هدف چیست و داشتن آن چه ضرورتی دارد؟ یک هدف چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟ آیا هدف باید کمی باشد یا کیفی؟ چگونه میتوان هدفی را انتخاب کرد؟ بعد از آنکه هدف خود را انتخاب کردیم، در ارتباط با آن لازم است چه کاری انجام دهیم؟ و ...
در یک تعریف ، هدف وضعیتی است که میخواهیم در آینده داشته باشیم. اگر خود نتوانیم وضعیتمان را در آینده تعیین کنیم، ناچار محیط پیرامونمان ، وضعیت را به ما تحمیل میکند. آنچه که محیط بر ما حکم میکند چه بسا با ما سازگاری نداشته باشد. پس چه بهتر که خود ، هدف مطلوبمان را معلوم کنیم و به سمتش در حرکت باشیم.
ضرورت داشتن هدف
انتخاب هدف ، یکی از ضرورتهای زندگی است که اگر آگاهانه انجام نشود، ناآگاهانه صورت خواهد گرفت. یکی از ضرورتهای انتخاب هدف ، این است که تمرکز ذهنی را به همراه خواهد داشت. داشتن ذهنی متمرکز ، یکی از شرطهای لازم برای
موفقیت
است (گردآوری : انجمن ناجی) یک ذهن متمرکز
قدرت تفکر و خلاقیت
دارد و پر از انرژی است، بنابراین میتواند در مسایل کنکاش کند و اعماق آنها را ببیند. نقطه روبروی ذهن متمرکز ، یک ذهن آشفته است (گردآوری : انجمن ناجی) با یک ذهن آشفته نمیتوانیم کاری از پیش ببریم و تمام انرژیمان صرف کارهای بیهوده میشود.
دلایل عدم موفقیت با یک ذهن آشفته
یک ذهن آشفته ، لبریز از ایدههای گوناگون است که ممکن است با یکدیگر متضاد باشند. بنابراین پرداختن به یک ایده ، دیگری را خنثی میکند و هر دستاورد ، دستاورد دیگری را از بین میبرد.
در یک ذهن آشفته ، یک خط فکری به صورت ممتد جریان ندارد. یک فکر میآید و بعد توسط فکری دیگر قطع میشود و پس از مدتی که شخص از مسیر اصلی فکری خود ، منحرف شد، به یاد میآورد و مجددا ذهنش را روی موضوع متمرکز میکند. برای رسیدن به گنج ، لازم است که زمین را تا رسیدن به آن حفر کنیم. کسی که ذهنی آشفته دارد، همانند جویندهای است که پس از کندن چند وجب از خاک ، نقطه دیگری نظرش را جلب کرده و جهت کندن آنجا ، از کارش دست میکشد.
در یک ذهن آشفته ، ارزشها مرتب عوض میشوند، زیرا حاصل تجربه و فراست نبودهاند. شخص با یک ایده روبرو شده و آن را به عنوان ارزش میپذیرد. سپس با ایده دیگری روبرو میشود و آن را به عنوان ارزش جدید میپذیرد.
در یک ذهن آشفته، شخص نمیتواند از کارهایش دفاع کند، زیرا آنها را با معیار و دلیل محکم و روشن ، انتخاب نکرده است (گردآوری : انجمن ناجی)
کسی که یک ذهن آشفته دارد، ثبات شخصیت ندارد، بنابراین محیط بر او تاثیر میگذارد. با از دست دادن یک چیز کوچک ناراحت و اندوهگین میشود و با بدست آوردن یک چیز کوچک غرق شادی میشود. هیجانی است و احساساتش کاذب میباشد.
از یک ذهن آشفته ، عمل نمیبینیم. بلکه یکسری ایده است که معمولا تا عملی شدن فاصله زیادی دارند و امکان رسیدن به آنها نیست.
کسی که ذهنی آشفته دارد، قدرت اراده ندارد. داشتن اراده ، نیازمند ثبات است (گردآوری : انجمن ناجی) تا زمانی به عهد خود پایبند میمانیم که اصل آن را پذیرفته باشیم و آن اصل، برایمان مهم و با ارزش باشد. وقتی که شخص ، قدرت ثبات را از دست داد، دیگر نمیتواند برسر عهد خود باقی بماند.
