می خواهم آرامش داشته باشم، چه کنم؟
اگر سری به کتاب فروشی ها بزنید خواهید دید که یکی از موضوعاتی که کتاب های زیادی را به خود اختصاص داده است و در بازار فراگیر شده است، كتابهایی با این موضوع است؛ آرامش، مبارزه با اضطراب، راه موفقیت، حالا چه دانشمندان غیرمسلمان نوشته باشند، چه مسلمان نوشته باشند.
بعضی از كتابهایی كه در غرب هم نوشته شده، میلیونها چاپ خورده و دلیلش هم همین عنوان و بحث آرامش است (گردآوری : انجمن ناجی) از این معلوم میشود كه یك نیاز ضروری است (گردآوری : انجمن ناجی) این یك ضرورت است كه همه دلشان میخواهد آرام باشند، وقتی انسان آرام باشد، جسمش هم سالم است (گردآوری : انجمن ناجی)
استرس
در گزارشی نوشته شده بود که 75 مریض زخم معده را كه بررسی كردند، گفتند: 65 نفر به خاطر استرس و مشكلات روحی و روانی است (گردآوری : انجمن ناجی) به همین دلیل هم هست كه ما میبینیم در منابع دینی و در آیات و روایات ما روی این بحث خیلی تأكید شده است (گردآوری : انجمن ناجی) وقتی آرامش نباشد، طرف كارگر و كارمند خوبی نیست، مدیر خوبی نیست. مرد خوبی نیست، زن خوبی نیست، دانشآموز خوبی نیست. نمیتواند درس خوب بخواند. و لذا می بینیم که افرادی می گویند: مشكل مالی ندارم، همسر هم دارم ولی به هم ریخته هستم. احساس به هم ریختگی میكنم.
می خواهم آرامش داشته باشم، چه کنم؟
یك راه كسب آرامش دعاست (گردآوری : انجمن ناجی) زیارت امین الله را زیاد بخوانیم. اولین دعایی كه میكنیم «فَاجْعَلْ نَفْسِی مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِك» خدایا به من آرامش بده، بدانم تو برنامهریز هستی. وقتی تو برنامهریز هستی من دیگر نگران نیستم. تقدیر توست. البته نمینشینم گوشهای و نظارهگر باشم. تلاشم را میكنم.
پسر امام صادق(علیه السلام) مریض بود. میرفت و میآمد و تلاش میكرد. همه كوششها را كرد و این مریض را خوب كرد. یك وقت یك كسی كنار آقا آمد و گفت: بچه از دنیا رفت. امام صادق نشست و آرام شد. گفتند: چه شد؟ فرمود: «إِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ إِنَّمَا نَجْزَعُ قَبْلَ الْمُصِیبَة» (كافی/ج3/ص225) ما همه تلاشمان قبل از واقعه است (گردآوری : انجمن ناجی) «فَإِذَا وَقَعَ أَمْرُ اللَّهِ رَضِینَا» حالا كه اتفاق افتاد، دیگر صبور هستیم. «مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِك»
صلواتی که آرامش می آورد
یكی از صلواتهایی كه نقل شده این است : «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْزِلْ عَلَیَّ مِنْكَ سَكِینَة» (بحارالانوار/ج94/ص378) این حدیث از امام باقر(علیه السلام) است (گردآوری : انجمن ناجی) خود همین آرامش میآورد.
در خطبهی متقین نهجالبلاغه امیرالمۆمنین وقتی صفات متقین را میشمرد یكی این است (گردآوری : انجمن ناجی) «فَهُمْ لِأَنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُون» اینها خودشان همیشه متهم هستند
دفع حسادت و چشم زخم و جذب آرامش
برای بیرون آمدن از حسادت و چشم زخم از جانب دیگران صبح به صبح، سوره ناس و فلق را بخوانید و یك صدقه هم برای سلامتی امام زمان بگذارید. ذكر «لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم» را هم بخوانید. آرامش میدهد.
در روایت است كسانی كه از چشم زخم میترسند، این هم خودش یك عامل اضطراب است (گردآوری : انجمن ناجی) سه مرتبه بگویند: «ماشاء الله لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم». یك راه دعاست (گردآوری : انجمن ناجی)
حسن ظن درست داشته باشیم!
دومین راه كسب آرامش حسن ظن است (گردآوری : انجمن ناجی) ما سه نوع حسن ظن داریم. یكی خوب نیست و دو تا خوب است (گردآوری : انجمن ناجی) حسن ظن به خود خوب نیست. آدم همیشه باید به خودش بدبین باشد. این چه حرفهایی است من میزنم؟ اینقدر بهتر از من هست كه حرفهای خوب بزند. این باید باشد كه آدم را غرور نگیرد.
در دعای كمیل، در دعاهای امام سجاد(علیه السلام)، مناجات شكایت كنندگان در مفاتیح هم هست. در مناجات خمسه عشر اصلاً آدم تعجب میكند كه امام با آن مقام كه راوی میگوید: وقتی من دیدم امام سجاد در زیر ناودان طلا میگوید: من حجم تمام شده بود، داشتیم برمیگشتیم، دیدم همینطور مثل باران اشك میریزد، رفتم جلو گفتم: شما دیگر چرا؟ ما اگر گریه كنیم حق داریم. جد شما رسول خدا، پدرت امام حسین، مادرت حضرت زهرا است، رحمت خدا و شفاعت را دارید. فرمود: طاووس یمانی اینها را كنار بگذار. روز قیامت با خود من كار دارند. امام اینها را برای چه میگوید؟ برای همان كه انسان به خودش باید سوء ظن داشته باشد.
