دهکدهٔ جهاني ( Global Village) اصطلاحي است که مارشال مک لوهان در توصيف آيندهٔ جهان، تحت تأثير وسايل ارتباط جمعي به کار برد. و پيش بيني کرد حدود 50 سال بعد شرايط ارتباطي جديدي در جهان شكل خواهد گرفت كه جهان را مشابه يك دهكده جهاني خواهد كرد .مک لوهان ادوار تاريخي بشررا بر مبناي نوع ارتباط و تحول ابزار ارتباط بشري طبقه بندي نموده و در اين راستا براي تاريخ بشر سه مرحله را ازهم تفکيک مي کند : 1) مرحله ي بدوي و بي سوادي 2) مرحله ي ارتباط کتبي 3) مرحله ي ارتباط الکترونيک .
از ديدگاه مک لوهان دنياي امروز يک دنياي الکترونيکي است و رسانه هاي الکترونيکي با گسترش خود فاصله هاي زماني و مکاني موجود ميان انسانها را از بين برده اند . به عبارتي دقيق تر وسايل ارتباط جمعي جديد مانند تلويزيون ، راديو ، مطبوعات ، اينترنت و ... شيوه هاي زندگي بشري را تحت تاثير خود قرار داده و متحول نموده و به گونه اي جهان کنوني را به يک دهکده ي کوچک تبديل کرده اند . مک لوهان اين دهکده ي کوچک را دهکده ي جهاني مي نامد که در آن افکار و اعمال جوامع از يک ديگر پنهان نمي باشند و در عين حال تاريخ شاهد به منصه ي ظهور رسيدن يک نوع جديد از فردگرايي انساني است . ازديدگاه وي دردهکده ي جهاني هرگونه اتفاقي که دريک نقطه مي افتد قابل تسري و تعميم به ديگر نقاط دهکده است . چرا که فرايند تبادل اطلاعات ، علوم و انديشه با سرعت قابل ملاحظه اي درجريان است .
شناخت دقيق دهكده جهانى در فرايند شناخت دقيق جهانىشدن ابعاد و تفاسير مختلف آن ميسر مىباشد: تعبير «جهانىشدن» در برابر واژه «Globalization» به كار مىرود. اين مفهوم سابقه چندانى در علوم اجتماعى ندارد. اصطلاحاتى چون «Globalization» و «Globalize» و «Globalizing» و از حدود دهه 1960 مطرح شدند و از اواسط دهه 80 شيوع گستردهاى يافتند. مفهوم جهانى شدن و مفاهيم نزديك به آن نظرياتى هستند كه از سوى اكثر پژوهشگران مسائل سياسى وامور بينالملل براى توصيف وضعيت كنونى حاكم بر نظام بينالملل به كار مىرود. به طور كلى در نظرياتى كه چنين مفهومى را به انحاء مختلف مطرح مىكنند. جهانى شدن به معناى فرايندى اجتماعى است كه از مدتها پيش آغاز شده و رو به گسترش است؛ و در آن قيد و بندهاى جغرافيايى كه بر روابط اجتماعى و فرهنگى سايه افكنده است از بين مىرود. بر حسب اين نظرات در دنياى كاملاً جهانى شده گويا عمدتا يك جامعه و يك فرهنگ در سراسر سياره زمين مستقر خواهد شد، گرچه احتمالاً در اين فرهنگ اختلاف، تنوع، آزادى و انتخاب فردى پذيرفته مىشود، اما «وابستگى به سرزمين» به عنوان يك اصل وحدت بخش در زندگى اجتماعى و فرهنگى از بين خواهد رفت و جامعهاى مستقر خواهد شد كه حدود و ثغور جغرافيايى - به معناى امروزين آن - از بين خواهد رفت. به تعبيرى خلاصه جهانى شدن فرايندى است كه همپاى گسترش آن جهان نيز از جهاتى كوچكتر و فشردهتر مىشود. البته در مورد اين مفهوم تعاريف و تفاسيرى متعدد و از زواياى مختلف ارائه شده است (گردآوری : انجمن ناجی) برخى از تفسيرها فرايند جهانى شدن را با روىكردى عمدتا اقتصادى مطالعه مىكنند ؛ در اين تعاريف، جهانىشدن