کسی که دارای ذهنی آشفته است، توان تصمیمگیری ندارد و دائما از محیط و دیگران تأثیرپذیر است و در برابر آنچه به او عرضه میشود از جمله تبلیغات، مغلوبه است (گردآوری : انجمن ناجی)
یک ذهن مشوش ، نمیتواند انرژیهایش را حفظ کند بنابراین زود خسته میشود و با رسیدن به اولین نتایج و محصولات دست از کار میکشد و یا این که نمیتواند خطاهای کار خود را پیدا کند، بنابراین دائما این خطاها را تکرار میکند.
کسی که دارای ذهنی آشفته است، در برابر مسایل، قدرت انتخاب و انعطاف را از دست میدهد.
ویژگیهای هدف
هدف با آرزو تفاوت دارد. آرزو یعنی رسیدن به چیزی که آن را نداریم. ولی هدف یعنی آشکار کردن آنچه که داریم ولی هنوز ناپیداست (گردآوری : انجمن ناجی) معمولا هدف با آرزو اشتباه گرفته میشود. آرزو، ما را از واقعیت دور میکند و به توهم میکشاند و ذهن را اسیر و آشفته خود میکند. بنابراین بهتر است که از آن اجتناب شود. هر کدام از ما گنجهای بیشماری در درونش دارد که لازم است که این گنجها را استخراج و آشکار کند. گنجهایی همچون دانایی ، مهربانی ، آرامش ، اقتدار ، پاکی ، اخلاق نیکو ، حیاء و ....
این گنجها که همگی حالتی کیفی دارند، میتوانند با توجه شرایطی که در آن آشکار میشوند، تبدیل به نتایج و ثمرات عینی شوند. برای مثال، آنکس که دانایی خویش را آشکار کند، معلمی خواهد شد که تعالیمی را ارائه میدهد و شاگردانی را تربیت میکند تا این تعالیم را پاسداری کنند. آنکس که اقتدار خویش را آشکار کند، رهبری خواهد شد که یارانش را در راه رسیدن به هدفشان یاری میکند و به همین ترتیب همه گنجها، دستاوردهای عینی و ملموس خواهند داشت.
تحقق هدف
تحقق یک هدف ، فرایندی است که در آن کیفیتی تبدیل به کمیت(هایی) میشود. این فرایند چهار مرحله دارد که عبارتند از: قصد ، مأموریت ، افق حرکتی و برنامه. هر کدام از این مراحل ، ویژگیهایی دارند و پرداختن به آنها شرایطی دارد.
هدف، موتور حرکت به سوی آینده و خلق فردای بهتر و روشنتر انسان در دنیای امروز است (گردآوری : انجمن ناجی) این هدفها نیستند که مسیر و آینده را روشن می-سازند. در حرکت، هدفها همچون نورافکنی مسیر را روشن کرده و به آن معنا میبخشند. موفقیّت تحصیلی نیز در گرو خلق هدفهاست (گردآوری : انجمن ناجی) به این سؤالها پاسخ دهید: · موفقیّت از نظر شما چیست؟ · چه چیزی باعث موفقیت شما میشود؟ · آیا میدانید چه آیندهای در انتظار شماست؟ · آیا اهداف خود را از قبل طراحی کردهاید؟ · آیا میدانید تا چه مدارج علمی میخواهید تحصیل کنید؟ · آیا میدانید کدام رشتهی تحصیلی یا دانشگاهی را انتخاب خواهید کرد؟ · آیا میدانید در آینده چه شغلی خواهید داشت؟ اگر پاسخ شما به این سؤالها مثبت باشد که با یاری خدای رحمان حتماً موفق و سعادتمند خواهید شد و اگر منفی باشد بایستی از ابتدا بتوانید اهداف و برنامههای زندگی خود را روشن کنید تا بعد به دنیایی از موفقیّت دست یافته و در زندگی خود یک شاهکار بسازید. داشتن هدف و برنامه در زندگی، به انسان پویایی، انگیزه و نشاط میدهد و برای حرکت انسان انرژی میآفریند. شما که در حال تحصیل هستید و قصد دارید با تلاش خود قلّههای پیش رویتان را فتح کنید، مطالعهی این بروشور به شما کمک میکند تا با اصول و شیوههای هدفگذاری آشنا شده و بهتر بتوانید هدفهای خود را مشخص کنید، زیرا هدفها مقصد و مسیر موفقیّت را روشنتر میسازند. هدف چیست؟ هدف به معنای موضوع یا جایگاهی است که برای رسیدن به آن فکر میکنیم و اعمالی را انجام میدهیم. هدف آن چیزی است که فرد برای رسیدن به آن تلاش میکند و تا زمانی که برای رسیدن به آن انرژی و تلاشی صرف نشود، هدف محسوب نمیشود. بیان خواستههای خود بدون هیچ تلاشی تنها یک آرزوی کلامی است (گردآوری : انجمن ناجی) عوامل مهم در تعیین هدف: 1. اهداف واقعی و دستیافتنی باشند:
اهداف بلندپروازانه و احساسی بدون توجّه به توانایی و امکانات موجود، موجب اضطراب و دلسردی میشود.
