در فروردینماه به دنیا آمدم، روز نهم این ماه... همزمان با تحصیل در رشته پرستاری دانشگاه در كلاسهای بازیگری «كارنامه» هم شركت میكردم و از آنجا بود كه برای بازی در فیلم «مرگ یك پینوكیو» معرفی شدم، اما جالب اینكه هنوز به اكران در نیامده است (گردآوری : انجمن ناجی) پس از بازی در این فیلم حدود یك سال در تئاتر به فعالیت ادامه دادم كه در همین مدت موفق شدم جایزه بهترین بازیگر زن را از جشنواره «ماه» حوزه هنری دریافت كنم. پس از تجربهای كه در تئاتر كسب كردم به سینما بازگشتم و در فیلمهایی چون ریسمان باز، آناهیتا، سوپراستار و اخراجیهای 2 بازی كردم.
سر جلسه نرفتم
از ابتدا دلم میخواست در رشته هنر ادامه تحصیل بدهم، اما روزی كه باید در آزمون ورودی هنرستان صدا و سیما شركت میكردم، اتفاقی برایم افتاد كه امتحان را از دست دادم، به همین دلیل در كلاسهای علوم تجربی دبیرستان شركت كردم و بعد هم در دانشگاه در رشته پرستاری پذیرفته شدم. درسم تقریبا به پایان رسیده و تنها برای ارائه طرح، باید مدتی در یك بیمارستان مشغول به كار شوم... محمدی در ادامه میگوید: خانوادهام هم مخالف بازیگری من نبودند اما به من میگفتند درست را باید بخوانی... از طرفی خانوادهام هم با این محیط آشنا بودند، چون كه مادرم از كارمندان صدا و سیما بود...
نرگس، تنها دوست من
مادر نرگس میگوید: «من از نرگس در مورد كارهای خانه راضیام. نرگس تنها دوست من بوده و همیشه در كنار من حضور داشته، البته این چند ساله به دلیل مشغله كاری كمی، در انجام كارهای منزل تنبل شده كه آن را هم میگذاریم به حساب مشغله كاریاش، گرچه باید بگویم «ستایش» بهترین دوست من است!(باخنده) البته تصورتان این نباشد كه من بین بچهها فرق میگذارم، به این دلیل كه نرگس بیشتر در كنار من است (گردآوری : انجمن ناجی) نرگس خانم هم میگوید: «مادر، عزیزترین و بهترین نعمتی است كه خداوند به بندههایش مرحمت میكند، برای من هم عزیزترین موجود روی زمین، «مادرم» است كه با تمام وجود دوستش دارم...»
یك سال مقابل دوربین
من هشت ماه پس از آغاز پروژه ستایش، جلوی دوربین رفتم و همین موضوع باعث شد كمی جو برای من سنگین شود. اما از طرفی حضور در یك گروه صمیمی باعث شد كه سختیهای كار هم برای من آسان و هم شیرین شود. من تقریبا یك سال مداوم سركار بودم، اما سختی آن برایم لذتبخش بود، چون به نتیجه آن امیدوار بودم و برای دیدن كار لحظهشماری میكردم...
خانواده من
سه فرزندیم و من فرزند بزرگ خانواده محمدی هستم، یك خواهر و یك برادر كوچكتر از خودم دارم كه هر دوی آنان ازدواج كردهاند. شوهر خواهرم آقای غفوریان كار عكاسی میكند، خواهرم نیز دستی بر نقاشی دارد، برادرم هم پیش از من در چند فیلم كوتاه بازی كرد، اما دیگر ادامه نداد و وارد بازار كار شد. محمدی در ادامه میگوید: «من از بین كارهای منزل تنها آشپزی را دوست دارم و هر وقت كه بتوانم به مادرم در این زمینه كمك میكنم.»
شاگرد پرویز پرستویی و رویا تیموریان
من جزء آخرین هنرجویان موسسه «كارنامه» بودم كه استاد پرستویی و حبیب رضایی در آنجا حضور داشتند، آقای رحمانیان هم در كنار این دو بزرگوار بودند، همچنین اساتیدی چون رویا تیموریان، مسعود رایگان، پیام دهكردی و رضا بهبودی كه درسهای زیادی از بازیگری به من و دیگر شاگردان آن ترم آموختند.همان روز اول كه به كارنامه مراجعه كردم، آقایان پرستویی و رضایی گفتند، شرایطی را برای هنرجویان فراهم میكنیم كه به شدت سخت است و شاید به همین خاطر، خیلی از بچهها، در میانه كار عطای بازیگری را به لقایش ببخشند و عجیب اینكه همین طور هم شد، ما در ابتدای كلاسها 20 دختر و 20 پسر بودیم، اما اواخر كار از بین این 40 نفر تنها 15 نفر باقی مانده بودند... من هم جزء آنها بودم، چرا كه خودم را برای سختیهای این كار آماده كرده بودم.
