مردم ایران ما سنتها ی دیرینه ای دارند که علی رغم صدها جنگ ، هنوز با قوت و قدرت تمام به شکوفایی خود ادامه می دهند. این سنت ها ی کهن ، بزرگترین مایه دلخوشی و همبستگی ملتی بزرگ به نام ایران در سراسر گیتی است (گردآوری : انجمن ناجی) این سنتها و مراسم به همراه آثار و سرمایه های درخشان یک تمدن کهن ، تنها چیز های باقی مانده از یک هویت ملی است (گردآوری : انجمن ناجی)
خیلی آثار و دلخوشی های دیگر را جنگ های مختلف از جمله جنگ ایران و اعراب از بین برد و سنتهای نا مأنوس و سراسر ماتم خود را ، جایگزین سنت ها و باور های شاد و سازنده ی ملی و میهنی ما نمودند. در اغلب موارد ما کاسه از آش داغ تر شدیم و در نتیجه آن به سرمان آمد که فاجعه ها ی برآمده از آن را ، در تمام ابعادش شاهدیم. وقتی که فرهنگ مملکتی را سراسر ماتم فرا گیرد ، نتیجه این می شود که می بینید بیشترین بیماری های روحی و روانی ، بیشترین اعتیاد ، بیشترین فرار از خانه ، بیشترین مهاجرت و گریز از وطن ، بیشترین قاچاق انسان ها ، رتبه چهارم طلاق در دنیا و... در این ایران عزیز رخ داده است . بیشتر ما در به وجود آمدن این بحران ها مقصر هستیم. شادی در این ملک از گناهان کبیره شده و غم و اندوه و گریه ، از نشانه های بزرگواری و تشخص و وارسته بودن به شمار می رود. پوشش لباسهای با رنگ های شاد ، از جرم های نابخشودنی به حساب می آید و پوشیدن لباس های تیره و غم آور ، نشانی از انسان های نیک گردیده است (گردآوری : انجمن ناجی)
در یک جامعه پویا و سالم ، اولین چیزی که شهروندان نیاز دارند ، شادی، نشاط و تحرک است (گردآوری : انجمن ناجی) اگر در جامعه ای این عوامل وجود نداشته باشد ، می توان گفت آن جامعه حیات و پویایی خود را از دست داده است ، زیرا در این جامعه محال است که شما حتی یک نشانه و نماد ی از زندگی سالم و هیجان انگیز و پویا را ببینید.
برای حفظ یک انسجام ملی ، برای دمیدن روح انسانی و طراوت به مردم یک مرز و بوم ، ما نیاز به حفظ و گسترش سنت های خوب و دیرینه ی آن دیار را داریم. یکی از این سنت ها عیدهایی مانند نوروز و مهرگان و ... است (گردآوری : انجمن ناجی) از دیگر مراسم بسیار نیک مراسم روز طبیعت یا سیزده بدر می باشد. یکی دیگر از این مراسم شاد و هیجان انگیز مراسم چهار شنبه سوری است (گردآوری : انجمن ناجی)
از وظایف مهم همه ی ما این است که تدابیری بیندیشیم تا این مراسم با بهترین کیفیت و کمترین زیان به مردم ، سرمایه های ملی و به طبیعت ، برگزار گردد.
بعد از انقلاب ، ما بجای آشتی با هم دیگر و با سنت های دیرینه ی خود ، طبل جنگ و مخالفت با سنتهای سازنده و هویت بخش را داشتیم ، و نتیجه این شد که می بینید. حال پرسش این است که چه وقت و زمانی و با چه هزینه ی گزافی باید به خود بیاییم و اینقدر تیشه به ریشه سلامت ، سعادت ، سربلندی ، شرف و توسعه ی سبز ملت خود نزنیم؟ از اینکه عمری بجای تعامل و گفتگوی سازنده ، بجان هم افتادیم چه نسیبی بردیم؟ آیا غیر از این است که دود تمام این مشکلات پیش آمده به چشم همه ما رفته و می رود؟ آیا وقت آن نرسیده که به همت والای هم، ایرانی شادتر و سالم تری بسازیم؟
انسان های اندیشمند از پتانسیل های موجود برای ساخت جامعه ای سالم و پویا تر و ایجاد همبستگی بین مردم یک مرزو بوم ، استفاده ی بهینه می کنند. مانند مراسمی که هر ساله در روز های ویژه ای در ردیو ژانیرو انجام می شود . در آن روز ها میلیون ها توریست برای دیدن این مراسم به آنجا سفر می کنند به این ترتیب ، هم شادی و توان یک ملتی گسترش می یابد و هم به اقتصاد و پیشرفت همه جانبه آن کشور نیز کمک می شود.
