در آیات قرآنی به سه اصل مهم اشاره شده است که در زندگی کاربرد زیادی دارد. الف: هرکس مسئول گناهان خویش است [۱] ب: بهره هرکس در آخرت همان سعی و کوشش او است [۲] ج: خداوند به هرکس در برابر عملش جزای کامل میدهد [۳]
قرآن از این طریق نه تنها عقیده مشرکان عرب را در زمان جاهلیت که معتقد بودند یک انسان میتواند گناهان دیگری را برعهده گیرد نفی میکند، بلکه قلم سرخ براعتقاد معروفی که میان مسیحیان رائج بوده و هست میکشد. که میگویند: خداوند فرزندش مسیح را به دنیا فرستاد تا بالای دار رود، و زجر کشد و شکنجه بیند و بارگناه گنه کاران را بردوش کشد!
همچنین اعمال زشت گروهی از کشیشان را که در قرون وسطی مغفرت نامه و اوراق استحقاق بهشت را میفروختند، و امروز هم به مسئله گناه بخشی ادامه میدهند محکوم
میکند.
منطق عقل نیز همین را اقتضا میکند که «هرکس مسئول اعمال خویش است و منتفع به اعمال خویش است»
این اعتقاد اسلامی سبب میشود که انسان به جای پناه بردن به خرافات و یا گناه خویش را به گردن دیگران بیاندازد، به سراغ سعی و تلاش و کوشش در اعمال خیر برود و ازگناه بپرهیزد و هرگاه لغزشی برای او رخ داد و خطائی دامان او را گرفت برگردد و توبه کند و جبران نماید.
تاثیر تربیتی این عقیده در انسانها کاملا روشن و غیر قابل انکار است (گردآوری : انجمن ناجی) همانگونه که اثر مخرب آن عقائد جاهلی نیز برکسی پوشیده نیست.
درست است که این آیه ناظر به سعی و تلاش برای آخرت و مشاهده پاداش آن در سرای دیگر است ولی ملاک و معیار اصلی آن، دنیا را نیز در برمی گیرد به این معنی که افراد با ایمان نباید در انتظار دیگران بنشینند که برای آنها کار کنند، و مشکلات جامعه آنها را حل نمایند بلکه خود دامن همت به کمر زده به سعی و تلاش و کوشش برخیزد.
هستند بسیاری از انسانها که بدون تلاش، منتظرند که آسمان سوراخ شده و یک گونی پول برای آنها فرو افتد، یا کتاب دعا بغل زده به امید یافتن گنجی به بیابانها رفته، با اوراد و دعاهای مختلف میخواهد که خداوند یک شبه او را بدون تلاش و کوشش، صاحب گنجی بیپایان کند. یا شانس و اقبال به او روکرده در آن واحد برنده میلیونها تومان پول شده تا بتواند بدون تلاش و کوشش به مشکلات عدیده زندگی خود خاتمه دهد. تمام اینها خرافاتی است که افراد جامعه دچار آن هستند. این اصل قرآنی تاکید میکند که هرکسی باید خودش تلاش کند تا خداوند هم نعمتهایش را به او ارزانی کند. صرف دعا کردن بدون تلاش هیچ فایدهای ندارد. هم تلاش باید کرد و هم دعا باید کرد تا خداوند عالم، اسباب لازم را جلوی پای انسان قرار دهد. حتی بعضیها که میگویند کشورهای غربی با آنکه دین ندارند چطور خداوند این همه نعمت به آنها داده است جواب آن را همین آیه داده است که هرکس که دراین دنیا تلاش کند بهره آن را خواهد دید و مختص به مسلمان و غیر مسلمان ندارد.
ازاین آیه یک اصل حقوقی هم در مسائل جزائی نیز استفاده میشود که همیشه کیفرها دامان گنهکاران واقعی را میگیرد و کسی نمیتواند کیفر دیگری را به ذمه بگیرد ویا به گردن دیگران بیندازد.
بسیار مشاهده شده است که در دوران جاهلیت ویا حتی درعصر حاضر در قبائل مختلف، اگر فردی گناهی کرد و کسی را کشت از همان قبیله یک نفر را میکشند و میگویند خون دربرابر خون، درصورتی که کسی که به جای گنه کار کشته میشود شاید هیچ گناهی نداشته باشد. که این آیه این اعتقاد خرافی را نیز باطل میکند.
پاسخ به چند سئوال
دراینجا سئوالاتی مطرح است که باید به آن پاسخ داد:
نخست اینکه اگر بهره هرکس در قیامت تنها حاصل سعی او است، پس «شفاعت» چه میشود؟ دیگر آنکه در آیه ۲۱سوره طه در مورد بهشتیان میخوانیم: «الحقنا بهم ذریتهم» ما فرزندان آنها را نیز به آنها ملحق میسازیم. درحالی که «ذریه» تلاشی در این راه نکردهاند.
از این گذشته در روایات اسلامی آمده که هرگاه کسی اعمال خیری انجام دهد، نتیجه او به فرزندان او هم میرسد.
پاسخ همه این سؤالات یک جمله است و آن اینکه: قرآن میگوید: انسان بیش از سعی و کوشش خود حق ندارد ولی این مانع از آن نخواهد بود که از طریق لطف وتفضل پروردگار، نعمتهائی به افراد لایق داده شود، «استحقاق» مطلبی است و «تفضل» مطلبی دیگر، همان گونه که حسنات را گاهی دهها برابر ویا هزاران برابر پاداش میدهند. شفاعت نیز بیحساب و کتاب نیست، آن هم نیاز به نوعی سعی و تلاش و ایجاد رابطهای معنوی با شفاعت کننده دارد، همچنین در مورد الحاق فرزندان بهشتیان به آنها نیز قرآن در همان آیه میگوید: «واتبعتهم ذریتهم بایمان» این در صورتی است که فرزندان آنها در ایمان از آنها پیروی کنند. [۴]
پی نوشتها:
[۱]. أَلاَّ تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى [نجم/۳۸]
[۲]. وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى [نجم/۳۹]
[۳]. وَ أَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرى [نجم/۴۰]
[۴]. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج ۲۲، ص ۵۵۱-۵۵۵