در حدیثى مى خوانیم امام(علیه السلام) به عبدالله بن زبیر چنین فرمود: «أَتَتْنی بَیْعَةُ أَرْبَعینَ أَلْفاً یَحْلِفُونَ لِی بِالطَّلاقِ وَ الْعِتاقِ مِنْ اَهْلِ الْکُوفَةِ»; (بیعت چهل هزار تن از مردم کوفه که در وفادارى به طلاق و عتاق سوگند خورده اند(1) به دستم رسیده است).
عبدالله ابن زبیر عرض کرد: «آیا مى خواهى به سراغ مردمى بروى که پدرت را کشته و برادرت را از نزدشان بیرون کردند؟».این روایت نشان مى دهد که مردم عراق از ظلم و ستم بنى امیّه به ستوه آمده بودند، و هتک مقدّسات الهى و ارزشهاى اسلامى به وسیله این بازماندگان عصر شرک و جاهلیّت همه را به ماهیّت این جنایتکاران خائن آشنا ساخت و تردیدى براى مردم در کفر آنها باقى نگذارد.
لذا آنها به دنبال رهبرى مى گشتند که در سایه او قیام کنند، چه رهبرى بهتر از امام حسین(علیه السلام).
سیل نامه هاى کوفیان و بیعت آنان با امام(علیه السلام) حجّت را بر حضرت تمام کرد، هر چند این افراد بى وفا این بار هم عهد و پیمان خود را شکستند و سرانجام امام(علیه السلام) را تنها گذاردند.(2)
منبع:
(1) . منظور از سوگند به طلاق و عتاق این بوده که اگر سوگند خود را بشکنند همسران آنها خود به خود مطلّقه شوند و تمام غلامان آنها آزاد گردند. جمعى از فقهاى عامّه عقیده داشتند که این گونه سوگند صحیح و مؤثّر است (گردآوری : انجمن ناجی)
(2) . گرد آوری از کتاب: عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها، زیر نظر آیت الله مکارم شیرازی، ص348.