گویند مرا چو زاد مادر، ... به دهن گرفتن آموخت / شبها بر گهواره من، بیدار نشست و خفتن آموخت
یک حرف و دو حرف بر زبانم، الفاظ نهاد و گفتن آموخت / لبخند نهاد بر لب من، بر غنچه گل شکفتن آموخت
دستم بگرفت و پا به پا برد، تا شیوه راه رفتن آموخت / پس هستی من ز هستی اوست، تا هستم و هست دارمش دوست
مــــــــــــــــــادر یعنی وقتی از شیمی درمانیش برگشت، غذایی که پسرش هوس کرده بود رو درست کرد
الهی آمین !
خدا کنه اغوش گرم مادر هیچ موقع برای کسی حســـــــــــــــــــــــرت نشه…
مادری که همیشه موهاشو از ته میزنه تا فرزندِ بیمارش، هیچوقت احساس تنهایی نکنه…
مادر است دیگر…. گاهی دلش خیلی برای فرزندش تنگ میشود
این عکس یه دنیا حرف توشه !
به سلامتی مادر پیری که هنوزم دم در به امید اومدن فرزندانشه
سخت ترین و بدترین ثانیه های زندگیم زمانیست که مادرم گریه می کند
بعضی وقتا دلم واسه مــامــانم میسوزه
وقتی میام تو اتاقم و غرق دنیای مجازی میشم
و اون تنها نشسته تلویزیون می بینه
چه نسل بی عاطفه ای شدیم ما
.
اگه نزدیک مادرتون هست دستشو ببوسید
اگه دورید زنگ بزنید
و ..
اگه هم نیست برای شادی روحش دعا کنید…