کله پاچه ای اینجا دلش پر بغض است (گردآوری : انجمن ناجی)..
کاش دستانش را از دور گردنم برمی داشت...
جناب بغض را می گویم...
همان که از آن زمان که دورغگویم خواندی آمده و بساطش را پهن کرده...
از نوع خطاب کردن من تعجب نکن، تا دلت بخواهد می شناسمش، آشناست (گردآوری : انجمن ناجی)..
پریشب هم آمده بود... جمعه ی هفته ی قبل و روزهای پیشین دیگر...
با همه ی دل شکستگی ام باز نگاهم به صندوق پست خیره گشته...
در انتظار نامه ای...
نامه ای از تو...
تو ای مهربان من...
مغرور من...
شاید اگر فقط یک بار... تنها یک بار ، فقط یک بار، سعی می کردی احساسم را با چشم دلت ، با قلبت ببینی، این همه غرور در برابر قلب ساده ی شکسته ی من نداشتی...
من دروغگو نیستم...
من دروغگو نیستم
نیستم
اما...
به من حق بده کمی غرور برای خودم نگه دارم
منتظرم صدایم کنی...
صدایم کن ماه من
حرف های یه کله پاچه_ شنبه ی اسفندماه 1392_19:33 _ نوشته ی ستاره