در خطبهی متقین نهجالبلاغه امیرالمومنین وقتی صفات متقین را میشمرد یكی این است (گردآوری : انجمن ناجی) «فَهُمْ لِأَنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُون» (شرح نهجالبلاغه/ج10/ص132) اینها خودشان همیشه متهم هستند.
اما دو حسن ظنی كه خوب است (گردآوری : انجمن ناجی) یكی حسن ظن به مردم است (گردآوری : انجمن ناجی) اگر شما به مردم حسن ظن داشتی، نا آرام نمیشوی. دوست عزیز كه تا طرف میآید با همه سلام میكند، به شما یادش میرود، شما میگویی: میخواست كم محلی كند! اگر حسن ظن داشته باشی، بگویی: یادش رفت، حمل بر صحت است و خودت هم اذیت نمیشوی.
سومی حسن ظن به خداست (گردآوری : انجمن ناجی) اگر شما حسن ظن به خدا داشتی، چرا من یك پسر خواستم، دختر دادی؟ برای اینكه رشدم در دختر است (گردآوری : انجمن ناجی) برای اینكه شاید آن پسر به صلاحم نبود. این همان قصهی حسن ظن خدا است (گردآوری : انجمن ناجی) و خدا در قرآن كریم چند گروه را لعنت كرده، یكی «الظَّانِّینَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ» (فتح/6) كسانی كه به خدا سوء ظن میورزند.
ذکر
دلبستگی هایت را کم کن
عامل سومی كه آرامش میآورد كاهش دلبستگی است (گردآوری : انجمن ناجی) هرچه شما دلبستگیات را به همسر و فرزند و دنیا كمتر كردی، آرام تر هستی.
پسر حاج شیخ عباس قمی، میگفت: پدر در بستر در حال احتضار بود. صدایم زد و گفت: میرزا علی آقا این كتاب را از این اتاق بیرون ببر. گفتم: چرا؟ فرمودند: این كتاب را خیلی دوست دارم. میترسم همین باعث شود كه عزرائیل وقتی میآید وابستگی به این كتاب باعث شود من بیمار از دنیا بروم.
خیلی مهم است (گردآوری : انجمن ناجی) گاهی میبینی كسی یك وابستگی ساده دارد، شیطان هنگام جان دادن وابستگیها را جلوی چشم آدم میآورد. این بچه تو است، پس بگو: خدا نیست تا بچهات نجات یابد. بگو دین نیست.
تا می توانیم در زندگی ذکر خدا را فراموش نکنیم
«أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»
«خوشا آنان كه الله یارشان بی *** و ذكر قل هو الله كارشان بی»، «خوشا آنان كه دائم در نمازند»
خود را با پایین تر از خود مقایسه کنیم
راه پنجم آرامش كه در روایت ما آمده است، بحث مقایسه است (گردآوری : انجمن ناجی) سعدی گفت: كفش نداشتم، غصه میخوردم. نگاه كردم دیدم یك نفر پا ندارد. گفتم: پس اوضاع من بهتر است (گردآوری : انجمن ناجی) من كه كفش ندارم اوضاعم بهتر از كسی است كه پا ندارد. نگاه كردن به این گونه افراد هم موثر است (گردآوری : انجمن ناجی)
پسر امام صادق (علیه السلام) مریض بود. میرفت و میآمد و تلاش میكرد. همه كوششها را كرد و این مریض را خوب كرد. یك وقت یك كسی كنار آقا آمد و گفت: بچه از دنیا رفت. امام صادق نشست و آرام شد. گفتند: چه شد؟ فرمود: «إِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ إِنَّمَا نَجْزَعُ قَبْلَ الْمُصِیبَة» ما همه تلاشمان قبل از واقعه است (گردآوری : انجمن ناجی) «فَإِذَا وَقَعَ أَمْرُ اللَّهِ رَضِینَا» حالا كه اتفاق افتاد، دیگر صبور هستیم. «مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِك»
همراه داشتن تربت اباعبدالله هم آرامش میآورد. یا همراه داشته باشد، یا سجده بر این تربت كند. مقید باشید كه نماز شما در تربت اباعبدالله باشد. امام سجاد تربت اباعبدالله را در كیسه داشت و موقع نماز بر آن سجده میكرد.
ائمه ما انگشتر داشتند. غالباً روی انگشترشان هم نشانهای بوده است (گردآوری : انجمن ناجی) مثلاً امام كاظم(علیه السلام) آرم انگشترش حسبی الله بود. و لذا اینطور چیزها آرامش بخش است (گردآوری : انجمن ناجی) چرا امام جواد برای امام رضا حرز نوشتند؟ حرز چه بود؟ دعایی كه آقا همراه داشتند. خود اینها یك احساس آرامشی به انسان میدهد.
توبه را فراموش نکنیم
عامل بعدی توبه و استغفار است (گردآوری : انجمن ناجی) شما هرچه «استغفر الله ربی و اتوب الیه» بگویی، قلبت نورانی میشود. هرچه استغفار كنی، احساس گناه از تو دور میشود و در نتیجه آرامشمان بیشتر خواهد شد.
نتیجه گیری
پس دوستان عزیز! با این نکات دانستیم که نباید آرامش را در کتب و فرهنگ غرب و بیگانه دنبال کرد، آرامش در کنار ما و با ما است اگر بخواهیم، اگر دین دار واقعی باشیم.
najiforum.ir