روزی از یه زوج موفق پرسیدن
دلیل موفقیت شما چیه.ما هیچوقت ندیدیم شما با هم بحث و دعوایی داشته باشید
مرد گفت:به یک خاطره برمیگرده:
روزی با همسرم رفتیم اسب سواری
زنم بلد با ابنکه بلد نبود اما اصرار داشت سوار بشه و از خاطرات اسب سواریش برای من تعریف کرد و گفت که یه روزی خیلی ماهر بوده
بالاخره من راضی شدم و زنم سوار اسب شد
اولش خوب بود اما کمی بعد اسب رم کرد و زنم پرت شد
از اونجایی که نمیخواست کم بیاره خیلی عادی بلند شد و تهدید آمیز به اسب گفت: بار اولته
دوباره سوارش شد و دوباره همون اتفاق تکرار شد
این بار هم بی توجه به اصرارهای من و اطرافیان سوار شو و با عصبانیت به اسب گفت: بار دومته
این بار هم خیلی زودتر از دفعات قبل از اسب بر زمین افتاد.
خشمگین نگاهی به اسب انداخت و سپس با هفت تیر به آن شلیک کرد!!!!
همگی از کار او متعجب شده بودیم و من به همسرم گفتم:
ا چرا کشتیش؟ اون بیچاره که گناهی نداشت!!!!!!!!!
همسرم گفت: بار اولته!