بي آنكه بدانم براي چه دلتنگم غروب جمعه كه ميشود !انگار منتظرم ، منتظر چيزي يا كسي كه نميدانم و نميشناسم .غروب جمعه كه ميشود ! آسمان و ريسمان را به هم ميبافم تا دلم را راضي كنم كه هيچخبري نيست و اين غروب هم چون غروبهاي ديگر مي آيد و ميگذرد . اما باز هم ...غروب جمعه كه ميشود ! دلتنگم ، بيقرارم ، منتظرم ! ...