گاهی جریان زندگی، آنقدر سخت می شود که کار از توکل کردن به خدا و کمک خواستن از او می گذرد...
گاهی زمان، آنقدر سخت می گذرد، که نه دلداری، دردی را دوا می کند و نه صبر...
گاهی آنقدر تنها میشوی که حرف های دیگران، برایت پوچ و مبهم می شود...
گاهی فکر می کنی مخصوصا در بازی زمانه گرفتار شدی، طوری که دیگر راه گریزی نیست...
می دانم، آنقدر زندگی برایت سخت می شود که تنها، فکر نیستن آرامت می کند، فکر مردن...
ولی یک چیز را خوب می دانم، خداوند زمانی به فریادمان می رسد، که حتی در خیالمان هم تصور نمی کنیم،
فقط باید بخواهیم... با تمام وجود...
(۲۵-۳-۱۳۹۲ ۱۰:۳۷ عصر)سعید نوشته شده توسط: تو این زمونه دو نفر همیشه تنهان :
دختری که آرایش بلد نیست و پسری که دروغ گفتن بلد نیست !
2
پسری که بخواد با دختری باشه می ره خواستگاریش و دختر هم منتظر خانواده همون پسر
کسی که قراره با آرایش تنهاییش از بین بره یا پسری که بخواد با دروغ دلی رو بدست بیاره لایق زندگی نیستند و همچنین لایق دوست داشتن و اینکه تنهایی به چه معنی هست ؟ خدا رو پیدا کن به همین سادگی
تنها باشی شرافت داره به اینکه خودت رو بفروشی یا به نوعی عرضه کنی . . .