بادام میوه ای بسیار مغذی و مقوی است که در دو نوع به بازار عرضه می شود و مردم از آن استفاده می کنند. یکی در نیمه بهار است که به صورت تازه به بازار می آید و همراه چغاله و گوجه سبز می فروشند دیگری بادام خشک که در همه فصول سال یافت می شود که خود آن هم دو نوع است (گردآوری : انجمن ناجی) پوست کنده و با پوست(منظور پوست سخت و چوبی روی بادام است نه غشاره نازکی که روی مغز کشیده شده) معبران نوشته اند که بادام در خواب نعمت و مال است و از امام صادق علیه السلام نقل شده است که بادام در خواب هم مال است و هم شفا از بیماری. همه معبران بادام را در خواب مال دانسته اند و نعمت و فراخی معیشت و روزی اما فرق است که بادام را در خواب چطور ببینیم. مغز بادام تازه در خواب مالی است که زود و آسان به دست می آید ولی به بقای آن در دست خویش نمی توانید چندان اعتماد داشته باشید. چنان چه در خواب دیدید که از فروشنده دوره گرد بادام خریدید یا کسی یک پاکت مغز بادام تازه به شما هدیه کرد قدر مسلم به زودی پولی به شما می رسد که بی دغدغه و راحت صاحب آن خواهید شد لیکن همان طور که مغز بادام درون پاکت را از محل خرید تا رسیدن به خانه دانه دانه به دهان می اندازید و می جوید و می خورید آن پول نیز زود نقصان می یابد و از بین می رود. خانم آتیانوس معبر یونانی می گفت مغز بادام پول یا بهره و سودی است که از جانب فرزندتان به شما می رسد و اگر فرزندی در آن شرایط ندارید برادر یا خواهرتان برای شما مفید واقع می شوند. ابن سیرین می گوید بادام نعمت و روزی است که با جنگ و خصومت به چنگ می آید. شاید منظور ابن سیرین بادام با پوست باشد چون بادام بدون پوست یعنی مغز بادام پول بی زحمت است (گردآوری : انجمن ناجی) اگر در خواب ببینید که مقداری بادام پیش روی خود ریخته اید اندوخته ای به شما می رسد اما به دشواری یعنی آن چنان که باید بادام را بشکنید و مغزش را جدا کنید و تحصیل پول هم زحمت و تلاش دارد. برخی از معبران بادام را علم دانسته اند و در ضمن نجات از رنج و بلا و شفا از بیماری همان طور که از امام صادق علیه السلام منقول است خوردن مغز بادام شفا است مشروط بر این که بیمار باشید. اگر بیماری که در حال معالجه است در خواب ببیند بادام می خورد برای او بادام پول و راحت نیست بلکه شفا و صحت و نجات از رنج بیماری است و می تواند امیدوار باشد که به زودی بیماری او درمان خواهد شد و سلامت خویش را باز خواهد یافت. دسته ای دیگر از معبران نوشته اند اگر بادام با پوست در خواب دیدید نشان آن است که از مردی بخیل و نظر تنگ و دنیا دار مالی به شما می رسد. همین ها نوشته اند اگر بادام با پوست در خواب داشتید مالی است که به شما می رسد و امکان تحصیل آن هست اما بستگی به همت و کوشش خودتان دارد که آن را بیابید.
حضرت دانیال گوید: باران درخواب رحمت و برکت بود از خدای تعالی بر بندگان چون عام بود و به همه جا برسد. و خواب دیدن باران به وقت خویش نیکوتر است به وقتی که مردمان باران خواهند بهتر باشد. اما اگر آن باران خاص است، چنانکه بر یک جا باران سخت می بارید و جز آنجا جای دیگر نبارید این چنین، دلیل کند بر رنج و بیماری بر اهل آن موضع و سختی که به ایشان رسد. اگر بیند که باران آهسته می بارید، دلیل کند بر خیر و منفعت اهل آن موضع. اگربیند که اول سال یا اول ماه باران بارید، دلیل کندکه در آن سال یا در آن ماه فراخی و ...
نعمت زیاد پیدا شود. اگر بیند که باران تیره و سخت بود که می بارید، دلیل کند بر بیماری که در آن هلاک شود. محمدبن سیرین گوید: اگر بدید که باران سخت نه به وقت خویش می بارید، دلیل است که در آن دیار، لشکر رنج و بلا رسد و اگر بیند که با آب باران مسح می کرد، دلیل که از ترس و بیم ایمن شود. اگر بیند که باران بر سر وی می بارید، دلیل بود که به سفر رود و با سود و منفعت بازآید.اگر بیند که باران بر سر مردمان چون طوفان می بارید، دلیل بود که در آن دیار مرگ مفاجات پدید آید. اگر بیند که از هر قطره باران آواز همی آید، دلیل است عزت و جاه او زیاد شود. اگربیند باران عظیم می بارید، چنانکه جوی ها از آن روان شد و زیانی بدو نرسید، دلیل که پادشاه تعصب کند وشر وی از خود بازدارد و اگر بیند از آن جوی ها نتوانست گذشت، دلیل که شر پادشاه از خود دفع سازد. اگر بیند که آب از هوا همی آید. به کردار باران، دلیل است که عذاب حق تعالی و بیماری در آن موضع پدید آید. ابراهیم کرمانی گوید: اگر بیند به جای باران انگبین همی بارید، دلیل که نعمت و غنیمت در آن دیار بسیار باشد و هر چیز که بیند که از آسمان می بارید تاویلش از جنس آن چیز بود. اگر بیند که آب باران صاف و روشن بود، دلیل که بر قدر آن خیر و راحت بدو رسد. اگر بیند که آب باران تیره و ناخوش بود، دلیل که بر قدر آن رنج و بیماری کشد. حضرت امام جعفر صادق فرماید: دیدن باران درخواب بر دوازده وجه است (گردآوری : انجمن ناجی) اول: رحمت. دوم: برکت. سوم: فریاد خواستن. چهارم: رنج و بیماری. پنجم: بلا. ششم: کارزار. هفتم: خون ریختن. هشتم: فتنه. نهم: قحط. دهم: امان یافتن. یازدهم: کفر. دوازدهم: دروغ.