براى پاسخ به این پرسش که چرا امام حسین(ع) به کوفه رفت و پس از شهادت مسلم، به راه خود ادامه داد، توجه به ترکیب یاران حضرت و محل سکونت آنها لازم است، زیرا از شرح حال شهداى کربلا و حامیان امام، پىمىبریم که بیشتر کربلائیان، ساکن چه شهرى بودند؛ مکه، مدینه، یمن، بصره و یا کوفه. این بررسى نشان خواهد داد که مردم کوفه بیشترین یاران حضرت را تشکیل داده و بیش از هر منطقهاى، مردمان کوفه به نهضت حسینى پیوستند؛ به گونه اى که ابن عساکر مىگوید: شصت شیخ (مرد کامل) کوفى، امام حسین(ع) را همراهى مىکردند.(23)
در واقع برهان ما بر صحت انتخاب کوفه، برهانى لمّى است (گردآوری : انجمن ناجی) از جمع یاران حضرت و زیادى آنان از منطقهاى خاص، به میزان همراهى مردم آن منطقه با حضرت پىخواهیم برد. اینک به بررسى جایگاههایى که یاران حضرت از آنجا بودند مىپردازیم؛ مانند حجاز، یمن، بصره و کوفه.
حجاز(مکه و مدینه)
امام حسین(ع) حرکت خود را از مدینه آغاز کرد و به مکه رفت و پس از چهار ماه توقف در مکه، از سوم شعبان 60 تا هشتم ذى حجه همان سال، راه کوفه را برگزید و در دوم محرم سال 61 وارد کربلا شد.(24)
آیا محدوده مدینه و مکه، جاى مناسبى براى ادامه مبارزه بود؟ چند نفر از یاران حضرت را مردم این منطقه تشکیل مىدادند؟
الف: مدینه
مدینه مرکز حکومت نبى گرامى اسلام و نزول بسیارى آیات قرآن بود. حدود بیست و پنج سال مرکز خلافت خلفا بود. پس از آن، على کوفه را مرکز خلافت قرار داد و پس از شهادت وى مرکز خلافت به شام منتقل شد. از اینرو مدینه اهمیت گذشته خود را باز نیافت؛ اما از جهت این که بزرگانى از فرزندان خلفا و صحابه در آن حضور داشتند، جهان اسلام به آن، به دیده احترام مىنگریست. معاویه هنگام گرفتن بیعت براى یزید، متوجه مخالفتهاى جدى از سوى برخى فرزندان خلفا و صحابه با این بیعت شد؛ عبد الرحمن بن ابى بکر، عبدالله بن عمر، حسین بن على و عبدالله بن زبیر.(25) ابن زبیر فرزند خلیفه نبود؛ اما پدرش یکى از شش عضو شوراى خلیفه دوم بود. تنها نگرانى معاویه و یزید از این ناحیه بود که افرادى با این سابقه خانوادگى، خلافت یزید را به رسمیت نشناسند. یزید پس از مرگ معاویه، نامهاى به حاکم خود در مدینه، ولید بن عتبه نوشت و از او خواست، از مردم مدینه بیعت بگیرد. وى تأکید کرده بود که گرفتن بیعت از عبدالله بن زبیر و حسین بن على(ع) الزامى است و در صورت مخالفت، سر آنها را قطع کرده، براى وى بفرستد.(26)
مردم مدینه پس از کشته شدن امام حسین(ع) و اسارت خانواده، او با بهت و تعجب این اخبار را شنیده و باور آن براى آنها مشکل بود. با این همه آنان کشته شدن امام حسین(ع) را دلیل کامل و کافى بر ناشایستگى یزید نگرفتند. از این روىعده اى براى آگاهى از وضعیت خلیفه در شام، به آن دیار سفر کردند. پس از این سفر بود که به فسق یزید مطمئن شدند و علیه وى قیام کردند.(
حاکم مدینه پیش از این که مردم مدینه از مرگ معاویه آگاه شوند، از امام حسین(ع) خواست بیعت کند. آن حضرت بیعت را به حضور در جمع مردم واگذارد. مروان گفت: عذر حسین را مپذیر و اگر وىبیعت نکرد گردن او را بزن. اینجا بود که امام حسین(ع) به ذکر فضایل اهل بیت پرداخت و یزید را مردى فاسق، شراب خوار و قاتل معرفى کرده، و جلسه را ترک کرد و آماده سفر به مکه شد.(27)