را با گسترش تجارت آزاد و پذيرش اصول اقتصادى ليبراليسم و سرمايهدارى مترادف مىدانند. اما بايد توجه داشت كه دگرگونىهاى اقتصادى مسلما حوزههاى فرهنگى و سياسى جهان را نيز از بروز تحولات، بىنصيب نمىگذارد. علاوه بر اين روند جهانى شدن مسلما از اساس، يك مفهوم چند بعدى و فراگير است (گردآوری : انجمن ناجی) بعضى از تعاريف نيز بر جنبه سياسى اين مفهوم متمركز شدهاند و جهانى شدن را عبارت از فراگير شدن دموكراسى ليبرال و كمرنگ شدن حاكميت ملى كشورها مىدانند. برخى از تعاريف نيز به شكلى بر گسترهى جهانىشدن و افزايش ارتباطات و وابستگىهاى متقابل و شدت روابط فراملى تأكيد مىكنند. در ادبيات غربى مفهوم جهانى شدن معمولاً و به صورت ضمنى توجيهكننده گسترش جبرى فرهنگ غرب و جامعه سرمايهدارى است (گردآوری : انجمن ناجی) از اين منظر، جهانى شدن پيامد مستقيم گسترش فرهنگ اروپايى از طريق مهاجرت، استعمار، ارتباط و تقليد فرهنگى در سراسر كرهى زمين است (گردآوری : انجمن ناجی) در مورد اين كه آيا جهانى شدن يك جريان و روند طبيعى است يا يك جريان تحميل و هدايت شده، در مسأله جهانى شدن دو نظريه تحت عنوان دو واژه مطرح است: يك واژه جهانىشدن«Globalization» و ديگرى واژه جهانىسازى«Globalizing» جهانىشدن به معناى نزديكتر شدن جامعه جهانى، به دليل سرعت ارتباطات روندى طبيعى يك واقعيت است (گردآوری : انجمن ناجی) اما جهانىسازى جريانى تحميل و هدايت شده و يك سياست براى تداوم سلطه است و محدود به مسأله ارتباطات نيست، بلكه اين نظريه از ديرباز، دستكم از زمان جنگ جهانى اول مطرح بوده است (گردآوری : انجمن ناجی) ويلسون رئيسجمهور وقت آمريكا، مسأله دولت جهانى فدرال را مطرح كرد. در خلال جنگ جهانى دوم هم رزولت رئيسجمهور وقت آمريكا اين نظريه را مطرح كرد كه ما در واقع يك جامعه جهانى و يك خانواده هستيم. در اين خانواده، همه اعضاى جامعه جهانى را دولتها تشكيل مىدهند؛ اين خانوادهى جهانى فاقد پدر و مادر است ولى برادران بزرگترى دارد كه رسالت و مسؤوليت پدر و مادر اين خانواده را بر عهده دارند. نظريه«Bigbrothers» يا برادران بزرگتر در اين زمان مطرح شد و آمريكا به عنوان برادر بزرگ، اين نقش و رسالت را پيدا كرد كه اگر برادران كوچكتر خواستند تخطى كنند آنها را تنبيه كند! نظريه حق وتو براى پنج قدرت جهانى ناشى از همين مسأله بود. منتها اين پنج برادر بزرگتر نهايتا به دو برادر بزرگتر تبديل شدند و دنيا را بين خودشان تقسيم كردند. فروپاشى اتحاد جماهير شوروى اين موقعيت را براى آمريكا ايجاد كرد كه خود را به عنوان برادر بزرگتر معرفى كند كه در حقيقت مسؤوليت اداره خانواده جهانى را بر عهده داشت. در مسأله نظام تكقطبى كه به دنبال سياست نظم نوين جهانى مطرح شد، آمريكا در رأس اين نظام قرار گرفت و بقيه دولتها با توجه به قدرتشان، جايگاه خاصى يافتند براساس نظريه دو تن از انديشمندان آمريكا به نام گيدنزو رابرتسون؛ دنيا به دليل سرعت ارتباطات به صورت يك دهكده كوچك جهانى درآمده است (گردآوری : انجمن ناجی)اين دهكده يك كدخدا دارد كه آمريكا است (گردآوری : انجمن ناجی) يك فرهنگ دارد كه فرهنگ غربى