روز هفتم محرم الحرام سال ۶۱ هجری قمری، عبیدالله بن زیاد نامه اى به نزد عمر بن سعد فرستاد و به او دستور داد تا با سپاهیان خود بین امام حسین و اصحابش و آب فرات فاصله ایجاد کرده و اجازه نوشیدن حتى قطرهاى آب را به امام ندهد، همانگونه که از دادن آب به «عثمان بن عفان» خوددارى شد!
عمر سعد نیز فوراً «عمرو بن حجاج» را با پانصد سوار در کنار شریعه فرات مستقر کرد و مانع دسترسى امام حسین و یارانش به آب شدند، و این رفتار غیر انسانى سه روز قبل از شهادت امام حسین (ع) صورت گرفت.
در این هنگام مردى به نام «عبدالله بن حصین ازدى» که از قبیله «بجیله» بود فریاد برداشت که: اى حسین! این آب را دیگر بسان رنگ آسمان نخواهى دید! بخدا سوگند که قطرهاى از آن را نخواهى آشامید تا از عطش جان دهى! علامه مجلسی نام این مرد «تمیم بن حصین خرازی» گزارش کرده و عباراتش کمی متفاوت است ولی احتمالا هر دو گزارش حکایت از یک قضیه دارند.
امام حسین (ع)فرمود: خدایا او را از تشنگى بکش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار مده!
«حمید بن مسلم» مى گوید: به خدا سوگند که پس از این گفتگو به دیدار او رفتم در حالى که بیمار بود، قسم به آن خدایى که جز او پروردگارى نیست، دیدم که عبدالله بن حصین آنقدر آب مىآشامید تا شکمش بالا مىآمد، و آن را بالا مىآورد! و باز فریاد مىزد: العطش! باز آب مىخورد تا شکمش آماس مىکرد ولى سیراب نمى شد! و چنین بود تا جان داد!
داستان عطش و درخواست آب
امام با چند روش با این محدودیت مقابله کرد: اول اینکه، در پشت خیمه ها به فاصله نوزده گام به طرف قبله، زمین را کند. آبى بس گوارا از آن جوشید. همه نوشیدند و مشکها را پر کردند.
خبر این ماجرای شگفت انگیز توسط جاسوسان به عبیدالله رسید، و پیکى نزد عمر سعد فرستاد که: به من خبر رسیده است که حسین چاه مىکند و آب به دست مىآورد، و خود و یارانش مىنوشند! به محض اینکه نامه به تو رسید، بیش از پیش مراقبت کن که دست آنها به آب نرسد و کار را بر حسین و اصحابش بیشتر سخت بگیر!
دوم حضرت عباس (ع) به همراه ۳۰ سوار و ۲۰ پیاده به پرچمداری نافع بن هلال شبانه به فرات حمله کرد. آنان پس از درگیری با گروه عمرو بن حجاج موفق به پر کردن ۲۰ مشک آب شدند.
با همین تدبیرها امام آب مورد نیاز کاروان خود را فراهم می ساخت. بنابر گزارشی در روز عاشورا چون زینب (س) اشعاری که حسین(ع) درباره ی نزدیکی شهادت زمزمه می کرد شنید، از هوش رفت و امام بر چهره خواهرش آب ریخت. همچنین بنا به گزارش مرحوم مجلسی در صبح عاشورا امام به اصحاب خود فرمود: « قوموا فاشربوا من الماء یکن آخر زادکم و توضووا و اغتلسوا و اغسلوا ثیابکم لتکون اکفانکم ثم صَلّی بهم الفجر» برخیزید و آب بنوشید که آخرین آذوقه شما از دنیا است و وضو بگیرید و غسل کنید و لباس هایتان را با آن بشویید تا کفن های شما باشد. آن گاه نماز صبح را با آنان به جماعت خواند.»
بنابراین تا صبح عاشورا آب در خیام حسین(ع) بوده ولی از عبارت «یکن آخر زادکم» استفاده می شود که پس از اتمام این ذخیره آبی، دیگر دسترسی به آب میسر نشد و امام و یاران و خاندانش در آن گرمای طاقت فرسای کربلا تا هنگام شهادت علاوه بر مبارزه سنگین با دشمن با تشنگی شدید نیز دست به گریبان بودند.