حال وقتی می گوییم جهانی باید اندیشید و منطقه ای عمل نمود ، در مورد مراسم ملی ، می توان بجای اختلاف و دعوا و در مقابل هم قرار دادن دولت و مردم ، با کمی برنامه ریزی درست و مدیریت اندیشمندانه تر در بهره وری مدبرانه از مراسم ملی میهنی ، به ایجاد همبستگی بیشتر بین تمام ایرانیان و حتی جذب گردشگر ها ی خارجی ، همت گماشت. یکی از این مراسم ، همین مراسم چهار شنبه سوری و پتانسیل میلیونی آن است (گردآوری : انجمن ناجی)
به عنوان یک طرح پیشنهاد می شود، جلسات هم اندیشی بین متفکرین جامعه ، نمایندگان مردم ، شهرداری ها، ناجا ، استانداری، نهاد های مردمی (NGO ) و ... صورت گیرد و تدبیری اندیشیده شود که ضمن بی خطر انجام شدن این مراسم ، گامی در جهت همبستگی ملی و میهنی نیز برداشته شود. بدیهی است که برای بهتر برگزار شدن آن و جذاب بودن از دید گردشگرهای خارجی ، می توان طرح هایی را ارائه و اجرا نمود.
می توان مواد محترقه ی استاندارد و بی خطر را در اختیار علاقه مندان گذاشت. محل های ویژه ای که مناسب این مراسم هستند ، را در نظر گرفت و به اطلاع خانواده ها رساند. محلهایی برای افراد مجرد و محل هایی برای خانواده ها ، تا همه بتوانند بدون خطر و خصارت ، به شادمانی و اجرای مراسم بپردازند.
این اقتدار نیست که نوجوان ها را بگیریم و در بازداشت گاه هایی زندانی کنیم که آدم های بزرگسال و خطرناکی با آنها چندین روز در یک محل باشند. یا با ضربه باطوم یک مأمور محترم یا یک پلیس گرامی ، جوانی فلج شود و یک عمر گوشه خانه بیفتد.
پیشگیری یکی از ویژه گیهای انسان های عاقل و اندیشمند است . بیاییم عاقلانه ، انرژی فوق العاده زیاد این مراسم را ، در جهت سود رسانی به جامعه بکار بریم. تا هنوز فرصت باقی است ، کار هارا بیش از این خراب نکنیم.اگر یک صدم فکر مقابله و تخریب را ، در راستای تفکر و چاره جویی صحیح و بدون تعصب بکاربریم ، به توفیق و پیروزی بیشتر و سازنده تری دست خواهیم یافت. به امید اینکه آنروز امروز باشد.
رسم و رسوم اعیاد و جشنها در خوزستان
مردمخوزستان تمام عیدهای ملی و مذهبی را جشن میگیرند. اهالی شوشتر، دزفول، و ... علاوه بر عیدها، جمعهی آخر ذیحجه را هم جشن میگیرند.لباس نومیپوشند و به تفریحگاهها میروند، زیرا پس از آن ماه های محرم و صفر راعزادارند. در گذشته به رقص و پای کوبی میپرداختند و شب تا صبح در فضایباز و محوطههای باز به سر میبردند و بر این باور بودند که آن شب ستارهیزهره به ستاره ی مشتری میرسد و کسی که به هم رسیدن این ستارهها راببیند، هر نیتی بکند؛ برآورده میشود. مردم استان خوزستان عید نوروز رامفصل برگزار میکنند. از چند روز پیش، کلوچهی مخصوصی از آرد، روغن، زیره،و رازیانه درست میکنند. مراسم آتش افروزی چهارشنبه سوری، مراسم چیدن سفرههفت سین، پوشیدن لباس های نو و رفتن به دید و بازدید نوروزی به شیوه یدیگر مناطق ایران در استان خوزستان نیز رایج است (گردآوری : انجمن ناجی) در استان خوزستان روزسیزده را در دو روز جشن میگیرند. روز سیزده با احتساب روز عید نوروز، وروز سیزده بدون احتساب روز نوروز، اولی را سیزدهی عید و دومی را سیزدهیبعد از عید گویند. در ایام نوروز همه به باغها و تفریحگاهها میروند. در خانهها یا باغها بر شاخهی درختان تاب میبندند و تاب سواری میکنند. هنگام تاب سواری، شعر زیر را با آوازی خوش نزدیک به دستگاه همایونمیخوانند: رفتم ری بون گل کلونی دیدُم امم کنومش اباغبون ترسیدم گفتم ای باغبون مومرد گل چین نیستم گفت رو رو صبا بیو باغ ازت بخشیدم در این استان عید های مذهبی بسیار پاس داشته می شوند. عیدقربان به خوبیبرگزار میشود. شب عیدقربان، اگرخانوادهی یکی از آن ها به مکه رفته باشد؛به تعداد افرادخانواده، بیرقهای کوچک سبز رنگی به شکل مثلث پولکدوزی یاگمبولدوزی همراه با رقص و پای کوبی بر سر درب خانه نصب میکنند. بیرقزنان سفید است و در این هنگام با آواز خوش و با زدن دایره، یک نفر شعرزیرا را میخواند و بقیه دست میزنند و میرقصند. حاجیون حاج کُنن شو