوط
آدم(علیه السلام) تا قیامت کبری بر آن گریستهاند.
زمین و زمان ناله میکرد و کودکان میدویدند.
نبودی ببینی که دامنهایشان آتش گرفته بود و از گوشهایشان
خون میچکید و من در آن میان مأمن و مأوایی جز دامن...