به نام خالق مادر . . .
سلام دوستان ، به مناسبت روز مادر این جمله ها رو براتون آماده کردم . . .
امیدوارم لذت ببرید ، من که با خوندنشون به زندگی امیدوار میشم.
به سلامتـــی همه ی مامانای گل :x
…
به جرم اینکه بهشت زیر پایشان بود دنیا را برای خود جهنم کردند !
به سلامتی مادرها …
.
.
.
برای خوشبخت بودن ، مادر کافیست !
.
.
.
از تمام دلتنگی ها ، از اشک ها و شکایت ها که بگذریم
باید اعتراف کنم مادرم که میخندد خوشبختم !
.
.
.
مهم نیست در چه سنی باشم ،
هر زمان چیز جدید یاد میگیرم دلم میخواهد فریاد بزنم :
مامان بیا نگاه کن !
.
.
.
پیشانیش را ببوسید
قربان صدقه اش بروید
مادر را میگویم!
گاهى هم براى مادر
ﻣـــــــــــــﺎدرى کنید …!
.
.
.
شناسنامه رو بی خیال !
محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …
.
…
.
.
بعضی وقتا دروغ خوبه !
به مادر کم طاقت باید دروغ گفت :
باید بهش بگی حالم خوبه
غذا خوبه
هوا خوبه
دلمون خوشه
وقتی مادر خوب باشه یعنی همه چیز خوبه …
.
.
.
من به عشق در یک نگاه اعتقاد دارم
چون در اولین نگاه زندگیم مادرم رو دیدم !
.
.
.
مادر! من هرگز بهشت را زیر پایت ندیدم ،
زیر پای تو آرزوهایی بود که از آن گذشتی به خاطر من …
.
.
.
مادرم …
قدمهایت را بر روی چشمانم بگذار تا چشمانم بهشت را نظاره کنند …
.
.
.
چه تاثیر دلنشینی دارد
” غصه نخور ، درست میشود ” گفتن های مادر ،
اثرش را هزار قرص آرامبخش قوی ندارد
.
.
.
تنت قدمگاه آغاز بودنم شد !
آغوشت بهشت من است “مادر”
.
.
.
“مادرم” پاییز شد تا مرا بهاری کند،
خدایا، حال و هوای هیچ خانه ای را زمستانی نکن…
.
.
.
از مرگ نمی ترسم
من فقط نگرانم
که در شلوغی آن دنیا
مادرم را پیدا نکنم …
.
.
.
ادعای عشق میکنیم و فراموش کرده ایم رنگ چشم های مــــــــــــادرمان را . . .
به سلامتیشون …
.
.
.
انگار خـــــــدا تو صداشون کدئین تزریق کرده …
با آدم که حرف میزنن دردا تسکین پیدا میکنن
مامانا رو میگم …
سلامتی تک تکشون از صمیم قلب …,
.
.
.
سرم را نه ظلم خم میکند و نه ترس!
سرم فقط برای بوسیدن دست های تو خم میشود مادر…
.
.
.
کاش هیچوقت بزرگ نمیشدم تا برای همیشه در آغوش مادرم جا می گرفتم !
.
.
.
مادر یعنی به تعداد همه روزهای گذشته تو، صبوری!
مادر یعنی به تعداد همه روزهای اینده تو، دلواپسی!
مادر یعنی به تعداد آرامش همه خوابهای کودکانه تو، بیداری!
مادر یعنی بهانه بوسیدن خستگی دستهایی که عمری به پای بالیدن تو چروک شد!
مادر یعنی بهانه در آغوش کشیدن زنی که نوازشگر همه سالهای دلتنگی تو بود!
مادر یعنی باز هم بهانه مادر گرفتن…
مادر ، من هرگز بهشت را زیر پایت ندیدم ؛ زیر پای تو آرزوهایی بود که از آن گذشتی به خاطر من !
روزت مبارک …
.
.
موضوع انشا : خوش بختی …
به نام خدا
خوش بختی یعنی قلب مادرت بتپد …
پایان !!!
.
.