من و ستایش
نمیشود گفت كه من و «ستایش» شبیه هم هستیم، اما به هر حال برخی از خصلتهای من در «ستایش» هم دیده میشود، اما این طور نیست كه بگویم من خودم را بازی كردم. ستایش مجموعه گاهی اوقات كارهایی انجام میدهد كه قطعا اگر من (نرگس) جای او بودم هیچ وقت آن كارها را انجام نمیدادم، البته برخی از ویژگیهایش هم بیشباهت به من نیست. مثل مهربانی، صبوری و... كه به نظر من صبوری ستایش ستودنی است، یكی از مواردی كه وجود داشت این بود كه ستایش هم نسل من نبود و برای رسیدن به این شخصیت باید حال و هوای 20 سال پیش را درك میكردم و با آن روزگار كمی آشنا میشدم.
گفت و گو با نرگس محمدی، بازیگر نقش «ستایش»
استقبال "ستایش" از خانم مریلا زارعی
بهانه اصلی ما برای این گفت و گو، به پایان رسیدن فصل اول این مجموعه است، اما هنوز کسی نمی داند آیا باز هم قرار است این بازیگر در نقش بیست سال بعد «ستایش» بازی کند یا بازیگر دیگری جای او را خواهد گرفت. حاصل این گفت و گو را می خوانید
شاید صحبت کردن و مقدمه نوشتن برای معرفی بازیگری که حالا دیگر تمامی مردم ایران با چهره و حتی نام او آشنا هستند، کار چندان نویی نباشد، اما همه ما می دانیم و آگاه هستیم که زمانی که پخش مجموعه «ستایش» از شبکه سه سیما آغاز شد نرگس محمدی (بازیگر نقش ستایش) موردتوجه و محبوبیت مخاطبان تلویزیونی قرار گرفت. برخی با او همزادپنداری کردند و خودشان ر ا جای او قرار دادند.
شاید دلیل اصلی این ارتباط برقرارکردن، زنده بودن نقش ستایش و دردها و رنج هایی است که در طول این داستان با آنها دست و پنجه نرم کرده است (گردآوری : انجمن ناجی)
بازی در نقش «ستایش» برای نرگس محمدی فرصت مغتنم و بی نظیری بود که در جمع گروهی حرفه ای حضور پیدا کند و نقشی ماندگار را در اذهان عمومی از خود برجای بگذارد.
نرگس محمدی بازیگری بسیار مهربان و خانواده دوست درست مثل نقش ستایش است، اما با سایر خصوصیات آن تفاوت هایی دارد. این بازیگر جوان قرار است در یک مجموعه تلویزیونی سیزده قسمتی به کارگردانی احمد گودرزی نیز بازی کند. نرگس محمدی پیش از این در فیلم های سینمایی چون «آناهیتان»، «ریسمان باز»، «سوپراستار» و «اخراجی های 2» و همچنین چند تله فیلم بازی کرده است (گردآوری : انجمن ناجی)
بهانه اصلی ما برای این گفت و گو، به پایان رسیدن فصل اول این مجموعه است، اما هنوز کسی نمی داند آیا باز هم قرار است این بازیگر در نقش بیست سال بعد «ستایش» بازی کند یا بازیگر دیگری جای او را خواهد گرفت. حاصل این گفت و گو را می خوانید:
به عقیده شما دلیل اینکه مجموعه «ستایش» تا این حد موردتوجه و علاقه عموم مردم قرار گرفت، چه بوده است؟
به این علت که در هر خانه ای یک مادر، یک همسر و یک خواهر وجود دارد و همین اتفاق باعث شده که مردم و اغلب زنان با این داستان ارتباط خوبی برقرار کنند. چون فکر می کنم بیشتر آنها با این اتفاقات و حوادثی که در طول این مجموعه این شخصیت (ستایش) افتاد، به نوعی دست و پنجه نرم کرده اند و به همین خاطر برایشتان ملموس و قابل باورتر است؛ هم به این دلایل که گفتم و هم به علت اینکه شخصیت ستایش بسیار محکم، مهربان و خانواده دوست است و ستایش برای همه مردم چه مخاطبان خاص و چه مخاطبان عام، جذاب و دوست داشتنی شده است (گردآوری : انجمن ناجی) مخاطب در این داستان با مادری که دو بچه دارد اما بدون همسر زندگی خود را اداره می کند و پدری که به بیماری آلزایمر مبتلاست، رو به روست که در نهایت نیز او را تنها می گذارد.
