کلاسیسیسم (به انگلیسی: Classicism ) جنبش هنری و فرهنگی ویژهٔ نیمهٔ دوم قرن هفدهم در اروپاست (گردآوری : انجمن ناجی) این جنبش مبتنی بر آفرینش آثار هنری و ادبی با الهام از هنر باستان یونان و روم، و بازگشت به اصول و ارزش های زیبایی شناسی آنان است (گردآوری : انجمن ناجی) کلاسیسیسم را می توان مکتب سنت گرایی در ادبیات و هنر به ویژه تقلید از نویسندگان یونان و روم باستان دانست. از دیدگاه کلاسیک ها، هنر اصلی شاعر و نویسنده این است که اصول و قواعدی را که پیشینیان در آثار خود آورده اند، به طور کامل رعایت کند تا اثر او بتواند صفت زیبا به خود بگیرد.[نیازمند منبع] کلاسیسیسم در درجهٔ اول به دنبال آفرینش ایدئال و کمال زیبایی و دلنوازی با الهام از هنر باستانیان است (گردآوری : انجمن ناجی) درواقع کلاسیسیک ها به دنبال ایجاد ایدئال تعادل، توازن، تقارن، هم آهنگی و هارمونی، ظرافت و رعنایی، منطق، روشنی، واقع گرایی و نزاکت در آثار خود هستند. باید توجه داشت که کلاسیسیسم بر خلاف سبک هم عصر خود، باروک و بعدها رمانتیسیسم که مبتنی بر احساسات و خیالات هستند، بر پایهٔ عقل و منطق استوار است (گردآوری : انجمن ناجی) هم چنین کلاسیسیسم به زنده کردن عادات و رسوم باستانیان و تطابق دادن آن ها با عقاید مسیحی و قوانین کلیسا می پردازد.[۶][۷] کلاسیک ها، با دیدی وحدت گرا به دنبال نظم و سادگی هستند که در واقع به اثر لیاقت ادبی و یا هنری می بخشند. کلاسیسیسم استقرار، ثبات، ژرفی و عمومیت را برتری می دهد و می کوشد حقایق عمومی را که منتظره هستند و باعث غافل گیری مردم نمی شوند بنماید. بنابراین به جلوهٔ ایدئال حقیقت و زیبایی می پردازد. همچنین به دنبال ایجاد وحدت و یک دستی در اثر است (گردآوری : انجمن ناجی) روشنی و گویایی آثار کلاسیک از ویژگی های مهم آن هاست، به طوری که خطوط، سبک و ویژگی های ظاهری اثر باید به گونه ای باشند که به تنهایی توجه بیننده را به خود جلب نکنند و او بتواند به عمق اثر دست یابد. بنابراین دکور و آراستگی تنها وسیله ای برای دل انگیز و زیبا ساختن فضا است، و اهمیت عمق به مراتب بیش تر می باشد.[۸] هنرمند کلاسیک معتقد است که همه چیز گفته شده است ولی هیچ چیز کاملاً درک نشده است، بنابراین، حقایق باید در هر دوره تکرار شوند. بنابراین کلاسیک ها تقلید از هنرمندان پیشین یونان و روم را عار نمی دانند و آثار آنان را در خور تعمق و تفکر می دانند و معتقدند که این آثار چیزهای تازه ای برای خوانندگان خود دارند. ارسطو، فیلسوف یونانی در کتاب بوطیقا، هنر را تقلید از طبیعت می داند و معتقد است که تفاوت هنرها در نوع تقلید است (گردآوری : انجمن ناجی) همچنین گتشد نقاد آلمانی می گوید: « طبیعت انسان و قدرت ذهن او همان است که دو هزار سال پیش بوده است، بنابراین راه التذاذ شعری هم باید همان باشد که باستانیان به درستی انتخاب کرده اند». http://kargardani.ir