است يك اقتصاد دارد كه اقتصاد آزاد و ليبرال است و يك سياست دارد كه سياست دموكراسى و ليبراليزم غربى است (گردآوری : انجمن ناجی) فرهنگها و خرده فرهنگها و خرده اقتصادهاى ديگر در حاشيه قرار مىگيرند كه چارهاى جز تبعيت از فرهنگ و اقتصاد و سياست مركز و محور ندارند. آمريكايىها اين نظريه را به عنوان جهانىشدن مطرح كردند، حال آن كه در واقع همان «جهانىسازى» است (گردآوری : انجمن ناجی) به طور خلاصه مىتوان وجوه مختلف جهانىسازى را به شرح ذيل تبيين كرد: 1- در زمينه اقتصاد: جهانى شدن كالا، نيروى كار، تكنولوژى، سرمايه و ارزشى افزوده در چارچوب تقسيم كار جهانى. 2- در زمينه سياسى: تضعيف دولتهاى ملى وناكارامدى آنها در حل مسايل داخلى به دليل ارتباط و همبستگى فزاينده مسايل داخلى وخارجى و درهم تنيدن اين مسايل، رشد پيمانها و اتحاديههاى منطقهاى و جهانى و ظهور سازمانهاى بينالمللى، همگى نشان از شكلگيرى نظام نوين سياسى در جهان است (گردآوری : انجمن ناجی) 3- در زمينه فرهنگى - اجتماعى: جهانى شدن ارزشهاى فرهنگى، ذائقهها، فرهنگ مصرف و تمدن غربى (عمدتا انگلوساكسون). فرهنگزيدايى، مذهبزدايى، ايدئولوژىزدايى، تاريخزدايى و... در كشورهاى جنوب ضرورت جهانى كردن فرهنگ سرمايهدارى است (گردآوری : انجمن ناجی) 4- در زمينه نظامى: جهانىشدن ارتشهاى كشورهاى صنعتى پيشرفته، تشكيل نيروهاى واكنش سريع آمريكايى و... 5- در زمينه اطلاعرسانى وتبليغاتى: جهانىشدن اطلاعرسانى و تبليغات نظام سرمايهدارى ضلع پنجمى است كه براى جهانى شدن اقتصاد ضرورى است (گردآوری : انجمن ناجی) خبرسازى و خبررسانى خبر ساخته شده، تحليلسازى و القاء اين تحليلها با استفاده از تكنولوژىهاى پيشرفته ارتباطاتى در اين پروسه از اهميت بالايى برخوردار مىباشند. خلاصه اين كه جهانىشدن يك فرايند طبيعى و امرى تقريبا اجتنابناپذير است (گردآوری : انجمن ناجی) اما جهانىسازى نوعى از اعمال مديريت ليبرال دموكراسى آمريكايى است بر اين تحول تقريبا محتوم و ابزارهاى آن سازمانهاى بينالمللى، وسايل ارتباطى و قدرت نظامى مىباشد. اما در مورد آراء و نظراتى كه در اين زمينه وجود دارد بايد گفت كه به طور كلى در مورد واكنش و نحوه مواجهه با فرايند جهانى شدن، سه راهبرد و سه نظريه عمده وجود دارد: T - راهبرد همگرايانه انفعالى:}T در اين استراتژى، نظام سرمايهدارى ليبرال به عنوان آخرين حلقه نظام مديريتى تلقى مىشود و هر نوع مخالفت با اين جريان، شنا كردن در جهت مخالف و محكوم به فنا خواهد بود. در اين تلقى، براى ترقى و توسعه، الگويى جز الگوى غربى و راهى جز پيدا كردن جايى در قطار پيشرفت غربى و سوار شدن بر آن وجود ندارد. T - راهبرد واگرايانه و مقابلهاى:}Tاين راهبرد جهانى شدن را يك جريان هدايت شده و نيز دو وجهى، يعنى همسانكننده (در اقتصاد) و شكافآور و برهم زننده (در سياست) مىداند و مخالفت همه جانبه با آن لذا توصيه مىكند. ايمانوئل والرشتاين در كتاب «سياست و فرهنگ در نظام متحول جهانى» معتقد است: هر اندازه كه با اين نظام رابطه داشته باشيم به همان ميزان زيان خواهيم ديد. T - راهبرد تبادل و گفتگو:}T اين استراتژى كه خصوصا