مردان نابینا که به فیل دست میکشند؛ نگاره از هانابوسا ایتچو، ۱۸۸۸
داستان فیل و مردان نابینا یا فیل و کوران داستانیاست تمثیلی و عارفانه، که برای روشن کردن نقص کشف حسی به آن استشهاد شدهاست (گردآوری : انجمن ناجی) ریشه این داستان را در جنوب شرقی آسیا دانستهاند و به آیین جین، بودیسم و هندوگرایی نسبت دادهاند. علاوه بر این سه آیین، صوفیان مسلمان نیز از این داستان در آثار خویش بهره بردهاند. بودا در تیتها سوتا در قانون پالی از این تمثیل بهره گرفتهاست (گردآوری : انجمن ناجی)در روایتهای مختلفی که از این داستان شدهاست، وجه مشترک چنین دیده میشود. گروهی از مردان نابینا(یا مردان در تاریکی) که تا آن زمان فیل ندیده بودند، دست بر فیل میکشند؛ و چون هر یک فقط به عضوی از اعضای فیل دست میکشند، به تصویر درستی از فیل دست نمییابند و به اختلاف با هم میپردازند. از این داستان استنباط شدهاست که موقعیتهای مختلف که در هر لحظه دامنگیر نظارهکنندگان در حقایق است، تصویر مشخصی از یک حقیقت واحد را برای آنها به وجود میآورد.
آیین جین
روایت آیین جین از این داستان چنین است که از شش مرد نابینا خواسته شد که به اعضای مختلف فیل دست بکشند، و چگونگی این موجود را بیان کنند.یکی از ایشان بر پای فیل دست کشید و آن را چون ستونی دانست؛ دیگری بر دم فیل دست کشید و گفت که فیل مانند ریسمانیاست؛ سومین از آنها خرطوم فیل را لمس کرد و گفت که فیل مانند شاخه درخت است؛ چهارمین نابینا بر گوش فیل دست کشید و گفت که فیل همچون بادبزن است؛ پنجمین مرد به شکم فیل دست کشید و فیل را چون دیواری دانست. آخرین مرد نابینا بر عاج فیل دست کشید و فیل را مانند شیپوری دانست.مرد دانایی سخنان ایشان را شنید و به آنها گفت که سخن همه شما درست است؛ اما اختلاف گفته شما برای این است که هر یک از شما یکی از اعضای فیل را دست کشیدهاید؛ پس فیل همه خصایصی را که برشمردید، با هم داراست (گردآوری : انجمن ناجی)در آیین جین، از این داستان برای توجیه همزیستی مسالمتآمیز با ادیان و مذاهب دیگر استفاده میشود و این که مردم میتوانند برداشتهای مختلفی از حقیقت داشته باشند.
آیین بودا
در روایت بودایی، بودا داستان راجا را روایت میکند که شش مرد نابینا را گردآورد تا فیلی را لمس کنند. هرگاه یکی از ایشان بر فیل دست میکشید، راجا به نزد او میرفت و از او میپرسید که آیا فیل را دیدهاست، و از مرد نابینا میخواست که فیل را برای او توصیف کند. هر یک از ایشان فیل را به چیزی مانند کرد، یکی که به سر فیل دست کشیده بود، فیل را همچون کوزهای دانست؛ دیگری که بر گوش دست کشیده بود، گفت که فیل همچون سبد غربال است، دیگری فیل که بر عاج دست برده بود، فیل را چون گاوآهن دانست. آن که به پای فیل دست برده بود، فیل را ستونی دانست. آن که به دم فیل دست کشیده بود، فیل را مانند شانه دانست؛ و آن که بر شکم فیل دست برده بود گفت که فیل همچون انبار غله است (گردآوری : انجمن ناجی) آن مردان با هم به نزاع پرداختند؛ راجا اختلاف ایشان را برطرف کرد، و گفت که هر یک بر عضو فیل دست کشیدهاند.