سلسله اعصاب محیطی شامل دو قسمت است:اعصاب مغزی و اعصاب نخاعی.
الف:اعصاب مغزی(Cranial nerves):
اعصاب مغزی یا جمجمه ای شامل 12 جفت عصب هستند که هر زوج به طور قرینه از مغز خارج می شوند و سپس از یکی از سوراخ های قاعده ی جمجمه بیرون می آید.
مبدأ حقیقی اعصاب مغزی گروهی از سلول های عصبی است که در داخل بافت عصبی مغز قرار دارند و آنها را هسته های اعصاب مغزی می نامند.تارهای حرکتی(که موجها را از مغز خارج می کنند)از سلول های موجود در این هسته ها شروع می شوند و همچنین تارهای حسی(که موجها را از خارج به مغز می برند)به این سلولها منتهی می شوند.
مبدأ ظاهری عصب،محلی است که تارهای عصبی از مغز خارج و به آن وارد می شوند.اعصاب مغزی اعمال بسیار متنوّعی را انجام می دهند.برخی از اعصاب مغزی منحصراً از تارهای حسی و بعضی منحصراً از تارهای حرکتی و تعدادی از انواع مختلف تار ها تشکیل یافته اند.تمام اعصاب مغزی به غیر از زوج دهم به قسمت های مختلف سر و گردن عصب می دهند.
زوجI – عصب بویایی:
منحصراً حسی است و تنه ی سلولی نرون هایی که آکسون آنها تشکیل عصب بویایی را می دهند در مخاط بویایی(در قسمت بالایی مخاط بینی)قرار دارد.
آکسون های این سلول ها از صفحه غربالی استخوان پرویزنی گذشته و وارد پیاز بویایی می شوند.
در پیاز بویایی سلول هایی قرار دارند که آکسون آنها تشکیل راههای بویایی را می دهند.موجهای عصبی بویایی از سلول های مخاط بویایی به قشر مخ می رسند.حس بویایی را باید در هر یک از سوراخ های بینی به طور جداگانه امتحان کرد.فقدان کامل حس بویایی را آنوسمی (Anosmia)گویند.
زوجII-عصب بینایی:
منحصراً حسی است تنه سلولی نورن هاییکه آکسون آنها عصب بینایی را تشکیل می دهند در شبکیه ی چشم قرار دارد.هر عصب بینایی حاوی بیش از یک میلیون تار عصبی است (گردآوری : انجمن ناجی)دو عصب بینایی پس از آنکه وارد کاسه ی سر شدند در ناحیه ی کیاسما به هم می پیوندند و پس از آنکه در ناحیه ی کیاسما نیمی از تارهای هر طرف با تارهای مشابه طرف مقابل تقاطع کردند راههای بینایی را تشکیل می دهند که موج های عصبی را به قشر مخ منتقل می کنند.
از آنجا که نیمی از تارهای عصب بینایی در ناحیه کیاسما تقاطع می کنند اگر این عصب در ناحیه بعد از کیاسما(یعنی در محل راههای بینایی)آسیب ببیند دید هر دو چشم را مختل می کند.مثلاً اگر راههای بینایی طرف چپ آسیب ببیند باعث کوری نیمه ی خارجی چشم چپ و نیمه ی داخلی چشم راست می شود وبر عکس.آسیب کامل به کیاسما باعث کوری کامل ولی آسیب به قسمت مرکزی کیاسما باعث کوری نیمه ی داخلی هر دو چشم می گردد.
زوجIII-عصب محرکه عمومی چشم:
بیشتر حرکتی است و به عضلات خارجی چشم(جز عضله راست خارجی و مایل بالایی)عصب می دهد و حرکات چشم را تنظیم می کند.
این عصب همچنین به عضله ی بالا برنده ی پلک که پلک را به طرف بالا می برد نیز عصب می رساند.آسیب به این عصب ایجاد دو بینی(Diplopia)می نماید.برای معاینه ی ناتوانی عضلات خارجی چشم بیمار باید سر خود را راست و بدون حرکت نگاه دارد و در این حال حرکات انگشت معاینه کننده را با چشم خود تعقیب نماید.
زوجIV-عصب اشتیاقی:
کوچکترین عصب مغزی است و به ماهیچه ی مایل بالایی عصب می دهد.
زوجV-عصب سه قلو:
زوج پنجم یا عصب سه قلو بزرگترین عصب مغزی و مختلط(حسی و حرکتی)می باشد.الیاف حسی این عصب،حس صورت،بینی،دهان،پیشانی و فرق سر را تأمین می کند و الیاف حرکتی آن به عضلات جونده عصب می دهد.این عصب به سه شاخه تقسیم می شود که عبارتند از:عصب عینی و فک بالایی و فک پائینی.
ضایعه ی این عصب باعث فقدان حس لمس و حس درد و حرارت نیمی از صورت دو طرف ضایعه می شود و ضایعه ی شاخه حرکتی آن ابتدا باعث فلج عضلات جونده شده و سپس عضلات تحلیل می روند و عمل جویدن مختل می گردد.
نورالژی عصب سه قلو عارضه ایست که بر اثر آسیب یک یا چند شاخه از عصب سه قلو رخ می دهد و به صورت دردهای حمله ای(پاروکیسم)و درد شدید،تیر کشنده و ناگهانی در سر نیمه ی صورت در
مسیر شاخه های مبتلا به عارضه رخ می دهد و گاه این درد چنان شدید است که بعضی مواقع ناچار از قطع قسمت حسی عصب می شوند.
