چرا در يك زمان مردها مي توانند 4 زن داشته باشند ولي زن ها يك شوهر؟
چرا در يك زمان مردها مي توانند 4 زن داشته باشند ولي زن ها يك شوهر؟
دليل منع تعدد شوهر براي زنان مي تواند امور زير باشد:
1. تعدد شوهر خلاف طبيعت و فطرت زن است زيرا در طول تاريخ ملل دنيا به موارد بسيار كمي مي رسيم كه رسم چند شوهري در ميان برخي از قبايل دنيا وجود داشته است (گردآوری : انجمن ناجی) اما اكثر قريب به اتفاق مردم گذشته و امروز دنيا رسم چند شوهري را به رسميت نشناخته اند. دليل اين توافق جز اين نيست كه طبيعت و خاصيت زن توان تحمل چند شوهري را ندارد.
2. چند شوهري عامل اشتباه انساب است: اشكال عمده و اساسي چند شوهري اشتباه انساب است در اين نوع زناشويي رابطه فرزند يا پدر شخص نيست. ارتباط قطعي ميان نسل گذشته و آينده خواسته و غريزه طبيعت بشر است (گردآوری : انجمن ناجی) كمونيسم جنسي و نيز رسم چند شوهري هم انحراف از غريزه و طبيعت عموم بشر است و هم انحراف از طبيعت و فطرت زن است (گردآوری : انجمن ناجی)
تحقيقات روان شناسي ثابت كرده است كه زن بيش از مرد خواهان تك همسري است (گردآوری : انجمن ناجی) (مرتضي مطهري، صص 302-303، 1381)
3. رسم چند شوهري پاسخگوي نياز جنسي مردان نيست؛ نياز جنسي قوي ترين نياز بشري است (گردآوری : انجمن ناجی) اگر اين نياز به صورت درست و منطقي تأمين نشود باعث ايجاد اختلال در فكر و ذهن و رفتار انسان مي شود و نظام زندگي را مختل مي كند. بر اين اساس يك زن قادر نيست پاسخگوي نياز جنسي چند مرد باشد اين رسم باعث مي شود ه مردان دچار بيماري هاي شديد رواني گردد.
4. رسم چند شوهري محبت برانداز و كينه زا است زيرا اين رسم باعث مي شود كه زن بر اساس عشق و محبت با شوهران خود در نياميزد زيرا آميزش متعدد با چند مرد از روي نياز طبيعي و جنسي زن نخواهد بود. مرد در وقت آميزش و زندگي زناشويي نيازمند عاطفه و محبت زن است (گردآوری : انجمن ناجی) اين معنا وقتي به دست مي آيد كه زن از روي تمايل طبيعي و واقعي خود با مرد بياميزد در چند شوهري امكان طبيعي اين تمايل وجود ندارد. مردان بر اثر بهره برداري جنسي از زن نسبت به هم كينه توزي خواهند كرد چون در زمان تحريك شهوت عقل و تدبير بسيار كم مي شود و هيجانات شديدي براي مرد پيدا مي شود باعث مي شود كه در برابر هم قرار بگيرند و نتيجه آن قساوت و كشتار هم ديگر است (گردآوری : انجمن ناجی)
5. نسل چند شوهري فاقد عواطف انساني و عقده اي است (گردآوری : انجمن ناجی) زيرا فرزند ناشي از چند شوهر، باعث مي شود كه عملا پدر نامعين باشد اصل غريزه انساني در فرزند اين است كه فرزند اختصاص به يك انسان داشته باشد تا او را بر اسا محبت و عواطف پدري تربيت و پرورش نمايد. نسل متولد از چند شوهر اين ويژگي را ندارد عملا همه مردان علاقه لازم را به او نشان نخواهند داد بلكه او را مزاحم جديد در برابر خود مي بيند نتيجه اين كار اين است كه فرزند رسم چند شوهري محبت پدري را نچشد و به دليل اين كه مادر هم او را از پدر خاص نمي داند حس عاطفي مادر هم نسبت به او كمتر خواهد بود پس او در واقع از محبت والدين محروم است (گردآوری : انجمن ناجی) نسل محروم از محبت، عقده ايي، انتقام جو، كم ظرفيت، خشن و خطرناك خواهد بود.
