یه «زن» هست که از مردها متنفره، اما بهشون نیاز داره...
مردها اگر از زن متنفر هم باشن، تظاهر به عشق میکنن، چون نیاز دارن...
«زن» سمت هیچ مردی نمیره، اما روحش به یه «مرد» نیاز داره...
یک مرد اگه ببینه کسی بهش نیاز داره، بهش توجه میکنه و بهش بها میده، حتی اگه قابل نباشه...
«زن» از لحاظ روحی درگیر میشه و هر روز مشتاق تر از قبل
«مرد» به نیازش فکر میکنه و هر روز تشنه تر از قبل
«زن» علاقه مند میشه و احساس میکنه وجودش برای «مرد» مهمه...
«مرد» باز هم محبت میکنه، چون نیاز داره...
«زن» دوسش داره، «زن» از جون مایه میذاره، «زن» حتی میتونه به خاطرش دور خیلی چیزها رو خط بکشه.
«مرد» خوشحال میشه و «زن» رو به طرف خودش جذب میکنه، «مرد» نیاز داره...
«زن» به جایی میرسه که اون مرد رو بهترینِ مرها میدونه و باورش رو نسبت به اونها عوض میکنه.
«زن» به مردش فکر میکنه...
«مرد» به نیازش...
«مرد» بالاخره دلشو به دریا میزنه
با همون تظاهر خاص مردانه، همان احساس نمایی خاصی که پوشش نیازشان شده، با همان لحن عاشق نمای همیشگی، نیازش رو مطرح میکنه.
و «زن»...
نابود میشه، خورد میشه، میشکنه...
روحش درگیر شده...
اما اگر «عقل» رو وارد ماجرا کنه...
میفهمه هیچ «مردی» نمیتونه کمبودهاشو جبران کنه...
میفهمه «مرد» احساس نداره.
میفهمه «مرد» روح بزرگش رو، فداکاری هاشو، کمبودهاشو درک نکرده...
«زن» میفهمه که اشتباه کرده، باید بفهمه که اشتباه کرده...
باز هم، «زن» از مردا متنفره، اما اینبار
با یه قلب شکسته، با یه روح زخمی...
حالا،
در پس پرده ی چشماش، ابرها منتطرند...
منتظر لحظه ی بارش، منتطر، منتطر...
(۱۶-۵-۱۳۹۲ ۱۲:۳۹ عصر)کامران نوشته شده توسط: به مردو زن نیست .
روح دوطرف امکان شکسته شدن داره .
باید بفهمی با عقل ، که کی گرگه و کی برای سوءاستفاده میاد و کی خوبه ....
اصلی که باید در نظر گرفت اینه .
آقاکامران من مرد و زن رو داخل گیومه گذاشتم و منظورم از این حرکت اینه که یه مرد خاص و یه زن خاص بودن که این چیزها بینشون رخ داده و منظورم به همه ی مردها یا همه ی زنها نیست.
و این نوشته یه جور داستانه.
ریحانه جان خیلی زیبابود چیزی که هست زن وقتی به مردی بله میگه همه داروندارشوبه پاش میریزه واحساساتی برخوردمیکنه ولی مردااینطورنیستن البته توپرانتزاضافه کرد(همون بعضیها)اونهاهرچه محبت بیشترببینن دیکتاتورت میشن ومیخوان برخانومها حکومت کنن واونودرک نمیکنن ومیخوان همیشه حرف اول باخودشون باشه اینه که ممکن باعث خیلی مشکلات توزندگی بشه
(۱۶-۵-۱۳۹۲ ۱۲:۰۰ عصر)ریحانه خانوم نوشته شده توسط: یه «زن» هست که از مردها متنفره، اما بهشون نیاز داره...
مردها اگر از زن متنفر هم باشن، تظاهر به عشق میکنن، چون نیاز دارن...
«زن» سمت هیچ مردی نمیره، اما روحش به یه «مرد» نیاز داره...
یک مرد اگه ببینه کسی بهش نیاز داره، بهش توجه میکنه و بهش بها میده، حتی اگه قابل نباشه...
«زن» از لحاظ روحی درگیر میشه و هر روز مشتاق تر از قبل
«مرد» به نیازش فکر میکنه و هر روز تشنه تر از قبل
«زن» علاقه مند میشه و احساس میکنه وجودش برای «مرد» مهمه...
«مرد» باز هم محبت میکنه، چون نیاز داره...
«زن» دوسش داره، «زن» از جون مایه میذاره، «زن» حتی میتونه به خاطرش دور خیلی چیزها رو خط بکشه.
«مرد» خوشحال میشه و «زن» رو به طرف خودش جذب میکنه، «مرد» نیاز داره...
«زن» به جایی میرسه که اون مرد رو بهترینِ مرها میدونه و باورش رو نسبت به اونها عوض میکنه.
«زن» به مردش فکر میکنه...
«مرد» به نیازش...
«مرد» بالاخره دلشو به دریا میزنه
با همون تظاهر خاص مردانه، همان احساس نمایی خاصی که پوشش نیازشان شده، با همان لحن عاشق نمای همیشگی، نیازش رو مطرح میکنه.
و «زن»...
نابود میشه، خورد میشه، میشکنه...
روحش درگیر شده...
اما اگر «عقل» رو وارد ماجرا کنه...
میفهمه هیچ «مردی» نمیتونه کمبودهاشو جبران کنه...
میفهمه «مرد» احساس نداره.
میفهمه «مرد» روح بزرگش رو، فداکاری هاشو، کمبودهاشو درک نکرده...
«زن» میفهمه که اشتباه کرده، باید بفهمه که اشتباه کرده...
باز هم، «زن» از مردا متنفره، اما اینبار
با یه قلب شکسته، با یه روح زخمی...
حالا،
در پس پرده ی چشماش، ابرها منتطرند...
منتظر لحظه ی بارش، منتطر، منتطر...
این متن یه جور داستانه به قلم خودم و منظورم به قشر خاصی نیست.
(۱۷-۵-۱۳۹۲ ۰۳:۳۱ عصر)محسن نوشته شده توسط: همه انجور نیستن بلکه این در مورد بعضی ها صادقه .
درست نمیگم ؟
بله.من هم عرض کردم.
این متن یه جور داستانه و منظورم به قشر خاصی نیست.
همه ی مردها مثل این مرد نیستن
و همه ی خانومها هم مثل این زن
اما این اتفاقات زیاد تو جامعه می افته.
امان از غرور ها ، بی توجهی ها ، بی محبتی ها و امان از تربیت اشتباه در خانواده .
به امید جامعه ای ایده آل .
این ر هم بگم که قبل ازدواج باید خوب دقت کرد و درست و متناسب انتخاب کرد .
یک بنده خدایی ر باهاش صحبت میکردم که زندانبان یکی از شهرستان ها بود و برام از موردهایی صحبت کرد ، بعد ی نصیحتی به من کرد که جالبه .
گفت حتما قبل ازدواج ببینید طبعتون ( منظورش طبع جسمی بود ) به هم میخوره یا نه که ی وقت بعدا این تغایر در طبع براتون مشکل ساز نشه . با آرزوی موفقیت در همه ی زمینه های زندگی برای شما .