بچگیا یه دورانی داشتیم برا خودمونا :
میرفتیم از این آدامس ۵تومنی (که الان نسلشون منقرض شده) میخریدیم
و خوب که میخوردیم و شیرینیش تموم میشد
دوباره با یه حبه قند میخوردیمش و خوب که مخلوط میشد
درمیاوردیم و میذاشتیم تو یخچال برا دفعه بعد !
ینی اصلاح الگوی مصرف بودیم در حد برج دبی
این دخترا که ناخونای دست چپشون رو خیلی شیک لاک می زنن
وسطشم طرح میزنن خفن ، مینیاتور و نقش برجسته و …
اما دست راستشون رو میبینی انگار ساناز پنج ساله از تهران نقاشی کشیده …
اینا رو اذیت نکنید ، اینا دست چپشون ضعیفه !
. اینایی که از تاکسی پیاده میشن
بعد تازه دستشونو میکنن تو این جیبشون
بعد دستشونو میکنن تو اون جیبشون
بعد بقیه جیباشونو میگردن
کیف پولشونو درمیارن و یه ۱۰هزار تومنی مثلن میدن
به راننده تاکسی تا اون خوردش کنه ۹۵۰۰تومن بهشون پس بده
رو باید توی میدون اصلیه شهر دار زد !
.
به خدا پارک دوبل اصلا سخت نیست…
فقط کافیه حواستون به
جدول و
تیر چراغ برق و
ماشین پشتی و
ماشین جلویی و
دسته برف پاک کن و
روسریتون و
کفش پاشنه بلند و
ناخون مصنوعی و
کلاچ و
ترمز و
گاز و
فرمون و
پسر همسایه که داره بهتون میخنده باشید!
آهنگی که روز قبل امتحان گوش میدادم :
بیخیال فردااا ، بیخیال فردااا …
آهنگی که بعد امتحان گوش میدادم :
مخور غم گذشته
گذشته ها گذشته
هرگز به غصه خوردن
گذشته برنگشته
یکی از مشغله های فکری من تو اینترنت اینه که
وقتی یکی جمله “بی خیال باو” رو مینویسه منظورش از “باو” چی هست !؟
ینی چی آخه ؟ میخواد بگه بی خیال بابا ؟ ینی میخواد محاوره ای بنویسه ؟
چه ربطی به باو داره !؟ خواهشن اساتید ادبیات فارسی بیان پاسخگو باشن
بیماری یخچال گرایی چیست ؟! نوعی بیماری روانیست که فرد را تحریک به باز کردن درب یخچال میکند، در حالی که نه تشنه است، نه گرسنه است و نه اصلا میداند که چه میخواهد از علائم این بیماری این است که فرد از اتاقش خارج میشود سرگردان راه آشپزخانه را در پیش میگیرد درب یخچال را باز میکند، چیزی بر نمیدارد درب را میبندد این بیماری به وفور در میان متولدین دهههای ۶۰ و ۷۰ به چشم میخورد!