نمیدانم تو را به اندازه ی نفسم دوست دارم یا نفسم را به اندازه ی تو
نمیدانم چون تو را دوست دارم نفس میکشم یا نفس میکشم که تو را دوست بدارم
نمیدانم زندگیم تکرار دوست داشتن توست یا تکرار دوست داشتن تو زندگیَم !!
تنها میدانم ، بسیار میخواهم تو را . . . بسیار
سری که درد نمیکند دستمال نمی بندند
اما
سر
"مــــــــــــن"
درد میکند
برای دستی که مال "تـــــــــــو" باشـد
دلم بالکنی میخواهد رو به شهر و کمی باد خنک،یک فنجان بزرگ قهوه
یک جرعه تو،یک جرعه من،و سکوتی که در آن دو نگاه گره خورده باشد بی کلام...
میدانی؟دلم یک "من" میخواهد برای تو
و یک "تو" تا ابد برای من.
بضی وقتا دیگه به جایی میرسی که همش کنار خودت میبینیش
باهاش حرف میزنی
باهاش شوخی میکنی
روزت کنار اون شب میشه
دیگه جزئی از "خودت" میشه
هرچند
شاید بقیه بگن
دیوونست...
دوستت دارم ، همین ؛
این نه قابل محاسبه است نه قابل شمارش ، حتی نمی توانی میزانش را تخمین بزنی !
بی انتهاست تا وقتی هستم تا وقتی هستی ، هست به امتداد زندگی ...