بدیهى است که این اخبار و گزارشها، باید به گوش مردم مدینه رسیده باشد؛ به ویژه پس از حرکت امام به سوى مکه. اما متأسفانه از مردم مدینه هیچ عکس العملى گزارش نشده است (گردآوری : انجمن ناجی) مردم مدینه پس از کشته شدن امام حسین(ع) و اسارت خانواده، او با بهت و تعجب این اخبار را شنیده و باور آن براى آنها مشکل بود. با این همه آنان کشته شدن امام حسین(ع) را دلیل کامل و کافى بر ناشایستگى یزید نگرفتند. از این روىعده اى براى آگاهى از وضعیت خلیفه در شام، به آن دیار سفر کردند. پس از این سفر بود که به فسق یزید مطمئن شدند و علیه وى قیام کردند.(28)
بنابراین مردم مدینه، پیش از شهادت امام حسین(ع) در خواب خرگوشى بسر مىبردند و به هیچ وجه سخنان امام حسین(ع) در بىلیاقتى یزید براى خلافت، و حرکت او به طرف مکه توجه نکردند. همین موجب شد که یاران احتمالى حضرت از مدینه، به جز اقوام و موالى وى، عده اندکى را تشکیل دهند. این در حالى است که یکى از بزرگان بصره که امام حسین(ع) به او نامه نوشت، در جمع قبایل بصره یزید را به خوبى معرفى کرد که فردى شرابخوار و سرآمد تبهکاران است که ادعاى خلافت بر مسلمین را بىرضایت آنان دارد.(29)
ب: مکه
امام حسین(ع) و عبدالله بن زبیر، هر دو به این نتیجه رسیده بودند که به مدینه امیدى نیست و این شهر جاى امنى نیست. از این رو به مکه رفتند. مکه حرم امن الهى بود و به صورت طبیعى خلیفه مسلمین باید بیش از همه حرمت این مکان را حفظ کند. امام حسین(ع) در گفتوگو با ابن عباس علت آمدن خود را به مکه، امن بودن آن بیت معرفى کرده بود.(30)
این شهر، از جهات دیگر نیز مهم بود. عدهاى از صحابه در آنجا سکونت گزیده بودند. ایام حج و عمره، امکان ارتباط با مسلمانان دیگر شهرها میّسر مىشد و طبیعى است که عده زیادى از مخالفت امام با خلافت یزید آگاه مىشدند.
با این همه خلافت اموى مکه را نیز براى امام نا امن کرد؛ به گونه اى که امام حسین(ع) در روز هشتم ذى حجه که همه براى انجام مراسم حج به مکه مىآمدند، مجبور به ترک آن شهر شد. حاکم مکه عمرو بن سعید اشدق، به خاطر خشونتش به کارگزارى مدینه نیز منصوب شد و در سال 60، به عنوان امیر الحاج، در ماه ذى حجه در مکه بود.(31) وى دستور داشت از فرصت حج براى ترور امام حسین(ع) بهره گیرد.(32) امام براى حفظ حرمت حرم، مکه را ترک گفت. با این که چهار ماه در مکه بود، کمتر سخنى از حضرت در این محدوده زمانى نقل شده است (گردآوری : انجمن ناجی) یا امام سخنرانى نداشته یا اگر داشته ساکنان مکه به خاطر ترسى که از یزید و یا عبدالله بن زبیر داشتند، آن را نقل نکردند.
یکى از عللى که موجب شد، مردم مکه و مدینه از حرکت امام استقبال نکنند، این بود که معاویه براى تثبیت خلافت خود و تحکیم پایههاى حکومت فرزندش یزید، پولهاى زیادى خرج کرده بود. وى بزرگان و اشراف مکه و مدینه، و فرزندان آنان را از عطایا و بخششهاى خود بهرهمند ساخته بود.
مکه جایگاه عافیت طلبان بود و کمتر کسى امام حسین(ع) را همراهى کرد. یکى از عللى که موجب شد، مردم مکه و مدینه از حرکت امام استقبال نکنند، این بود که معاویه براى تثبیت خلافت خود و تحکیم پایههاى حکومت فرزندش یزید، پولهاى زیادى خرج کرده بود. وى بزرگان و اشراف مکه و مدینه، و فرزندان آنان را از عطایا و بخششهاى خود بهرهمند ساخته بود.(33) از این رو کسى حاضر نشد، با امام حسین(ع) همراه شود و خود را در برابر حکومت اموى قرار دهد. همراهى بعدى مکیان با عبدالله بن زبیر نیز به سه عامل باز مىگردد، پس از شهادت امام حسین(ع) مردم بیدار شدند، اعتراض مردم مدینه به خلافت یزید، در مخالفت آنها نیز تأثیر داشت. عامل سوم را باید خشونت عبدالله بن زبیر دانست، زیرا وى برادرش را که عمرو بن سعید از مدینه، براى جنگ فرستاده بود، زیر ضربات شلاق کشت(34) و عبدالله بن عباس را که مخالفش بود ، به طائف تبعید کرد