هیجاننمایی انتزاعی یا اکسپرسیونیسم انتزاعی (به انگلیسی:
Abstract Expressionism
) شیوهٔ هنری نوینی که از دههٔ ۱۹۴۰ در نیویورک، متأثر از دو شیوهٔ هیجاننمایی (اکسپرسیونیسم) و فراواقعگرایی (سورئالیسم) پا گرفت؛ در این طرز بیان تلاش میشود تا شکل و فضا از قید بازنمایی عینی و سنتی رها شود.
در حوزه نقاشی، هیجاننمایی انتزاعی یک مکتب نقاشی است که در سال ۱۹۱۲ با انتشار مجلهٔ سوارکار آبی از مکتب هیجاننمایی ایجاد شد. پیشوایان این مکتب واسیلی کاندینسکی، پل کله و فرانز مارک در مونیخ بودند
پیشینه در واقع این سبک نتیجهٔ بر خورد طیفهای مختلف هنرمندان مهاجر (به دلیل جنگ در اروپا) و بومی در نیویورک بود.
این جنبش در واقع یک سبک آمریکایی است که موجب پیشتازی نیویورک از پاریس به عنوان مرکز هنر جهانی شد. این هنرمندان بیش از آنکه مصلحان انقلابی باشند، آرمانگرایانی بودند که، بیش از جهان ملموس خویش، دغدغهٔ مفاهیم کلی را داشتند.
هنرمندان
ماتیس با نقاشی آتلیهٔ سرخ به شهرت رسید، پولاک با استفاده از شیوهای نو (که بعدها با عنوان نقاشی کنشی معروف شد) آثاری درهم پیچیده و باطراوت آفرید، و روتکو که از هرگونه خط نگاری پرهیز کرد و نام گذاری عددی ساده را جایگزین القاب سنگین پیشین کرد.
اکسپرسیونیسم انتزاعی: این جنبش در آمریکا مطرح گردید که به نقاشیهای کنشی نیز معروف است (گردآوری : انجمن ناجی) هنرمندان این سبک با عدم تأکید بر ساختار شکل و فرم، رنگ گذاری بر اساس حرکات بدنی و کنش روانی نقاش به طور آنی و تصادفی، درصدد بیان هیجانات و احساسات لحظهای و آنی هستند.
ویژگیها
این سبک آمیزهای از هیجان اکسپرسیونیستی، نگارههای ساده بدوی (نقاشی شنی سرخپوستی و باغهای ذن) و تجربهای از نظم در غالب بی نظمی بود. هنرمندان این سبک بیش از آنکه در سبک باهم شباهت داشته باشند، در نگرش و دیدگاه دارای وجه اشتراکند: همه میخواهند قیود و تکنیکهای سنتی و دستوری را زیر پا بگذارند و ضوابط دیرینهٔ زیبایی شناختی را لغو اعلام کنند که نمونه بارز آن نقاشیهای جکسون پولاک است (گردآوری : انجمن ناجی)