برای ورود به بخش حجاب کلیک کنید . یكی دیگر از حوزههای عفاف، حوزه كلام و گفتار است (گردآوری : انجمن ناجی) خداوند در قرآن قالبهای مختلفی را برای كلام بیان كرده است (گردآوری : انجمن ناجی) مانند «قول حَسَن» (بقره،83) یعنی گفتار نیكو، «قول معروف» (بقره، 23؛ نساء، 5؛ نساء، 8؛ احزاب، 32) یعنی گفتـار شایسته، «قول لیِّن» (طه، 44) یعنی كلام نرم و ملایم، «قول كریم» (اسراء، 23) یعنی سخن ارجمند، «قول سدید» (نساء، 9؛ احزاب، 70) یعنی كلام محكم و استوار و «قول بلیغ» (نساء، 63) یعنی كلام رسا و پیراسته. حال باید دید مرد از عفت كلام چیست؟
کلام عفیف کلامی است که هم از نظر محتوا و هم از نظر شیوه بیان قرین عفت باشد. آوا و آهنگ صدا به هنگام سخن گفتن باید به گونهای باشد كه ادب و عفت رعایت شود. یكی از نمادهای بیعفتی در گفتار، سخن گفتن با ناز و عشوه با نامحرمان است (گردآوری : انجمن ناجی) خداوند خطاب به زنان پیامبر میفرماید: «یا نِساءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذی فی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً» (احزاب،32).
در این آیه هم به كیفیت سخن گفتن با نامحرم اشاره شده و هم به محتوای كلام. محتوای كلام باید «قول معروف» باشد. یعنی سخنی كه شرع و عرف اسلامی آن را بپسندد و آن سخنی است كه تنها مدلول خود را برساند (طباطبایی، 1417ق: ج16، ص309). گرچه خطاب این آیه به زنان پیامبر است، ولی دستوری است بر تمامی زنان.
بنابراین از دیدگاه قرآن هرگونه كلامی كه همراه با ناز و غمزه و تغییر صدا باشد و زمینه گناه را فراهم كند، ممنوع و از حوزه عفت خارج است (گردآوری : انجمن ناجی)
توصیه دیگر اسلام در سخن گفتن این است كه صدای خود را به هنگام صحبت كردن بالا نبریم. یكی از توصیههای لقمان حكیم به پسرش این است كه صدای خود را كوتاه كند. علاوه بر آهنگ كلام، محتوا و درون مایه سخن نیز باید قرین عفت باشد. خداوند به انسانها توصیه میكند كه در سخن گفتن با نامحرم به خوبی و شایستگی سخن بگویند: «و قُلنَ قولاً معروفاً» (احزاب،32).
سید قطب در تفسیر «قول معروف» میگوید: «قول معروف یعنی اینكه سخن آنها در امور معروف و نیك باشد نه منكر و زشت مانند شوخی كردن و …. » (سید قطب، 1412ق: ج5، ص2859).
این دستور تنها برای زنان نیست، بلكه به مردان نیز دستور داده شده كه به هنگام خواستگاری به نحو شایستهای سخن بگویند: «وَ لا جُناحَ عَلَیْكُمْ فیما عَرَّضْتُمْ بِهِ مِنْ خِطْبَه النِّساءِ أَوْ أَكْنَنْتُمْ فی أَنْفُسِكُمْ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ سَتَذْكُرُونَهُنَّ وَ لكِنْ لا تُواعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلاَّ أَنْ تَقُولُوا قَوْلاً مَعْرُوفاً» (بقره، 235).
بنابراین محتوای كلام باید به گونهای باشد كه تحریكآمیز نباشد. كلامی كه شهوت را برانگیزد، به دور از عفت است و در اسلام منع شده است و از امیرالمؤمنین علی (ع) نقل شده: «هر كس زبان خود را حفظ كند، خداوند عورتش را حفظ میكند» (ابن ابی فراس، 1376ق: ج1، ص110).
یك نوع از بیعفتی گرفتار، سخن ركیك و زشت است كه در منابع اسلامی و روایات بسیار مذمت شده است (گردآوری : انجمن ناجی) پیامبر اكرم (ص) در اینباره میفرماید: «خداوند بهشت را بر انسان بد زبان فحاشی كه برایش مهم نیست چه میگوید و چه میشنود، حرام كرد» (مجلسی، 1404ق: ج74، ص46). ,گوهرعفت,فاطمه زهرا
درباره اين گفته خداوند كه «با مردم به زبان خوش سخن بگوييد» فرمود: بهترين سخنى كه دوست داريد مردم به شما بگويند، به آنها بگوييد، چرا كه خداوند، لعنت كننده، دشنام دهنده، زخمزبان زن بر مؤمنان، زشتگفتار، بدزبان و گداى سمج را دشمن مىدارد و با حيا و بردبار و عفيفِ پارسا را دوست دارد.
شش چيز را براى من ضمانت كنيد تا من بهشت را براى شما ضمانت كنم، راستى در گفتار، وفاى به عهد، بر گرداندن امانت، پاكدامنى، چشم بستن از گناه و نگه داشتن دست (از غير حلال).
RE: یكی دیگر از حوزههای عفاف، حوزه كلام و گفتار است
فرق بين حيا و عفت چيست؟
در تعريف حيا گفته شده است: حيا يعني شرم، آزرم، گرفتگي نفس از چيزي و ترك آن به خاطر ترس از سرزنش.
عفت به معني پديد آمدن حالتي در نفس است كه آدمي را از غلبه شهوت باز ميدارد.
