بالاترین حقّی که پدر بر فرزندان خود دارد، حقّ اطاعت است (گردآوری : انجمن ناجی) امیرمؤمنان علی علیهالسلام میفرماید:«فَحَقُّ الوَالِدِ عَلَی الوَلَدِ أن یُطیِعَهُ فِی کُلِّ شَیءٍ إلَّا فِی مَعصِیَه اللهِ سُبحَانَه؛
حقّ پدر بر فرزند این است که فرزند در هر چیزی جز معصیت خداوند، از پدر اطاعت کند.»
برای مثال، اگر پدری فرزندش را از سفری نهی کرده باشد ولی فرزند، به مسافرت برود، باید در این سفر نمازش را تمام بخواندو روزه اش را بگیرد، هر چند که از حدّ مسافت شرعی گذشته باشد؛ زیرا سفر او حرام است (گردآوری : انجمن ناجی)
اطاعتِ فرزند از پدر باید در حدّی باشد که اگر لازم شد، برای انجام فرامین او، خود را به سختی بیاندازد.در داستان حضرت یوسف علیهالسلام ، پسر بزرگ برای انجام دستور پدر میکوشد تا در مصر بماند و بنیامین را از دست حکومت نجات دهد
و خطاب به برادرانش چنین میگوید: «فَلَنْ أَبْرَحَ الأَرْضَ حَتَّىَ يَأْذَنَ لِي أَبِي أَوْ يَحْكُمَ اللّهُ لِي وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ «من از جای خود [یا از سرزمین مصر] حرکت نمیکنم مگر این که پدرم به من اجازه دهد، و یا خداوند فرمانی درباره من صادر کند که او بهترین حاکمان است (گردآوری : انجمن ناجی)»دایره اطاعت و فرمانبری از پدر، به حدی وسعت دارد که حضرت اسماعیل علیهالسلام برای انجام فرمان پدر بزرگوارش، ابراهیم خلیل علیهالسلام ،
به قربانگاه میرود و با آسودگی خاطر به پدر میگوید: «يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ»
«ای پدرم! هر چه دستور داری اجرا کن، به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت.»بدون شک این رویداد تنها به عنوان یک داستان تراژدی مطرح نیست؛ بلکه بیانگر نوع برخورد فرزند نسبت به پدر و اطاعت از او استکه میبایست تا پای جان نیز اطاعت کند.باید توجه داشت که تنها در یک مورد فرزند میتواند از فرمان پدر تبعیت نکند و آن زمانی است که امر پدر، به ایمان او لطمه وارد کندو او را به شرک دعوت کند: «وَإِن جَاهَدَاكَ لِتُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا»«و اگر آن دو [پدر و مادر] تلاش کنند که برای من [حتی] از روی جهل، همتا و شریکی قایل شوی، از آنها پیروی مکن!»بدون تردید اطاعت از پدر در راستای اطاعت از فرامین الهی، موجبات خشنودی حق تعالی را فراهم میآورد و درهای احسان الهی رابه روی انسان میگشاید. در مقابل، تمرد و سرکشی، نتیجه ای جز پشیمانی ندارد:
هر آن کس که پند پدر نشنود یقین دان که روزی پشیمان شود
2. خوش سخنی:
در قرآن، توصیه به گفتار نیک نسبت به پدر و مادر با تأکید فراوان آمده است و این نگرانی را اعلام میکند که مبادادر هیچ شرایطی کم ترین بیحرمتی را به ساحت آنها روا دارید: «فَلاَ تَقُل لَّهُمَآ أُفٍّ وَلاَ تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلاً كَرِيمًا»؛ «هیچ گاه کم ترین اهانتی به والدین روا مدار و بر آنان فریاد مزن و گفتار [لطیف و سنجیده و] بزرگوارانه به آنها بگو!»«اُف» کم ترین تعبیر بی ادبانه است (گردآوری : انجمن ناجی) در اینجا سفارش شده است که مبادا با نیشِ زبان یا کلمات سبک و اهانت آمیز آنها را آزار دهید.در حدیثی از امام صادق علیهالسلام آمده است: «أدنَی العُقُوقِ اُفٍّ وَ لَو عَلِمَ اللهُ شَیئاً أیسَرَ مِنهُ وَ أهوَنَ مِنهُ لَنَهَی عَنهُ کم ترین مرتبه عقوق «اف» است، اگر چیزی آسان تر و ضعیف تر از «اُف» وجود داشت، خداوند از آن نهی میکرد.»
3. تواضع و فروتنی:
قرآن کریم به تواضع و فروتنی در برابر پدر و مادر دستور میدهد و در این خصوص میفرماید:«وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ»؛«و بالهای تواضع خویش را از روی رحمت و مهربانی در برابر والدین فرود آر!»