از سوى جمهورى اسلامى ايران طرح و ترويج شده بر مبناى نيك نهادى و اخلاقى بودن انسان استوار است (گردآوری : انجمن ناجی) اين پيشنهاد راهى است براى دستيابى به اهداف مشترك فرهنگها و تمدنها. اگر چه وجوه تفاوت فراوانى در مبانى و مؤلفهها، ميان فرهنگها (از جمله ميان اسلام وغرب ليبرال) وجود دارد، اما تأكيد اين تفكر بر تعامل و ديالوگ بر محورهاى مشترك و ميان تمدنى و مفاهيمى، چون صلح، امنيت جهانى، عدالت، دين و معنويت و... است (گردآوری : انجمن ناجی) آن چه اين نظريه بايد عميقا و با دغدغه بيشترى به آن عنايت كند، التفات به مكانيسم گفتگو و توجه به نابرابرى در ساز و كار گفتگو ميان اسلام و غرب و التفات و تأكيد بر مبانى ارزش اسلام است (گردآوری : انجمن ناجی) بىتوجهى به اين امور مىتواند خطر استحالهى فرهنگى را در پى داشته باشد. پايان سخن آن كه: فرهنگ خودى براى در امان ماندن از اين استحاله و براى آن كه در اين نظام جهانى شد و در حال گفتگو، صدايى قوى در ميان ساير صداها ارائه دهد، علاوه بر كسب مؤلفهها وعناصر مثبت از فرهنگهاى ديگر، علىالقاعده مىتواند با تأمل و بازسازى خردورزانه در سنتها و بازانديشى عالمانه در ارزشهاى خود، فعالانه از امكانات و ابزار ارتباطى دنياى جديد براى عرضه آرمانها و ارزشهاى خود سود جويد. به هر حال بقاء و پويايى ارزشهاى خود و به طور كلى بقاى فرهنگهاى سنتى، منوط به تأمل و انديشه صاحبان آنهاست (گردآوری : انجمن ناجی) البته اگر چه در كوتاهمدت به نظر مىرسد، ادامه روند تفوق غرب و ارزشها و نهادهاى آن امرى قهرى است (گردآوری : انجمن ناجی) اما در يك چشمانداز وسيع، جهانى شدن مىتواند تحت شرايطى به بسط ارزشهاى متعالى و متناسب با فطرت الهى انسان كمك كند و با توجه به گرايشهاى فزايندهى معنوى كه در كشورهاى پيشرفته در حال حاضر مشاهده مىشود، انسان تشنهى معنويت را در مقابل گزينههاى متعدد معنوى موجود قرار مىدهد. خصوصا اگر مروجان دين و معنويت، موجودى خود را به نحوى شايسته و فعال و به صورت ايجاب ارائه دهند، در نهايت ممكن است اين اوضاع بتواند براى يك فرهنگ معنوى، و چه بسا يك فرهنگ دينى حقيقتجو و «عدالتخواه» زمينهسازى كند. بنابراين راهى كه براى ما باقى مىماند، بازگشت به هويت شيعى و ملى خودمان است واستفاده از ظرفيتهاى موجود براى همراهى ساير كشورها در صحنه بينالملل و كند كردن روند جهانىسازى و نيز اعمال قدرت مستضعفان در برابر مستكبرانى كه مىخواهند همه دنيا را يكپارچه در اختيار داشته باشند. براى آگاهى بيشتر ر.ك: 1- آن سوى جهانىسازى، دكتر محمد حسين رفيعى، نشر صمديه، چاپ اول، 1381 2- جهانى شدن تكامل فرايند برونبرى ارزشها و نهادهاى غربى، حسين دهشيار، اطلاعات سياسى و اقتصادى، شماره 158 - 157 3- بررسى پديدهى جهانى شدن [گفتگو]، دكتر محمد جواد لاريجانى، دكتر توكلى، دكتر منوچهر محمدى، مجله معرفت، شماره 124 4- فرهنگ واژهها، عبدالرسول بيات و جمعى از نويسندگان، مؤسسه انديشه و فرهنگ دينى، چاپ اول، 1381 5 - فرهنگ علوم سياسي ،غلامرضا علي بابايي ، تهران : نشر آشيان ، 1382 واژه جهاني شدن 6- سايت باشگاه انديشه و حوزه و ...