یه روز خوب، یه صبح زیبا
سرشار از گرمای احساس، به من سلام کرد
دلم برای صداش یه ذره شده بود
تو دلم گفتم: سلام به روی ماهت گل من، صبحت بخیر، میدونی چقدر دلم برای صدای گرمت تنگ شده بود؟
چرا نبودی چند روز...
اما فقط یک کلمه جواب دادم: سلام!
صدای شکستن قلبشو با گوشهای خودم شنیدم، اما براش کاری نکردم...
(۱۶-۴-۱۳۹۲ ۰۱:۰۱ عصر)ریحانه خانوم نوشته شده توسط: یه روز خوب، یه صبح زیبا
سرشار از گرمای احساس، به من سلام کرد
دلم برای صداش یه ذره شده بود
تو دلم گفتم: سلام به روی ماهت گل من، صبحت بخیر، میدونی چقدر دلم برای صدای گرمت تنگ شده بود؟
چرا نبودی چند روز...
اما فقط یک کلمه جواب دادم: سلام!
صدای شکستن قلبشو با گوشهای خودم شنیدم، اما براش کاری نکردم...
امان از غرور...
این هم یه جورایی حرف دلم بود که زدم تا تخلیه بشم...