تنت قدمگاه آغاز بودنم شد !
آغوشت بهشت من است “مادر” …
.
.
مادر قسم به تو که تویی نور کردگار
یزدان تو را ز نور وفا آفریده است
نازم به آن شکوه و به آن عزت و مقام
جنت به زیر پای تو خوش آرمیده است
.
.
مادرم ، قدمهایت را بر روی چشمانم بگذار تا چشمانم بهشت را نظاره کنند …
.
.
بدهکار مهربونی قلب یه زنم که از بچگی صدام کرده پسرم/دخترم !
.
.
مادرم را هیچوقت ندیدم که پرواز کند ؛ زیرا به پایش من را بسته بود ؛ پدرم را و همه ی زندگیش را …
.
.
از تمام دلتنگی ها ، از اشک ها و شکایت ها که بگذریم باید اعتراف کنم مادرم که میخندد خوشبختم !
.
.
نبودن هایى هست که هیچ بودنى جبرانشان نمیکند و آدمهایی هستند که هرگز تکرار نمیشوند و تو آنگونه ای مـــــــــــــــادر …
.
.
بوسه ام نثار تو مادر که نه تکرار می شوی و نه تکراری …
.
.
“میم” مهربانی و “الف”های امید
“دال” دوستی و “ر” کز رحم رسید
مادری که رحمت ایزد در اوست
شادی و مهر و عشق در بر اوست
.
.
مادرها اگه منطق داشتن مادر نمیشدند ، نمیشود با منطق انقدر عاشق بود !
.
.
بعضی وقتا دروغ خوبه !
به مادر کم طاقت باید دروغ گفت :
باید بهش بگی حالم خوبه
غذا خوبه
هوا خوبه
دلمون خوشه
وقتی مادر خوب باشه یعنی همه چیز خوبه …
.
.
به سلامتی مادر به خاطر اینکه همیشه از غمهامون شنید اما هیچوقت از غمهاش نگفت …
.
.
دندانم شکست برای سنگریزه ای که در غذایم بود …
دردم گرفت نه برای دندانم ، برای کم شدن سوی چشم مادرم !
.
.
به جرم اینکه بهشت زیر پایشان بود ، دنیا را برای خود جهنم کردند !
به سلامتی مادرها …
.
.
“مادر” نوشته می شود ولی “فرشته” خوانده می شود …
.
.
به سلامتی اونایی که حاضرن سرطان بگیرن ولی یه بار دیگه دستای مادراشونو روی پیشونیشون حس کنن !
.
.
قند خون مادر بالاست ولی دلش اما همیشه شور می زند برای ما …
اشکهای مادر مروارید شده است در صدف چشمانش ، دکترها اسمش را گذاشته اند آب مروارید !
حرفها دارد چشمان مادر ؛ گویی زیرنویس فارسی دارد !
دستانش را نوازش می کنم ؛ داستانی دارد دستانش …
.
.
به سلامتی مادر که وقتی غذا سر سفره کم بیاد ، اولین کسی که از اون غذا دوس نداره خودشه !
.
.
آنچه دارم همه از دولت پاینده ی توست
دیده ام نور ور از چهره ی تابنده ی توست
تا نهان در دل من مهر فزاینده ی توست
هرچه باشم دل و جانم به خدا بنده ی توست
.
.
کاش هیچوقت بزرگ نمیشدم تا برای همیشه در آغوش مادرم جا می گرفتم !
.
.
صدای خنده ی مادرم ، حتی غم هایم را هم می خنداند !
.
.
من به عشق در یک نگاه اعتقاد دارم چون در اولین نگاه زندگیم مادرم رو دیدم !
.
.
شناسنامه رو بی خیال !
محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …
.
.
به سلامتی اونی که وقتی از مدرسه میومدم خونه میگفت از صبح تا حالا برات ۱۰۰۰تا صلوات فرستادم تا امتحانتو 20 بشی …
.
.
آدمها وقتی کودکند می خواهند برای مادرشان هدیه بخرند ولی پول ندارند !
