با كمي مكث جواب داد :گذشته ات را بدون هيچ تأسفي
بپذيربا اعتماد ، زمان حالت
را بگذرانو بدون ترس براي
آينده آماده شو .ايمان را
نگهدار و ترس را به گوشه اي انداز .
شک هايت را باور نکن
وهيچگاه به باورهايت شک نکن .
زندگي شگفت انگيز است ، در صورتيكه بداني چطور زندگي کني
.
پرسيدم ، آخر .... ،
و او بدون اينكه متوجه سؤالم شود
ادامه داد : مهم اين نيست که قشنگ باشي ... ، قشنگ اين است که
مهم باشي ! حتي براي يک نفر .
كوچك باش و عاشق ... كه عشق ، خود ميداند آئين بزرگ كردنت را...