این اتفاقات و ناراحتی ها در زندگی خیلی از افراد وجود دارد. حالا شاید یکی از حادثه ها برای کسی رخ داده باشد و با آن همزادپنداری کرده باشد. برخی ها حتی خودشان را به جای ستایش فرق می کنند؛ هم در قسمت های خوب این داستان و هم در قسمت های تلخ و ناخوشایند. به عقیده من داستان این مجموعه روایتی ساده از یک زندگی واقعی است که هرکسی شاید نمونه ای از این افتاقات را در درون زندگی حقیقی خود لمس کرده باشد. به همین خاطر فکر می کنم وجه اشتراکی میان داستان و اتفاقات آن با زندگی مردم وجود دارد که در نتیجه بستر علاقه مخاطبان را فراهم کرده است (گردآوری : انجمن ناجی)
باتوجه به اینکه در حال حاضر در میان مردم از چهره شناخته شده ای برخوردار هستید، نقش «ستایش» را در این مجموعه تا چه حد به عنوان یک بازیگر اصلی مهم می دانید؟
فکر می کنم بازی در نقش ستایش بیشتر حسبی است تا تکنیکی. یعنی نیاز نبود زیاد به تکنیک بازیگری اکتفا کرد، بلکه باید حس بازی را در خود پرورش می دادم و با آن رشد می کردم. من با خودم و در درون خودم بسیار کنکاش می کردم تا به شخصیت ستایش نزدیک شوم و به آن برسم.
البته ستایش با من خیلی تفاوت دارد؛ هرچند در جاهایی نیز به هم شبیه هستیم. من هم برادر دارم و وقتی با خودم فکر می کردم که اگر برادر خودم را خدای نکرده از دست بدهم چه حس و حالتی پیدا می کردم، واقعا در بازی من تاثیر می گذاشت.
یا اینکه من اصلا ازدواج نکرده ام چه برسد به اینکه دو فرزند داشته باشم و یا همسرم را از دست داده باشم. تمام این نکات فقط از طریق یک حس قوی می توانست به رسیدن من به نقش مک کند، چون در حالت عادی و روزمره هیچ کدام از این اتفاقات برای من نیفتاده است (گردآوری : انجمن ناجی) پس باید با خودم و احساسم بسیار تمرین می کردم تا به فرازها و نشیب های نقش ستایش برسم.
البته نکه مهم تر اینکه هر بازیگری وقتی دو سال با سعید سلطانی همکاری داشته باشد و از او کوچک ترین حرف را بیاموزد، مطمئنا یک بازیگر حرفه ای از میدان بیرون خواهد آمد. چون راهنمایی ها و صبوری های این کارگردان در طول کار کمک بزرگی به بازی من کرد.
ناگفته نماند که این حرفه دغدغه ها و دردسرهای خود را دارد. چون دیگر به راحتی نمی توان به هر جایی رفت و میان مردم قرار گرفت. مردم به محض اینکه با بازیگری رو به رو می شوند شروع به سوال کردن می کنند. من هم با رویی باز پذیرا هستم. در اوایل آغاز این مجموعه بسیار این ابراز علاقه ها را دوست داشتم، اما واقعا در حال حاضر باعث اذیتم می شود. حتی به این دلیل من از گذراندن طرح دانشگاهی ام در یکی از بیمارستان ها انصراف دادم.
در مجموعه «ستایش» با بازیگران بزرگی همبازی بودید، تعامل و همکاری شما با این بازیگران چطور بود؟
از تمام این عزیزان بزرگوار نکات آموزنده ای را آموختم. تقابل و تعامل من بیشتر با دکتر محمود عزیزی بود. می توان گفت من از این دوستان بازیگری را یاد نگرفتم اما اخلاق و رفتار حرفه ای را آموختم. از بازیگر پیشکسوت و مهربانی چون جمشید مشایخی نکات بسیاری را یاد گرفتم. اخلاق فوق العاده ای در این حرفه دارد. می توان گفت بازی در این مجموعه ضمن اینکه همکار بودن با گروهی حرفه ای و کارگردانی کار بلد و بااخلاق را برایم رقم زد، به اخلاق حرفه ای ام کمک بزرگی کرد. «ستایش» یک کلاس درس اخلاق برای من بود. خوشحالم که همکاری با این گروه به من درس های فراوانی را یاد داد.