زوجVI-عصب محرکه ی خارجی چشم:
زوج ششم اعصاب مغزی بوده و به عضله ی راست خارجی عصب می دهد.فلج آن باعث دو بینی و انحراف چشم به داخل می شود.
زوجVII-عصب صورتی:
زوج هفتم اعصاب مغزی بوده و عصبی است مختلط(حسی و حرکتی)و ضمناً محتوی الیاف پاراسمپاتیک نیز می باشد.الیاف حرکتی آن به عضلات پوستی سر و صورت(عضلاتMimic)می روند و انقباض آنها باعث قیافه های مختلف در اشخاص می گردد و الیاف حسی آن در پشت گوش و مجرای خارجی گوش پخش می شود.الیاف پاراسمپاتیک این عصب به غدد اشکی،زیر فکی و زیر زبانی رفته و ترشح آنها را بعهده دارند.
این عصب همچنین دارای الیاف حسی خاصی است که دو سوم حس چشایی قسمت جلوئی زبان را بعهده دارد.آسیب به این عصب باعث فلج نیمه ی صورت می شود که در آن دهان به طرف سالم صورت کشیده می شود.در این حالت بیمار نمی تواند سوت بزند و تکلم اشکال پیدا کرده و حس چشائی نیز مختل می گردد و پلک چشم بسته نشده و زبان در خط مستقیم نمی ماند.این فلج معمولاً بعد از مدتی بهبود می یابد.
زوجVIII-عصب شنوایی:
زوج هشتم اعصاب مغزی است کار شنوایی و تعادل بدن را بعهده دارد و علیهذا بنام عصب دهلیزی- حلزونی نامیده می شود.دو قسمت آن یکی قسمت شنوایی یا حلزونی است که منحصراً از تارهای آوران حس ویژه ی شنوایی تشکیل یافته است و دیگری قسمت دهلیزی که به درک وضعیت فضایی بدن و به حرکت در حالت ایستا کمک می کند ضایعات تحریکی به قسمت حلزونی باعث وز وز گوش و ضایعات تخریبی آن باعث کری می شود . برای امتحان آن باید قدرت شنوایی را مورد آزمایش قرار داد.آسیب قسمت دهلیزی با نشانه هایی مانند سر گیجه و نیستاگموس همراه است (گردآوری : انجمن ناجی)نیستاگموس،حرکات غیر ارادی و سریع چشم در جهت افقی یا قائم است . برای امتحان قسمت دهلیزی می بایست وضع حرکات بدن را در حالت ایستاده مورد بررسی قرار داد.
زوجIX-عصب زبانی حلق:
زوج نهم اعصاب مغزی است عصبی حسی و حرکتی بوده که از پیاز نخاع منشأ می گیرد و شاخه های آن به غده پاروتید(بناگوش)و مخاط حلق در قسمت خلفی زبان و جسم کاروتید و سینوس کاروتید می رود.درک چشائی در قسمت خلفی زبان بعهده این عصب است و به عضله ی نیزه ی حلقی نیز عصب می دهد که به حرکات حلق کمک می کند.
زوجX-عصب ریوی-معدی:
زوج دهم اعصاب مغزی است که به نام عصب واگ(آواره و دور افتاده)نیز نامیده می شود واگ از این نظر می گویند که از ناحیه سر و گردن دور و با اندام های دیگر می رود این عصب از همه نوع تار های عصبی پیکری و خودکار(سوماتیک و اوتونومیک)تشکیل یافته است و رشته های حسی و حرکتی آن به دیواره ی بدن می رود و همچنین دارای الیاف آوران و وابران است که به احشاء بدن عصب می دهند.
الیاف آوران این عصب امواج عصبی را که از سینوس کاروتید،حلق،حنجره،نای،مری،احشاء داخل قفسه سینه و حفره شکم شروع می شوند به مغز می برند تارهای وابران این عصب فرامین عصبی را که از دستگاه عصبی مرکزی شروع می شوند به عضلات مخطط حلق،حنجره و عضلات صاف احشاء عضله ی قلب و غدد می برند.
اعمال متنوع و مهمی که این عصب انجام می دهد عبارتند از:اعمال ترشحی غدد معده و لوازالمعده،اعمال حرکتی لوله ی گوارش،اعمال حرکتی و حسی ماهیچه ای عضلات حلق و حنجره،مهار کردن قلب(تحریک این عصب باعث کندی ضربان قلب می شود)،تنگ کردن عروق کورونرو برونشها،انتقال امواج عصبی از لوله گوارش و آلوئولهای ششی و مخاط دستگاه تنفس و سینوس آئورت به مغز به طور کلی این عصب در اعمال دستگاههای تنفسی قلب و عروق اهمیت زیادی دارد.
زوجXI-عصب شوکی:
یازدهمین عصب مغزی بوده و عصبی حرکتی است که به عضلات ذوزنقه و جناغی چنبری پستانی در ناحیه ی طرفی و خلفی گردن و تنه عصب می دهد و در حرکات سر و شانه مؤثر است (گردآوری : انجمن ناجی)
زوجXII-عصب زیر زبانی:
دوازدهمین زوج اعصاب مغزی است که به عضلات زبان عصب می دهد و حرکات زبان را باعث می شود.در ضایعه ی این عصب اگر بیمار بخواهد زبان خود را بیرون آورد به طرف قسمت آسیب دیده منحرف می شود.