انسان از سه چيز حيا ميكند:
از بشر، خود و خدا. نيروي شرم و حيا، فرد را از آلوده شدن باز ميدارد. هر چه حيا بيشتر باشد، نيروي بازدارنده قويتر خواهد بود.
بين حيا و عفت رابطه مستقيمي وجود دارد.
امام علي(ع) ميفرمايد: علي قدر الحياء تكون العفة؛ عفت و پاكدامني به اندازه شرم و حياي انسان است (گردآوری : انجمن ناجی) از اين روايت استفاده ميشود كه عفت بدون حيا ممكن نيست.
امیرمؤمنان علی(ع) درباره نتیجه و ثمره حیا و شرم ورزی از سوی انسان ها می فرماید: ثمره الحیاء العفه؛ نتیجه شرم و حیا، عفت و پاکدامنی است (گردآوری : انجمن ناجی)
عفت که در زبان فارسی از آن به پاکدامنی تعبیر می شود، مرتبه ای روحی و روانی در آدمی است (گردآوری : انجمن ناجی) انسان پاکدامن و عفیف خود را چنان می پوشاند که هیچ کس عیبی از او نبیند و چنان جامه حیا بر سر می کشد که نه تنها هیچ زشتی و عیبی در او دیده نشود بلکه همه اش زیبایی است که از وی برمی خیزد و به اطرافیان می رسد. البته همان گونه که دامنه حیا و شرم گسترده است و امور بسیاری فراتر از مسایل جنسی را دربرمی گیرد، عفت نیز که نتیجه و ثمره حیا می باشد، گستره وسیعی را شامل می شود.
راغب اصفهانی در کتاب ارزشمند «مفردات الفاظ القرآن الکریم»، «عفت» را به معنای پدید آمدن حالتی در نفس دانسته که آدمی را از غلبه شهوت باز می دارد و «عفیف» به کسی گفته می شود که دارای این وصف و حالت باشد.
صاحب «مقاییس اللغه » می نویسد: «عفت در اصل به دو معنا آمده است: نخست، خودداری از انجام کارهای زشت و دیگر، کم بودن چیزی. از این رو عرب به باقی مانده شیر در پستان مادر «عفه» (بر وزن مدت) می گوید.»
با این همه از کلام راغب اصفهانی در مفردات استفاده می شود که هر دو معنای پیش گفته به یک چیز و اصل باز می گردد که همان قناعت به چیز کم و اندک است (گردآوری : انجمن ناجی) از این رو عفیف به کسی می گویند که به چیز کم قانع باشد.
حسن مصطفوی مؤلف کتاب التحقیق می نویسد: «این ماده در اصل، به معنای حفظ نفس از تمایلات و شهوات نفسانی است، همان گونه که تقوا به معنی حفظ نفس از انجام گناهان می باشد، بنابراین عفت یک صفت درونی است، در حالی که تقوا ناظر به اعمال خارجی است».
علمای اخلاق نیز در تعریف «عفت»، آن را صفتی حد وسط در میان شهوت پرستی و خمودی دانسته اند.
آنچه بیان شد، تفسیر «عفت» به مفهوم عام کلمه بود، زیرا بعضی برای معرفی «عفت» از نقطه مقابل آن، یعنی، پرده دری نیز استفاده کرده اند. به همین علت در بسیاری از موارد، واژه «عفت» را در مورد پرهیزگاری در خصوص مسایل جنسی استعمال کرده اند.
به هر حال از آیات قرآن مجید و روایات اسلامی استفاده می شود که «عفت» به هر دو معنای آن، از بزرگترین فضایل انسانی است و هیچ کس در سیر الی الله، بدون داشتن «عفت» به جایی نمی رسد. در زندگی دنیا نیز آبرو و حیثیت و شخصیت انسان در گرو عفت است (گردآوری : انجمن ناجی)
پس عفت دارای دامنه وسیع معنایی است و شامل امور بسیاری می شود که عفت در امور جنسی و مالی بخشی از گستره معنایی و مصداقی آن است (گردآوری : انجمن ناجی) از این رو در برخی از روایات، عفت، افضل العباده (اصول کافی، ج۲، ص۹۷) شمرده شده که بر همین معنای وسیع دلالت می کند. هر چند که بیش تر مردم با دو مصداق اصلی عفت یعنی مالی و جنسی بیش تر درگیر می باشند و روایات زیادی نیز خواستار عفت در این دو حوزه و زمینه شده است (گردآوری : انجمن ناجی) (همان)
با توجه به آن چه گفته شد، معلوم می شود که ارتباط تنگاتنگی میان ایمان و حیا و عفت وجود دارد و اگر انسان بخواهد به برترین فضیلت های انسانی دست یابد باید به شرم و حیا توجه ویژه ای داشته باشد؛ زیرا بی آن از دایره انسانیت خارج شده و در مقام پست تر از چارپایان سقوط می کند؛ زیرا هر مسئولیت و تکلیفی از وی برداشته می شود و شخص می تواند هر کاری را انجام دهد بی آن که خود را مسئول بشمارد در این حالت گفته می شود که خداوند او را به حال خود واگذاشته و رها کرده است، هر چند که تبعات و پیامدهای این واگذاری از سوی خداوند را در دنیا و آخرت به شکل عذاب های مختلف خواهد دید.
به هر حال انسان بی حیا و بی شرم از دایره تکلیف و ایمان و مسئولیت بیرون است و هیچ خیری به خودش و دیگران از جانب وی نمی رسد بلکه چیزی جز شر و بدی و عذاب ندارد.