6. چند شوهري به خلاف ناموس طبيعت است: اصل نكاح و ازدواج و آميزش جنسي در ميان همه انواع حيوانات براي بقاي نوع است (گردآوری : انجمن ناجی) در ميان حيوانات به صورت طبيعي جنس نر بر اثر قدرت و توان طبيعي خود جنس ماده را در اختيار مي گيرد و با او در دوران وضع حمل و پرورش نسل همراهي مي كند در همه اين موارد جنس نر واحد در برابر چند با يك جنس ماده است (گردآوری : انجمن ناجی) ناموس طبيعت اقتضا دارد كه بقاي نسل از طريق تك بودن نر در آميز با ماده باشد و اين روند براي نسل انساني هم ساري و جاري است (گردآوری : انجمن ناجی)
7. تفاوت روحيه زن و مرد: روحيه مرد در مسائل جنسي تهاجمي است و زن روحيه تدافعي دارد. اگر زن بخواهد از حق طبيعي خود بهره مند شود بايد در برابر خواهش و اصرار مرد باشد. در اسم چند شوهري، ظرافت طبع زنانه و حالت امتناع و ناز او به صورت قعطي سركوب خواهد شد، زيرا مردان متعدد براي رساندن خود به كامجويي جنسي آن قدر حوصله به خرج نخواهد داد تا آرام آرام زن آمادگي جنسي پيدا كند در اين صورت خشونت جنسي رخ خواهد داد و خشونت جنسي نه تنها زن را از لذت جنسي محروم مي كند بلكه عمل جنسي را به شدت در نزد او منفور خواهد كرد.
نفرت زن از عمل جنسي باعث خواهد شد كه چند مرد، يا محروميت مطلق جنسي را تحمل كند يا به عنف با زن واحد در بياميزد كه منجر به افسردگي شديد وي مي گردد كه در حد خودكشي خواهد انجاميد.
مشكلات خاص زنانه امكان چند شوهري را مطلقا و عقلا و علما نفي مي كند:
زنان در هر ماه حدود يك هفته ايمام عادت ماهيانه دارد كه در اين فرصت زن از مقاربت امتناع مي كند. و مقاربت در اين ايام باعث بروز امراض مراقبتي مي گردد ايام حمل و ولادت همگي محروميت شديد براي شوهران او ايجاد مي كند. به طور حتم به دليل نبود علاقه لازم و كافي ميان چند مرد و يك زن آنان هرگز دل به حال زن نخواهد سوزاند تهاجم جنسي آنان در اين دوره زن را بيمار بلكه به كشتن خوماهد رساند.
در ميان عقلاي بشر اسم چند شوهري هرگز معقول و مقبول واقع نشده است اين رسم جدا از اين كه مخالف اسلام و منافي با عفت و طهارت معنوي زن است منافي طبع ظريف و روحيه لطيف زنانه است (گردآوری : انجمن ناجی)
8. مخالفت قاطبه بشر با رسم چند شوهري: به رغم انحرافات زيادي كه در زمينه جنسي براي بشر رخ داده است ولي تاكنون قاطبه بشر با اسم چند شوهري مخالفت كرده است در قرن اخير كه انحرافات و بي بند و باري هاي جنسي فزوني گرفته است (گردآوری : انجمن ناجی) و حتي هم جنس بازي و فحشا عمل قانوني شناخته شده است ولي به چند شوهري روي خوش نشان نداده اند و اين نشان آن است كه قبح چند شوهري در ذهن منحرف ترين عصرها و نسل ها باقي است اسلام هرگز اجازه نخواهد داد كه اين رسم پليد روا گردد زيرا قباحت آن به قدري قوي است كه منحرف ترين انسان ها آن را زشت و زننده مي دانند.برهمين اساس است كه تمام فرق اسلامي بر اين نظر متفق اند كه زن از نظر اسلام حق ندارد در يك زمان بيش از يك شوهر داشته باشدو مسلما يكي از مباني فقهي اسلام اجماع نظر فرقه ها و مذاهب اسلامي در يك مسأله فقهي است (گردآوری : انجمن ناجی) اخبار و روايات متواتره در اين زمينه( بر حرمت تعدد شوهر براي زن در زمان واحد) فراوان است (گردآوری : انجمن ناجی) اخبار و روايات نبوي(ص) و نيز احاديث ائمه معصومين(عليهم السلام) حجت شرعي است (گردآوری : انجمن ناجی)
اما در مسأله جوازتعدد زوجات براي مردان فلسفههاى متعددى وجود دارد كه در ذيل به برخى از آنها اشاره مىشود و تحقيق بيشتر را با معرفى منابعى به خودتان مىگذاريم: فلسفه تعدد زوجات: مسأله تعدد زوجات يكى از احكام بسيار بااهميت و ارزشمند از نظر اجتماعى و نظام خانوادگى دراسلام است (گردآوری : انجمن ناجی) درقرون پيشين مستشرقين و اسلامشناسان غربى اين مسأله را براسلام خرده مىگرفتند. اما تحقيقات اخير و واقعيات و رخدادهاى اجتماعى قرن ما اهميت اين حكم را به آنان ثابت كرد به طورى كه انديشمندانى چون برناردشاو جان ديون پورت گوستاو لوبون و ... در اين رابطه از در تحسين آمدند و به حكمت آن گواهى دادند؛ زيرا:
1. آمارهاى موجود درسطح جهان نشان مىدهد ميزان تولد دختر غالباً بيش از پسر مىباشد. بنابراين تكيه بر «تك زنى» باعث مىشود همواره تعدادى از زنان تا آخر عمر از نعمت ازدواج محروم بمانند و درتجرد و عزوبت به سربرند و اين ظلمىفاحش درحق آنان است (گردآوری : انجمن ناجی)
2. در طول تاريخ همواره براثر حوادث و كوارث اجتماعى - مانند جنگها - تعداد بيشمارى از مردان تلف مىشوند و همسران آنان بىسرپرست مىگردند. طبيعى است كه غالب مردان جوان حاضر به ازدواج با چنين كسانى براى اولين بار نيستند. بنابراين اگر از نظر قانون و نظام اجتماعى اينان نتوانند به عنوان همسر دوم گزينش شوند همواره بدون شوهر خواهند ماند و اين نيز ظلم برآنان است و تنها راهحل آن جواز چندزنى باقيود و شرايط خاص است (گردآوری : انجمن ناجی) جالب است بدانيد كه پس از جنگ جهانى دوم در آلمان چند هزار بيوه زن كه سرپرستان خود را در جنگ از دست داده بودند به تظاهرات پرداخته و از كليسا درخواست كردند كه چند همسرى را مجاز گرداند. ولى كليسا در برابر اين خواست سرسختى نشان داد و همين باعث شد كه پس از آن فساد و بزهكارى در آلمان به شدت رواج يابد.
