من خیلی نگاه کردن به آب را دوست دارم.آب دریا،آب رودخانه، آب جوی، آب حوض خانه ی مادربزرگ، فرقی ندارد. مادربزرگ همیشه می گوید آدم های خوب مثل آب پاک و زلال اند. من فکر می کنم خود مادربزرگ هم مثل آب است، پاک و زلال. مادربزرگ می گوید آدم هایی که پاک و زلال اند کارهای خوب زیادی انجام می دهند. من همیشه در خیالم دل مهربان عزیزی را می بینم که پاک و زلال است (گردآوری : انجمن ناجی) آن قدر پاک و زلال که تویش یک عالمه ماهی های ریز و درشت است (گردآوری : انجمن ناجی) یک عالمه مهربانی مثل یک عالمه ماهی همیشه در دل عزیزان شنا می کند.
مخفی :
من و دیگران وقتی نمی دانند مسابقه سلام و لبخند و خوبی می دهم.... مسابقهسلام مسابقه ی لبخند مسابقه ی خوبی به این شکل است که هر وقت به آنها رسیدم، آنها را خوشحال می کنم سلام می دهم و می خندانم ...بعد می گویم تو باختی ! آنقدر این کار را کردم دیگر این مسابقه مخفی را همه فهمیده اند ! همه ی نزدیکانم را می گویم !
صدایی همیشه می گوید: «همه ی کسانی که در این مسابقه شرکت می کنند برنده واقعی هستند.