گاه می اندیشم ... چندان هم مهم نیست ، اگر هیچ از دنیا نداشته باشم ! همین مرا بس که کوچه ای داشته باشم ، و باران ...
و انسانهایی در زندگیم باشند ؛ که زلالتر از باران هستند ...:sleepy: دلم تنگ است این شبها، یقین دارم که می دانی
صدای غربت من را از احساسم تو می خوانی
شدم از درد تنهایی گلی پژمرده و غمگین
بیا ای ابر پاییزی که دردم را تو می دانی . . . دوستان من مثل گندمند
یعنی یه دنیا برکت و نعمت ، نبودنشان قحطی و گرسنگی
و من چه خوشبختم که زردی خوشه های گندم در اطرافم موج میزند . . .