2. اهداف خود را مثبت طرح کنید: به یاد داشته باشید که رسیدن به آنچه که میخواهید از رسیدن به آنچه که نمیخواهید سادهتر است (گردآوری : انجمن ناجی) مثلاً برای انتخاب رشتهی دانشگاهی نگویید: « به شهرستان نمیروم.» بگویید: «میخواهم در تهران قبول شوم.»
3. رسیدن به هدف تدریجی باشد:
پس از شناخت علایق و توانمندی خود و تطبیق آن با نیازها، هدف را مشخص نموده و با حوصله برای رسیدن به اهداف تلاش کنید.
4. هدفتان را متناسب با توانایی و استعداد خود انتخاب کنید.
5. اهداف خود را واضح و شفاف بیان کنید.
ویژگیهای یک هدف خوب: 1. مشخص و معیّن باشد:
وضعیّت موجود را نشان داده و آینده را شفاف و روشن بیان کند. مثلاً « باید به جای هفتهای 10 ساعت هفتهای 40 ساعت مطالعه درسی داشته باشیم.» 2. قابل اندازهگیری باشد: یعنی بتوان با عدد آن را نشان داد و میزان پیشرفت را سنجید. 3. دستیافتنی باشد:
چگونگی دسترسی به آن صحیح و مطابق وضعیّت موجود باشد. 4. واقعبینانه باشد: برای چنین هدفگذاری بایستی فهرستی از تواناییها، استعدادها و علایق خود تهیه کنید، بعد به خود پاسخ دهید: × آیا توانایی ذهنی و جسمی و استعداد کافی برای رسیدن به این هدف را دارم؟ × ایا منابع کافی مثل زمان و سایر امکانات لازم را در اختیار دارم؟ 5. قابل ردیابی باشد: یعنی بتوان در هر مرحله مشخص نمود که چند درصد از کار انجام شده است (گردآوری : انجمن ناجی) 6. دارای محدوده زمانی باشد: یعنی زمان شروع و پایان آن کاملاً شفاف و مشخص باشد. راهکارهای عملی در هدفگذاری 1. هدفتان را خودتان انتخاب کنید، اگر موفق به انجام این کار نشوید دیگران برخلاف میل شما برایتان انتخاب خواهند کرد. 2. اهداف خود را اولویتبندی نموده و آنها را واضح و ساده روی کاغذ بنویسید. زیرا مؤثرترین روش ملموس و عینی شدن اهداف، ثبت آنها روی کاغذ است (گردآوری : انجمن ناجی) بسیاری از انسانهای موفق بررسی اهداف خود را به صورت روزانه، هفتگی و ماهانه انجام میدهند. 3. اهداف خود را مثبت و تحقق یافته تعریف کنید. انسانها دارای دو نوع ضمیر هستند: الف- خودآگاهب- ناخودآگاه تمام آن چه که در زندگی انسانها محقق میشود روزی در ضمیر ناخودآگاه شکل گرفته است (به آن فکر کردهایم و آن را تحقق یافته تصور کردهایم) به تعبیری زندگی یعنی آن چه شما خواستهاید، و هر چه امروز شما ندارید، آن چیزی است که شما آرزویش را نداشتهاید. پس اگر میخواهید ضمیر ناخودآگاه خود را تربیت کنید اهداف خود را مثبت و تحقق یافته روی کاغذ یادداشت کنید. مثلاً برای قبولی در دانشگاه بگویید: « من در رشته ... شهر ... پذیرفته شدهام. » 4. اهداف خود را در ذهن تصور کنید: ضمیر ناخودآگاه فرق بین واقعیت و تخیّل را تشخیص نمیدهد و بالاترین سطح پذیرش ضمیر ناخودآگاه در دو زمان است یکی صبح موقع بیدار شدن و دیگری شب موقع خوابیدن. در این دو زمان سعی کنید اهداف خود را به صورت رنگی و واضح تصویرسازی کنید. مثلاً برای قبولی در کنکور خود را در حال ورود و یا قدم زدن در دانشگاه مورد علاقهتان تصور کنید یعنی خود را در آن مکان ببینید. 