وقتی که بزرگتر می شوند پول دارند ولی وقتِ هدیه خریدن ندارند !
وقتی که پیر می شوند پول دارند ؛ وقت هم دارند ولی مادر ندارند !
.
.
در دنیا دو تصویر برای من زیباست ، تصویر گل و تصویر مادرم …
بالزاک
. http://najiforum.ir/forum-309.html.
تاج از فرق فلک برداشتن
جاودان آن تاج بر سر داشتن
در بهشت آرزو ره یافتن
هر نفس شهدی به ساغر داشتن
روز در انواع نعمت ها و ناز
شب بتی چون ماه در بر داشتن
صبح از بام جهان چون آفتاب
روی گیتی را منور داشتن
شامگه چون ماه رویا آفرین
ناز بر افلاک و اختر داشتن
چون صبا در مزرع سبز فلک
بال در بال کبوتر داشتن
حشمت و جاه سلیمان یافتن
شوکت و فر سکندر داشتن
تا ابد در اوج قدرت زیستن
ملک هستی را مسخر داشتن
بر تو ارزانی که ما را خوشتر است
لذت یک لحظه مادر داشتن
.
.
یه روزی میاد که بعدش دیگه مهم نیست فردایی در کار هست یا نه ؟
اون روز روزیه که مادرت پیشت نیست …
.
.
مادرم پیامبری بود با زنبیلی پر از معجزه …
یادم نمی رود در اولین سوزِ زمستانی ، النگویش را به بخاری تبدیل کرد …
.
.
بزرگترین درد دنیا اینه که ببینی اونی که تا دیروز درداتو میکشیده داره درد میکشه !
اون یه نفر مادره …
.
.
مهم نیست در چه سنی باشم ، هر زمان چیز جدید یاد میگیرم دلم میخواهد فریاد بزنم : مامان بیا نگاه کن !
.
.
اتفاقهایی هست که حسرت آن تا همیشه باقی میمانند مثل حسرت یک بار دیگر بوسیدن دستان مادر …
.
.
رمز من و عشق ، نام زیبایت بود
جنت ، فرشی به زیر پاهایت بود
روزی که تو را شناخت ناباوری ام
افسوس که زندگیَم منهایت بود
.
. امروز هم به روی تو بر خواستم ز خواب
ای مادر خجسته ی شب زنده دار من
ای آنکه از جوانی و شور و نشاط و شوق
یکسر کناره کردی و ماندی کنار من
با اشتیاق می شنود باز گوش جان
آهنگ گرم زمزمه ی لای لای تو
گویی که چون ترانه ی گرم فرشتگان
از عرش کردگار برآید صدای تو
آندم که راه رفتنم آموختی مرا
گفتی که جز به راه حقیقت قدم منه
دست مرا گرفتی و گفتی بهوش باش
بر دوش زیر دست زبون بار غم منه
لبخند من برای تو هنگام درد و رنج
جانبخش تر ز بوسه ی صبح سپید بود
آغوش پر محبت گرمت برای من
شور و نشاط و شادی و عشق و امید بود
از بیم آنکه روز مرا دست روزگار
روزی ز غم سیاه نسازد چو موی تو
مویت سپید گشت سرانجام ای دریغ
دیدی نبود کودک تو جز عدوی تو
امید داشتی که چون قدت کمان شود
چونان عصای دست تو را رهبری کنم
در آسمان تیره ی شبهای پیرت
چون اختران روشن بازیگری کنم
اما دریغ آنچه تو میخواستی نشد
من آنکه آرزوی تواش ساخت نیستم
من آنکه آرزوی تواش ساخت و بدان
سرمایه ی حیات تو را باخت نیستم
امروز آنکه باید شمع رهت شود
گم گشته در سیاهی شبهای تار خویش
امروز آنکه باید غم گیرد از دلت
پنهان شده درون غم بیشمار خویش
مادر مرا ببخش ، به راه تو این زمان
سر می دهم اگر سزاوار پای توست
حرف نخست را ز تو آموختم نخست
هر شعر من برای تو است و به نام توست