3. بلوغ جسمى و جنسى دختران معمولاً چندين سال پيش از پسران است و درطول زمان همراه با رشد جمعيت بشرى باعث مىشود كه در جامعه تك همسرگرا همواره انبوه كثيرى از زنان كه آمادگى و علايق جنسى دارند در برابر مردانى فاقد شعور و درك جنسى قرارداشته و تمايلات جنسى آنان به نحو مشروع ارضا نگردد. 4. از نظر روان شناسى تفاوتى اساسى بين ساختار روانى و گرايشها و عواطف زن و مرد وجود دارد. روانشناسان معتقدند كه زنان به طور طبيعى «تك شوهرگرا» مىباشند وفطرتا از تنوع همسر گريزانند و خواستار پناه يافتن زير چتر حمايت عاطفى و عملى يك مرد مىباشند و تنوع گرايى در زنان نوعى بيمارى است (گردآوری : انجمن ناجی) ولى مردان ذاتا تنوع گرا و «چند زنگرا» مىباشند و چنان كه مىدانيد احكام اسلام همه متناسب با نيازهاى واقعى و ويژگىها و خصلتهاى ذاتى انسانها وضع گرديده است (گردآوری : انجمن ناجی)افزون برآن زنان در ايام معينى قابليت تأمين جنسى مردان را ندارند. اكنون بايد پرسيد در برابر اين حقايق چه بايد كرد؟ در اينجا سه راه وجود دارد:
الف. هميشه تعدادى از زنان درمحروميت كامل جنسى به سربرند.
ب. راه و روابط نامشروع و كمونيسم جنسى گشوده شود.
ج. به طور مشروع و قانونمند باقيود و شرايطى عادلانه راه چند همسرى گشوده شود. كدام يك؟ دين مبين اسلام راه سوم كه حكيمانهترين و بهترين راه است را گشوده و اجازه چندزنى را تنها به مردانى مىدهد كه توانايى كشيدن بارسنگين آن را به نحو عادلانه داشته باشند و دستورات اكيدى در اين زمينه براى آنان وضع نموده است و اين نه تنها به ضرر زنان نيست؛ بلكه درواقع بيشتر براى تأمين مصالح و منافع آنان است (گردآوری : انجمن ناجی)
و اينكه چرا چند شوهرى مجازنيست؟
جواب آن است كه:
1. چنان كه گفتيم اين خلاف طبيعت و روحيات زن مىباشد.
2. بدين وسيله بهداشت و سلامت نسل به خطر مىافتد.
3. شناخت انساب و تميز آنها از بين خواهد رفت.
در غير اين صورت عواطف خانوادگى از بين خواهد رفت و در نتيجه تمايل به تكثير نسل و زاد و ولد وجود نخواهد داشت، چون به حسب طبع هر كس فرزند خودش را دوست داشته و براى او سرمايه گذارى مىكند، اما در قبال كسى كه انتسابش به وى مشكوك است؛ بلكه اصلا معلوم نيست از كيست؟ بيگانه بوده و تعهدى نسبت به او ندارد و از درون نيز چنين انگيزش و تمايلى وجود ندارد. راز كاستى عاطفه و احساسات در جوامع غربى و پناه بردن آنان به حيوانات به ابراز محبت به آنان همين است و نه حس قوى عاطفه بشرى آنها. آنان كه بشريت را چنان از دم تيغ گذرانده و با وحشيانه ترين راهها انسان هاى مظلوم را مىكشتند تا ثروت و سرمايههاى آنان را به يغما ببرند، چه بويى از عاطفه بردهاند! براى آگاهى بيشتر در اين زمينه ر.ك: الف. مطهرى، مرتضى، نظام حقوق زن در اسلام؛ ب. جوادى آملى، عبدالله، زن در آيينه جلال و جمال؛ پ. طباطبايى، سيدمحمدحسين، تفسير الميزان، ج 4.{