5. ایستگاههای رسیدن به اهداف را تعریف کنید: یعنی هدف بزرگ را تبدیل به اهداف کوچکتر کنید. مثلاً اگر قرار است یک مسافت طولانی را در 5 ساعت طی کنید آن را به پنج فاصلهی یک ساعته تقسیم کنید. 6. در رسیدن به اهداف انعطافپذیر باشید. 7. از اشتباه نهراسید زیرا آن هم قسمتی از یادگیری و پیشرفت به سوی هدف است (گردآوری : انجمن ناجی) 8. بعد از رسیدن به هر مرحله از هدف، خود را تشویق کنید. 9. بهتر است برای رسیدن به اهدافتان با خود قراردادی ببندید و حتّی از یک دوست خوب و حامی بخواهید به عنوان یک شاهد و مشوّق امضاء کند و سپس آن را در محلّی مناسب و قابل رؤیت نصب کنید تا هر روز آن را ببینید و شاهد موفقیّت خود باشید. 10. اکنون کاغذ و قلم بردارید و طبق مراحل گفته شده هدف خود را تعریف کنید و برای تحقق آن اقدام نمایید. قبل از این که بالا رفتن از نردبان موفقیّت را شروع کنید، اطمینان حاصل کنید که آن را به جای محکمی تکیه دادهاید. http://najiforum.ir/thread-23086.html
هدف در لغت به معناي نشانهاي است كه به سوي آن تير پرتاب ميكنند. اما در اصطلاح، هدف به معناي ايده و آرماني است كه تمام نيروها، افكار، احساسات و امكانات فرد را به سوي خود سوق داده و متمركز ميسازد.
داشتن هدف به انسان كمك ميكند تا به موقع شروع كند، در مسير مناسب گام بردارد نيازهايش را ميشناسد و براي رفع آنها از تمام توان و انرژياش استفاده كند.
بزرگترين نياز براي انسان بودن، درك معنا و مقصود زندگي است (گردآوری : انجمن ناجی)
«ويكتور فرانكل»
در سال 1979 در دانشگاه هاروارد در بين دانشجوياني كه در شرف دريافت مدرك فوقليسانس مديريت بازرگاني بودند، تحقيق و مصاحبهاي به عمل آمد در اين تحقيق از آنها سوال شده بود كه آيا اهداف مشخصي در زندگيتان داريد؟ در صورت هدفمند بودن، آنها را مكتوب كردهايد يا در ذهنتان است؟
آناليز پاسخنامه دانشجويان به شرح زير بود:
الف) 3درصد بيان كردند، براي 10 سال آينده خود هدف داريم و آن را روي كاغذ آوردهايم!
ب) 13درصد بيان كردند هدفمان را ميدانيم اما آن را مكتوب نكردهايم.
ج) 84درصد نيز پاسخ دادند كه هدفي نداريم!
بعد از ده سال، يعني در سال 1989 تحقيقاتي بر وضعيت مالي همين دانشجويان انجام گرفت، نتايج حيرتآور و باورنكردني بود!
جمع درآمد گروه 3درصدي كه براي آيندة خود هدف مكتوب داشتند، 10 برابر گروه 97درصد بقيه بود!
جمع درآمد گروه 13درصد كه هدف داشتند ولي روي كاغذ مكتوب نكرده بودند، 2 برابر گروه 85درصدي بود.
بيهدفي، قاتل انسانهاست
ناشناس
نگاه ويژه به اهداف:
1) اهداف تصويري:
اگر خودتان را در حال دريافت پاداش و جايزه به خاطر رسيدن به هدفتان تجسم كنيد در حقيقت اين يك هدف تصويري براي شماست (گردآوری : انجمن ناجی) تصور كردن خودتان در حاليكه به خواستةموردنظرتان رسيدهايد، در شما ايجاد انگيزه ميكند.
