تلمیح(در لغت یعنی: به گوشه چشم اشاره کردن) از جملهٔ صنایع معنویبدیع است که در آن نویسنده یا گوینده در ضمن نوشتار یا گفتار خودش بهآیه،حدیث،داستان، یامثلمعروفی اشاره داشته باشد (صفحهٔ ۳۲۸فنون بلاغت و صناعات ادبی، جلد دوّم.) به عنوان چند نمونه از تلمیح میتوان موارد زیر را بیان کرد:
شاه ترکان سخن مدّعیان میشنود
شرمی از مظلمهٔ خون سیاووشش باد
(حافظ)
که اشارهاش به داستان سیاووش درشاهنامهٔ فردوسیست.
بوی پیراهن گمگشتهٔ خود میشنوم
گر بگویم همه گویند ضلالیست قدیم
(سعدی)
که به داستانیوسفدرقرآناشاره میکند.
تلمیح بهغیر از معنای اصلی آن که در عرصه ادبیات است در عرصههای دیگر مثل موسیقی نیز بهکار میرود. درجازنوازنده یا خواننده در جریانبداههنوازییا بداههخوانی به آهنگهای مشهور دیگر اشاره میکند و به این کار نیز تلمیح میتوان گفت.
ارزش تلمیح به میزان تداعی بستگی دارد که از آن به دست میآید. هر قدر اسطورهها و داستانهای مورد اشاره لطیفتر باشد، تلمیح بلیغتر محسوب میشد. لازمه بهرهمندی از تلمیح، آگاهی از دانستهای است که شاعر یا نویسنده بدان اشاره میکند؛ به همین سبب دریافتن تلمیحهایی که یک شاعر ژاپنی در شعر خود آورده، برای خواننده فارسیزبان دشوار به نظر میرسد و بالعکس. تلمیح در شعر فارسی، میتواند بامراعات نظیرهمراه باشد