راه من از تو جداست ... تو در آن بالا ها و منم روی زمین ! به چه امید مرا خلق نمودی اینسان ؟ تا که باشم بنده ؟ علتش بوده همین ؟؟؟گر چنین باشد ... چه کسی باز شقایق ها را کند از دست اقاقی آزاد ؟؟دل من میگوید : که چنین نیست خدا در پس افکارم من خدایی دارم کرمش قد خدا ! هرچه داریم از اوست دلش اما چون من . درد تنهایی را خوب میداند او ...دل من هم تنهاست غصه خوردن کارم دلکم جز تو طلب از که کند ؟ دو سه مثقال ترحم فرما !کار سختی نیست ...