2) اهداف مهارتي:
براي انجام وظايفي كه لازمه رسيدن به يك هدف تصويري هستند، نياز به مهارت داريد. اين مهارتها همان اهداف مهارتي شما هستند.
3) اهداف عادتي:
داشتن مهارت بدون اينكه تبديل به عادت شده باشد، نتيجهاي دربر نخواهد داشت. مهارتهاي شما بايد به صورت روزانه تكرار شوند تا براي شما تبديل به عادت گردند. براي مثال اگر خودتان را در حالي تجسم كنيد كه به عنوان يكي از نفرات برتر كنكور انتخاب شدهايد، براي رسيدن به اين هدف، بايد مهارتهاي مطالعه موثر، تستزني، مديريت زمان و... را ياد بگيريد و در صورتي ميتوانيد مهارت مطالعه كردن را بدست آوريد كه براي شما تبديل به يك عادت روزانه شده باشد.
دريابيد كه واقعاً چه چيزي ميخواهيد. اين كار باعث ميشود بجاي اينكه به شكار پروانهها برويد، به دنبال كشف معدن طلا باشيد.
ويليام مارسون
ويژگي اهداف:
1) متعالي باشد:
يعني هدف باعث رشد و پيشرفت ما گردد، نه موجب سقوط و انحطاط
2) به صلاح ما باشد:
براي اينكه بدانيم هدفي به صلاح ما هست يا خير؟ 3 فاكتور مهم وجود دارد
الف) تاييد خدا و عقل ب) مقدور بودن ج) رعايت اولويت
3) اهداف بايد منطقي و به دور از خيالبافي باشد. (قابل دستيابي باشد)
نكته: گاهي ممكن است كه محتواي خواستة ما عملي نباشد. مثلاً شما با اين كه يك فرد ايراني هستيد، علاقمنديد تا رئيس جمهور آمريكا شويد. گاهي اوقات نيز زمان رسيدن به اهدافتان عملي نيست. مثلاً شما تازه اين كتاب را فرا گرفتهايد و ميخواهيد فردا نفر اول كنكور بشويد.
البته ويژگي شماره سه به اين معني نيست كه براي اهداف خود محدوديت تعيين كنيد برعكس اهداف شما بايد بسيار بزرگ بوده و براي تعيين هدفهاي بزرگ هيچ دلهرهاي به خود راه ندهيد. در واقع هيچوقت كسي كه تمام آرزويش مديريت يك فروشگاه 2 نفره است صاحب يك كمپاني با 200 هزار كارگر نميشود.
هدايا و عطاياي پروردگار، به اندازة انتظار شخص است (گردآوری : انجمن ناجی)
«حضرت امير»
4) اهداف دقيق و داراي كيفيت و كميت باشد.
در واقع هر چيزي كه داراي ابهام باشد به نتيجه رسيدن آن، مشكوك است (گردآوری : انجمن ناجی) ما در گزينش اهدافمان به 2 نكته ضروري بايد دقت كنيم:
الف) دقت در بيان جزئيات هدف
ب) دقت در بيان زمان مطلوب دسترسي به هدف
هر چقدر هدف خود را با جزئيات و كيفيات بيشتري توصيف كنيد، در واقع به ضمير ناخودآگاه خود فرمان دادهايد كه براي رسيدن به آن، چه امكاناتي لازم است و چه مسيرهايي بايد پيموده شود.
تعيين زمان دسترسي نيز باعث ميشود كه هر چقدر زمان به انتها ميرسد، تلاش ما بيشتر شود. اگر هدف بزرگي را به هدفهاي كوچكتر تبديل كرده و براي رسيدن به هريك از آنها زمان تعيين كنيد با رسيدن به هدفهاي كوچكتر و واسطهاي در شما يك شور و نشاطي ايجاد ميشود كه باعث ميگردد با انرژي و پتانسيل بيشتري به سوي اهداف بزرگتر حركت كنيد.
نكته: حداقل زمان دسترسي به هدفهاي كوچك، يكماه است (گردآوری : انجمن ناجی)
حداكثر زمان دسترسي به هدفها كوچك، يك سال است (گردآوری : انجمن ناجی)
كسي كه نيرو و توان خود را بكار گيرد، به منتهاي خواسته خود ميرسد.
«حضرت امير (ع)»ر