برخی بر این تصور هستند که نرگس محمدی یک نابازیگر بوده که بعد از بازی در نقش ستایش به یک بازیگر تبدیل شده و در میان مردم شناخته شده است، نظر خود شما در این باره چیست؟
من نابازیگر نیستم. چون قبلا هم در کارهایی چون «ریسمان باز»، «آناهیتا» و چند تله فیلم نقش های متفاوتی را بازی کردم که حتی نقش اول هم بوده است (گردآوری : انجمن ناجی)
فکر می کنم به دلیل اینکه نقش ستایش و مجموعه بیشتر دیده شد و مورد قبول مخاطب قرار گرفت برخی این طور می پندارن، اما من در طول این چند سالی که فعالیت خود را در این عرصه آغاز کرده ام در کارهای بسیاری به غیر از «ستایش» بازی کرده ام.
فکر نمی کنید مسائل، مشکلات و دردها و رنج هایی که ستایش در این مجموعه متحمل شده بود، به تلخی این داستان اضافه کرده است؟
خیر، تمام این داستان ها واقعیت دارد. واقعیت هم همیشه تلخ است (گردآوری : انجمن ناجی) اگر واقع ینبود که مردم تا این اندازه با آن همزادپنداری نمی کردند. داستان زندگی ستایش واقعیت زندگی خیلی از زنان جامعه است (گردآوری : انجمن ناجی)
مادران و همسرانی که می کوشند و تلاش می کنند تا زندگی خود را آبرومندانه پیش ببرند، فرزندان خود را بزرگ کنند و در این راه مسلما سختی ها و رنج های بسیاری را تحمل می کنند، اما سربلند بیرون می آیند. حتی من زنان امروزی بسیاری را دیده ام که به ظاهر بسیار شیک و مرفه زندگی می کنند، اما در درون آنها غم و غصه و دردها و رنج های بسیاری وجود دارد. پس نمی توان گفت که این داستان تلخ است، چون به واقعیت های زندگی نزدیک بوده است (گردآوری : انجمن ناجی)
آیا قرار است در فصل دوم این مجموعه بازهم شما نقش ستایش را بازی کنید یا بازیگر دیگری چون مریلا زارعی آن را ایفا کند؟
واقعا نمی دانم که چه اتفاقی قرار است بیفتد. حرف هایی را از خبرنگاران در مطبوعات شنیده ام، اما نمی دانم تا چه حد صحت دارد. هنوز چیزی از کارگردان این مجموعه، سعید سلطانی نشنیده ام که قرار است من در این مجموعه بازی کنم یا خیر. هنوز پیش تولید فصل دوم شروع نشده است (گردآوری : انجمن ناجی) فقط یک تست گریم از من گرفته اند، اما واقعا نمی دانم که قرار است چه اتفاقی بیفتد و اطلاعاتی در این زمینه ندارم. اگر در فصل دوم این مجموعه در نقش ستایش بازی کردم که بسیار خوشحال خواهم شد و اگر دوست دیگری این نقش را بازی کرد، بازهم خوشحال خواهم شد. به طور قطع اگر همین عوامل با کارگردانی سعید سلطانی بخواهند بیست سال آینده را نشان بدهند، مطمئن هستم که می توانند و توانایی آن را دارند که حتی پنجاه سال آینده را نیز به تصویر بکشند.
شما هم حتما در اخبار و اطلاعات منتشر شده شنیده اید که نام ستایش جزو اسامی پرطرفدار و انتخابی برای برخی از نوزادان بوده است؛ وقتی این اخبار را شنیدید چه حسی پیدا کردید؟
خیلی خوشحالم که این اتفاق افتاده است (گردآوری : انجمن ناجی) شاید کمی خودخواهی باشد که بگویم بسیار خوشحال شده ام که مردم این نام را برای فرزندشان انتخاب کرده اند. اما این را می دانم این مجموعه یک کار گروهی بوده است (گردآوری : انجمن ناجی) می توانم بگویم که برای من یک شانس بوده که بسیار خوشایند است (گردآوری : انجمن ناجی)
فکر می کنم بازی در نقش «ستایش» برای شما جذابیت بسیاری داشته و بسیار لذت بخش بوده است (گردآوری : انجمن ناجی)
هر روز کاری این مجموعه و ایفای نقش ستایش برای من خاطره شده است (گردآوری : انجمن ناجی) دوست دارم از همین فرصت استفاده کنم و به مردم بگویم تا وقتی مجموعه و فیلم های این چنینی به تحکیم خانواده و روابط آن ارج می نهند چرا به دنبال برنامه ها و مجموعه های شبکه های مختلف بیگانه باشیم؟ چراکه آن شبکه ها فقط کانون گرم خانواده را نشانه گرفته است (گردآوری : انجمن ناجی)
از همین جا دست تمام مادرانی که مانند ستایش دردها و رنج های بسیاری کشیده اند را می بوسم و برای آنها آرزوی سلامتی و خوشبختی می کنم. امیدوارم روزی فرا برسد که مادر و همسری این همه سختی و درد در زندگی نداشته باشند.