دختر در كوچه خلوت داد زد خانوم خانوم! مرد جوان يك لحظه واستاد و نگاهي به دوروبر انداخت هيچ زنی در كوچه نبود. مي خواست به راهش ادامه بده كه دوباره دختر داد زد خانوم يه چيزي از جيبتون افتاد.
مرد برگشت و فهميد دختر با اونه. با خودش گفت شنيده بودم بچه های اين دور و زمونه باهوشن نه دیگه اينقدر خنگ باشن كه فرق بين زن و مرد رو نفهمند!
مرد جلو اومد و چيزي رو كه در دست دختر بود از اون گرفت و گفت :خانومي، من كه زن نيستم،مردم!
دختر گفت پس چرا هم موهات مثل زنا بلنده، هم ابروهات مثل اوناست هم لباسات يه جوري. مثل لباساي زنونه است (گردآوری : انجمن ناجی)
مرد نگاهي به خودش انداخت و گفت: مده بچه جون. مد!
دختر جواب داد: پس مده كه خودتونو مثل زنها كنين چه جالب، اونوقت ميگن مردا دوست ندارند زن باشند. كي اينو گفته!؟