از كودك حسین (ع) گرفته تا برادرش، و از خودش تا غلامش، و
از آن قاری قرآن تا آن معلم اطفال كوفه، تا آن مؤذن، تا آن
مرد خویشاوند یا بیگانه، و تا آن مرد اشرافی و بزرگ و
باحیثیت در جامعه خود و تا آن مرد عاری از همه فخرهای
اجتماعی، همه برادرانه در برابر شهادت ایستادند تا به
همه مردان، زنان، كودكان و همه پیران و جوانان همیشه
تاریخ بیاموزند كه باید چگونه زندگی كنند
این كه حسین (ع) فریاد میزند:آیا كسی هست كه مرا یاری
كند و انتقام كشد؟» «هل من ناصر ینصرنی؟» مگر نمی داند كه
كسی نیست كه او را یاری كند و انتقام گیرد؟ این سؤال،...