در باب سوم سفر خروج مى خوانيم كه حضرت موسى (عليه السلام ) در بيابان حوريب در دامنه كوه ، صداى خداى متعال را از ميان آتشى از بوته خار شنيد كه با او سخن مى گويد.
در قرآن مجيد نخستين سخن خداوند از درختى در بيابان طوى چنين آمده است :
فلما اءتاها نودى يا موسى . انى اءنا ربك فاخلع نعليك انك بالواد المقدس طوى . و اءنا اخترتك فاستمع لما يوحى . اننى اءنا الله لا اله الا اءنا فاعبدنى و اءقم الصلوة لذكرى . ان الساعة آتيه اءكاد اخفيها لتجزى كل نفس بما تسعى . فلا يصدنك عنها من لا يومن بها و اتبع هواه فتردى (طه : 11 - 16).
تورات مى گويد خداوند به حضرت موسى (عليه السلام ) وعده داد بنى اسرائيل را از دست مصريان نجات دهد و سرزمين كنعان و حدود آن را كه اماكن پر بركتى بودند، به ايشان عطا كند. از اين رو، حضرت موسى (عليه السلام ) رسالت يافت نزد فرعون برود و از او بخواهد كه بنى اسرائيل را رها كند. وى با معجزاتى عازم مصر شد و مقرر گرديد حضرت هارون (عليه السلام ) به وى كمك كند.
به گفته تورات ، خداى متعال به حضرت موسى (عليه السلام ) قدرت داد تا به اعجاز، عصاى خود و برادرش را به اژدها تبديل كند و نيز از دست خود نور سفيدى ساطع نمايد. فرعون جمعى از جادوگران را گرد آورد تا با حضرت موسى (عليه السلام ) مسابقه بدهند. اژدهاى مزبور تمامى آلات و ادوات آنان را بلعيد و آنان دانستند كه كار آن حضرت جادو نيست . به فرموده قرآن مجيد آنان بدون ترسى از فرعون به حضرت موسى (عليه السلام ) ايمان آوردند. پس از اين معجزات چند عذاب بر مصريان فرود آمد و هر بار فرعون قول مى داد بنى اسرائيل را مرخص كند، اما به قول خود عمل نمى كرد. تورات ده نوع عذاب را برشمارد:
1- تبديل شدن آبهاى مصريان به خون ؛
2- زياد شدن قورباغه ميان آنها؛
3- زياد شدن پشه ؛
4- زياد شدن مگس ؛
5- مرگ حيوانات مصريان بر اثر وبا؛
6- مبتلا شدن مصريان و چارپايان آنان به دمل ؛
7- فرود آمدن تگرگ بر آنان و تلف شدن مقدار زيادى از حيوانات و مزارع ؛
8- زياد شدن ملخ ؛
9- تاريك شدن مساكن مصريان تا سه روز؛
10- هلاك شدن نخست زادگان انسان و حيوان همه مصريان حتى نخست زاده خود فرعون .
قرآن مجيد نشانه هاى حضرت موسى (عليه السلام ) را نه عدد مى داند (اسراء: 101) و ظاهرا مقصود تنها نشانه هايى است كه براى فرعون آورده بوده وگرنه به صريح قرآن كريم و تورات معجزات آن حضرت بيش از اين عدد بوده است . برخى از اين عذابها در قرآن مجيد به گونه اى مذكور است (اعراف : 130 و 133).
به گفته تورات ، فرعون سرانجام تسليم شد و حضرت موسى (عليه السلام ) و هارون (عليه السلام ) را شبانه طلبيد و به آنان گفت با بنى اسرائيل به هر جا كه مى خواهيد برويد. پس آنان به سوى درياى سرخ در شرق مصر كوچ كردند و آنجا اردو زدند. قوم موسى از دور آمدن فرعونيان را مشاهده كردند. در آن هنگام حضرت موسى (عليه السلام ) دست خود را به طرف دريا دراز كرد و دريا شكافته شد و خشك گرديد و بنى اسرائيل به آسانى از آن عبور كردند. آنگاه لشكريان فرعون وارد شدند و حضرت موسى (عليه السلام ) به امر خداوند با اشاره دست ، آنان را غرق كرد. تورات درباره غرق شدن شخص فرعون چيزى نگفته است .
از قرآن مجيد و احاديث اسلامى بر مى آيد كه بنى اسرائيل به امر خدا از مصر خارج شدند، نه به اذن فرعون (شعراء:52). همچنين به صريح قرآن كريم ، حضرت موسى (عليه السلام ) به فرمان الهى عصاى خود را به دريا زد، نه اينكه دستش را به سوى دريا دراز كند.
بنى اسرائيل در حوالى شبه جزيره سينا توقف كردند و در آنجا براى آنان از آسمان چيزى مانند شبنم و نيز مرغ بلدرچين كه به عربى سلوى ناميده مى شود، فرود مى آمد و آنان آنها را مى خوردند. اين جريان تا چهل سال يعنى در تمام مدت سرگردانى بنى اسرائيل در بيابان ادامه داشت . تورات مى گويد آن غذاى شبنم گونه من ناميده شد؛ زيرا بنى اسرائيل با ديدن آن به زبان عبرى پرسيدند: ((مان هوء)) يعنى آن چيست ؟