علامه مجلسی (ره) روایتی را نقل می کند که مضمون آن درخواست عباس(ع) برای مبارزه و مامور شدن او از طرف امام به منظور آوردن آب برای اطفال و کودکان حرم است (گردآوری : انجمن ناجی) همان گونه که مشهور است عباس (ع) موفق به آوردن آب نشد و در راه بازگشت به شهادت رسید.
با این وجود آیا امام از دشمن برای خود درخواست آب کرد؟
در نیمروز اول عاشورا با آنکه تشنگی به شدت به امام، یاران و خانواده اش فشار می آورد؛ اما در هیچ یک از منابع معتبر، گزارشی وجود ندارد که مضمون آن درخواست آب از سوی امام از دشمن باشد. اصولا هیچ گاه در هیچ یک از منابع معتبر به محوریت و اهمیت مساله عطش – چنانکه در بین منابع متاخر و برخی مداحان مشهور شد- برخورد نمی کنیم. جالب آنکه با مطالعه دقیق رجزها و اشعار حماسی امام (ع) و یارانش در معرکه نبرد، هیچ گونه اشاره ای به مساله تشنگی و فشار آن نمی بینیم!
بالعکس آنچه در اشعار و نیز کلمات و عبارات امام در روز عاشورا می بینیم، سراسر حکایت از عزّت، حماسه و سربلندی دارد. به عنوان مثال کافی است اشاره کنیم که این عبارت مشهور در بحبوحه ی نبرد روز عاشورا از امام حسین صادر شده است:
« اَلا و انّ الدّعی ابن الدّعی قد ترکنی بین السلّة و الذلّة و هیهات منا الذلّة، یابی اللّه ذلک لنا و رسوله و المؤمنون و حجورٌ طابت و طهرت و انوفٌ حمیّه و نفوسٌ ابیّه من اَن نؤثر طاعه اللئام علی مصارع الکرام» آگاه باشید که زنازاده پس زنازاده (ابن زیاد) مرا بین دو چیز مخیر ساخته است؛ یا با شمشیر کشیده آماده جنگ شوم یا لباس ذلت بپوشم و با یزید بیعت کنم؛ ولی ذلت از ما بسیار دور است و خدا و رسول خدا و مومنان و پرورده شدگان دامن های پاک و اشخاص با حمیّت و مردان با غیرت، چنین کاری را بر ما روا نمی دانند که ذلت اطاعت از مردم پست را بر کشته شدن با عزّت ترجیح دهیم.
در برخی مجالس و محافل عزاداری، محور عزّت و حماسه و سربلندی در این نهضت کم رنگ تر شده و در عوض رقّت و عطوفت بر امام به عنوان محور اصلی مورد توجه قرار گرفته است (گردآوری : انجمن ناجی) عده ای به منظور هر چه رقیق تر نشان دادن کربلا، برخی از گزارش های غیرواقعی افزوده اند و در برخی از موارد چهره ذلیلانه از امام به نمایش گذاشته اند!!
به عنوان مثال در بعضی از این گزارش های دروغین چنین آمده است: امام به نزد عمر بن سعد رفت و از او سه درخواست کرد که درخواست دوم امام چنین بود: مرا مقداری آب بنوشان که جگرم از تشنگی می سوزد. ابن سعد نیز وقیحانه این درخواست را رد می کند.
آری گرچه این گزارش ها در جاری کردن اشک حتی از سنگ کارساز است؛ اما از سوی دیگر بر چهره عزّتمندانه امام حسین(ع) و عاشورا خدشه وارد می کند و شیعیان فرهیخته را در تحلیل ها با چالش های اساسی روبه رو می سازد. بدین ترتیب با بهانه دادن به دست دشمنان، کاری ترین ضربات بر عزت مداری شیعه وارد می شود!
منابع:
۱- در کربلا چه گذشت؟ ، علی نظری منفرد
۲- پرسشها و پاسخهای دانشجویی (ویژه محرم)، شماره ۱۳، گروه مولفان، بخش اول (تاریخ و سیره)، نعمت الله صفری فروشانی