وقتی داری عالم و آدم رو ارشاد میکنی بیشتر از همه روی لبه تیغ هستی و در معرض سقوط!!! باید حواست به خودت باشه که گند نزنی! اونوقت که رفتی بالا تازه در معرض سقوطی...اونوقتی که باد کردی و ادعای منم منم می کنی و دم از خیلی چیزها میزنی همچین میفتی پائین که خودت از خودت بدت میاد! شاید هم حالت از خودت به هم میخوره! میدونی چرا؟ چون هرچی ساخته بودی خراب میشه! خرد و خاکشیر! له و لورد!... اونوقته که باید دوباره بسازی و بری...منتهی! خیلی چیزها مثل اول نمیشه... بعضی چیزها رو پنهون هم که بکنی توی ذهنت مثل یه لکه سیاه می مونه...شاید هم ننگ!!! نمی گم مهم نیست! چرا! خیلی هم مهمه! چون تو دونسته و با عقل به اینکه داری اشتباه میکنی اشتباه کردی!!! ولی زندگیه دیگه!آدم ها هم انگاری به جای جایز الخطا واجب الخط شدن!!! چاره ای نیست! می تونی بازم بندازی گردن خدا! از یه نوع دیگه! خوب میدونی که؟! گل بی عیب خداست!!! پس راحت ماله بکش رو گند کاری هات و سرخوش باش از اینکه خودت و خدا و یه نفر دیگه چیزی نمی دونه... سوت زنان و بی خیال برو جلو! منتهی یادت باشه: درسته این راهه توئه! ولی قول دادی از اشتباهاتت درس بگیری...قول دادی از تجربه ها درس بگیری...پس درس بگیر!!!
ویل دورانت مورخ فرانسوی از قول قاضی دادگاه مونیخ که هیتلر یا یه دونه از همین دیکتاتور ها رو محاکمه میکرده میگه: ملتی که گذشته خویش را فراموش کند محکوم به تکرار آن است!
منم منم نکن! به خودت مغرور نشو! هیچی نیستی! حتی همون هیچی هم نیستی!