لحظه ای فکر و تأمل کنید اگر شما هم همین الان آخرین لحظات عمرتان باشد و یا در بستر بیماری و یا به علت حادثه در حال جان باختن باشید و آیا اگر در آخرین لحظه بخواهید چکیده ی عمر خود را در اختیار دیگری بگذاری چه می گویی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
*جالب است اگر بدانید که ملکه ی فرانسه در روز اعدام خود در هنگام مرگ خود در حال بالا رفتن از سکو پایش لغزید و به پای جلاد خود افتاد و بلافاصله عذرخواهی کرد و در آخرین لحظه ای مرگش گفت به جلاد مرا ببخش که اصلا عمدی نبود.
*یکی امپراطوران رم که خود را تا حد خدا می خواند به نام نرون در جنگ خود زخمی گشت و قبل از اینکه از اسبش بر زمین بیافتد و بمیرد فریاد زد که چه بازیگری بزرگی در درون من بمیرد.
*همه شنیدند که فردیک اول در بستر بیماری خود در حال جان باختن بود که زیر لب زمزمه کرد، راست گفتند که انسان برهنه به دنیا می آید و برهنه از دنیا می رود.
*مخترع دوربین تصویربرداری که سالها عمر خود را در این راه صرف کرد در بستر مرگ خود گفت: دارم از فیلم بیرون می روم.
*آنتوان چخوف وقتی فهمید از روی جراحت در حال فوت است ایستاد و یک لیوان نوشابه سر کشید و مرد.
*بزرگترین نویسنده ی تاریخ که اسکاتلندی تبار بود در حال جان باختن گفت: دارم حس می کنم که مرگ چه احساسی دارد.
*مشهورترین پزشک انگلیس، ساموئل گارت در حالی که به علت امراض متعدد در حال مرگ بود تمامی پزشکان و پرستاران در هر نقاط کشور به بالای سر آورند او فریاد زد و گفت: کسی به من دست نزد آرزو دارم طبیعی بمیرم.
*آدم کشی حرفه ای به نام کارل پنزرم به اعدام کننده اش گفت: تو همین مدتی که تو داری مرا اعدام می کنی می توانستم ده نفر را بکشم.
**********یک جمله بگویم و سرت را درد نیاورم کسی قبل از مرگش لبخند نزد و کسی از این افراد قدرتمند و ثروتمند راضی بر مرگ خویش نبودند ولی کسی زمانی که شمشیر بر فرق سر مبارکشان زدند و آن را تا میان دو ابرو شکافتند در قطره های خون خود تبسمی کرد و گفت:به خدای کعبه رستگار شدم.