پا به پای کودکی هایم بیا کفشهایت را به پا کن تا به تا قاه قاه_خنده ات را ساز کن باز هم با خنده ات اعجاز کن خاله بازی کن به رسم کودکی با همان چادر نماز پولکی طعم چای و قوری گلدارمان لحظه های ناب بی تکرارمان مادری از جنس باران داشتیم درکنارش خواب آسان داشتیم یا پدر،اسطوره ی دنیای ما قهرمان باور زیبای ما قصه های هرشب مادر بزرگم
اجرای بزبز قندی و گرگ غصه هرگز فرصت جولان نداشت خنده های کودکی پایان نداشت هرکسی رنگ خودش بی شیله بود ثروت هر بچه قدری تیله بود ای شریک نان و گردو و پنیر