4. احسان و نیکی:
خدای متعال، نیکی به پدر و مادر را به صورت یک قانون کلّی برای تمام انسانها بیان میکند و میفرماید:«وَوَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ حُسْنًا» «ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکی کند.»تعبیر «انسان» در این آیه میفهماند که این قانون مخصوص مؤمنان نیست؛ بلکه برای تمام انسانها است (گردآوری : انجمن ناجی)امام علی علیهالسلام فرمود: «بِرُّ الْوَالِدَيْنِ أَكْبَرُ فَرِيضَةٍ نیکی به پدر و مادر، بزرگ ترین واجب است (گردآوری : انجمن ناجی)»شخصی به امام صادق علیهالسلام عرض کرد: «پدرم به حدّی پیر و ناتوان شده است که او را برای قضای حاجت، حمل میکنم.امام صادق علیهالسلام فرمود: اگرقدرت داری، خودت این کار را انجام بده و خودت بر دهان او غذا بگذار تا این عمل،سپر آتش فردایت باشد [و تو را به بهشت ببرد]. آقا سید محمد موسوی نجفی، معروف به «هندی» که از علمای پرهیزکار و امام جماعت حرمامیرمؤمنان علیهالسلام بود، از فرد مورد اعتمادی نقل میکرد، که: «پدر پیری داشت و در خدمتگزاری به او هیچ گونه کوتاهی نمیکرد و حتی خودش او را به مستراح میبرد. هیچ وقت او را تنها نمیگذاشتو همیشه در خدمت او بود، به جز شبهای چهارشنبه که به مسجد سهله میرفت و در آن شب، به واسطه اعمال این مسجد ازخدمت کردن بهپدر معذور بود؛ ولی پس از مدتی منصرف شد و دیگر به مسجد سهله نرفت.از او پرسیدم: چرا رفتن به مسجد سهله را ترک کردی؟ گفت: چهل شبِ چهارشنبه به آنجا رفتم. شب چهارشنبه چهلم رفتنم تا نزدیک غروببه تأخیر افتاد.در آن وقت، به تنهایی بیرون رفتم و با همان وضع به مسیر خود ادامه دادم. کم کم مهتاب، مقداری از تاریکی شب را به روشناییتبدیل کرد. در این هنگام،شخص عربی را دیدم که بر اسبی سوار است و به طرف من میآید. در دل خود گفتم که این مرد راهزن است و مرا برهنه میکند.
همین که به من رسید،با زبان عربی پرسید: کجا میروی؟ گفتم: مسجد سهله. گفت: چیزی برای خوردن داری؟ جواب دادم: نه. فرمود: دست خود رادر جیبت کن. گفتم: در آن چیزی نیست.
باز آن سخن را تکرار کرد. دستم را در جیبم کردم، مقداری کشمش یافتم. آن گاه سه مرتبه به من فرمود: «اُوصیکَ بِالعَودِ» عود به زبان عربهای بیابان نشین،پدر پیر را میگویند؛ یعنی سفارش میکنم تو را به پدر پیرت.
بعد از این سخن، آن شخص ناگهان از نظرم ناپدید شد. فهمیدم که او حضرت مهدی علیهالسلام بود و دانستم که آن حضرت علیهالسلام بهترک خدمت پدرم، حتی در شب چهارشنبه راضی نیست. از این رو، دیگر به مسجد سهله نرفتم و این کار را ترک کردم.»
5. دعا:
در سوره اسراء به دعا کردن برای پدر و مادر امر شده است: «وَقُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا«و بگو: پروردگارا!بر آنها [والدین] رحم کن، همان طور که مرا در خردسالی ام تربیت کردند.»طبق این آیه انسان نباید تنها به رحمت و مهربانی خود نسبت به پدر و مادر اکتفا کند؛ بلکه باید رحمت واسعه الهی را برای آنها طلب کند.
نکته در خور توجه این که انسان به تنهایی یارای جبران مشقّتها، خدمات و حقوق پدر و به موازات او مادر را ندارد و باید از نیروی عظیم الهی استمداد جوید.در قرآن کریم، الگوهای زیادی از انبیای الهی به چشم میخورد که در نیایشهایشان به یاد پدر بوده اند. از جمله حضرت ابراهیم خلیل علیهالسلام ،به درگاه خداوند چنین دعامیکند:«رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسَابُ»؛پروردگارا! مرا و پدر ومادرم و تمام مؤمنان را در روزی که حساب برپا میشود، ببخش و بیامرز!»حضرت نوح علیهالسلام برای چند نفر طلب آمرزش می کند: اول برای خودش که مبادا قصور و ترک اولایی از او سر زده باشد[چون انبیای الهی علیهمالسلام معصوم بودند] و دوم برای پدر و مادرش به عنوان قدردانی و حق شناسی از زحمات آنان و سپس برایمؤمنان و عرضه می دارد:«رَبِّ اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِمَن دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِنًا»
«پروردگارا! مرا بیامرز و همچنین پدر و مادرم و تمام کسانی را که با ایمان وارد خانه من شدند.»در روایات علاوه بر حقوق فوق، به موارد جزئی تری نیز اشاره شده است، مثل روایتی از امام موسی بن جعفرکه فرمودند: از پیامبر صلی الله علیه و آله
درباره حق پدر بر فرزند سؤال کردند، ایشان جواب داد: «لّا یُسَمِّیهِ بِاسْمِهِ وَ لَا یَمْشِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ لَا یَجْلِسُ قَبْلَهُ وَ لَا یَسْتَسِبُّ لَه؛فرزند نباید پدرخود را به نام صدا بزند و در راه رفتن و نشستن بر او سبقت بگیرد و موجب توهین دیگران به او شود.» همچنین با او بلند و پرخاشگرانه سخننگوید و خدمتگزاری به او را وظیفه ای بزرگ بداند و نیازهای او را برآورده کند. خداوند در قرآن کریم، انفاق به والدین را مقدّم بر هر انفاقی می داند و می فرماید: «[ای پیامبر] از تو می پرسند که چه انفاق کنند؟
بگو: هر مالی که می بخشید پس به والدین و نزدیکان و... ببخشید.»