و روز دعا بُکنن دور تخت مصطفی مصطفی برابره چهار مدورش عنبره حجی شو بیو حجی وخت خو بیو حجی خیر آیا خیر آیا حجی اَمکه آیا همهی اهل خانه لباس نو میپوشند. زنان و دختران لباس سبز به تن میکنند. فردای روز عید قربان گوسفند قربانی میکنند و شیر برنج میپزند و شام وناهار خیرات می کنند. عرب های خوزستان به همه عیدهای اسلامی وملی چون عید فطر، قربان ونوروزاحترام می گذارند و مراسمی نیز اجرا می کنند. مراسم میلاد حضرت محمد(ص)،حضرت علی(ع)، حضرت مهدی(عج) و میلاد فاطمه زهرا (س) به باشکوه ترین شکلممکن در این ناحیه برگزار می شود. در روز عید فطر ابتدا نماز عید برگزارمی کنند، سپس به دید و بازدید می روند واگر اختلاف وکدورتی باشد، به کمکبزرگان برطرف می سازند. لباس نو می پوشند و به منازل اقوام متوفایی کهسالگردشان نشده؛ می روند. برخی نیز در یک جا جمع می شوند و با یزله وشادیبه منزل شیخ طایفه می روند و در مهمان خانه قهوه و ناهار می خورند و بهاتفاق شیخ طایفه وبزرگان به عید مبارکی می روند. این عید به مدت هفت روزدر این ناحیه جشن گرفته می شود و در این مدت شادی وپای کوبی می کنند. مراسم ها و آیین های ازدواج در بین شهرهای مختلف استان خوزستان به همانشیوه ی رایج در کل کشور انجام می گیرد. در بین عرب های استان خوزستان آدابخاصی بر ازدواج و جشن های مربوط به آن حاکم است (گردآوری : انجمن ناجی) عرب های خوزستان دختر خودرا در درجه ی اول به پسر خویشاوند خود می دهند. جلسه ی خواستگاری را خطبهمی گویند و برای آن ابتدا زنان خانواده پسر؛ زمینه سازی می کنند، سپسموافقت خانواده دختر را به پدر و مادر پسر اعلام می کنند. پدر پسر با عدهای از بزرگان طایفه و یک نفر سید یا کدخدا به خواستگاری می رود. خانوادهدختر به آنان خوش آمد می گویند. پس از صرف قهوه وچای، موضوع را مطرح وپساز مذاکره ای چند خانواده دختر موافقت خود را اعلام می کند. میزان مهریهدر همین جلسه تعیین می شود. هرگاه از سوی خانواده دختر، مهریه زیادیپیشنهاد شود، بزرگان خانواده پسر و همراهان مقداری از آن کم می کنند ومقداری از مهریه به پدر دختر پرداخت می شود. سپس سوره فاتحه قرائت می شودو به یک دیگر تبریک می گویند. پدر پسر وهمراهانش از پدر دختر وبستگانشتشکر می کنند و زمان برگزاری جشن عروسی را تعیین می کنند. در بین این مردم رسم است که جهاز یا یهاز را خانواده پسر تهیه می کنند. جهاز شامل لباس عروس ومقداری پارچه به عنوان هدیه برای خانواده دختر است. وسایل خانگی که متناسب با وضع مالی پدر دختر تهیه می شود و همراه عروس بهخانه شوهر می فرستند، جهیزیه یا قراض نامیده می شود که شامل فرش، رخت خوابکامل، ظرف، کمد، وغیره است (گردآوری : انجمن ناجی) پس از اتمام مدت تعیین شده قبلی، برای برگزاریمراسم عروسی، با وقت قبلی، خانواده پسر به خانواده دختر اطلاع می دهد کهدر فلان تاریخ عروس را به خانه ی شوهر می برند. خانواده دختر تدارک کارهایشب عروسی را می بینند و خانواده پسر هم دوستان و آشنایان را جهت صرف شام وشادی وسرور دعوت می کنند. هنگامی که عروس و همراهان وارد خانه داماد میشوند، به افتخار عروس و داماد تیر اندازی می شود وجلوی پای آن ها گوسفندیرا سر می برند. بعد از عروسی پدر ومادر داماد نیز برای مبارک گویی نزد عروس خود می آیند،اورا می بوسند و هدیه ای تقدیم می کنند. مراسم جشن و پای کوبی عروسی تاهفت روز ادامه دارد. در روز هفتم رسم است که عروس وداماد به تفریح گاه میروند ومقداری گل یا بوته به عنوان نشانه به خانه می آورند. مرسوم است کهعروس تا زمانی که بچه دارشود، به خانه پدرش نمی رود. هنگامی که بچه دارشد، همراه با بچه و شوهر وخانواده شوهرش به خانه پدر می رود و پدر عروسهدیه ای به بچه می دهد.
خراسان
جشن ها و آیین های استان خراسان شمالی بهجشن های مذهبی، ملی و محلی تقسیم می شوند. جشن های بزرگ مذهبی در استانخراسان شامل: جشن میلاد حضرت محمد (ص)جشن میلاد حضرت فاطمه (س) (روزمادر)جشن میلاد حضرت على (ع)( روز پدر)، جشن های بزرگ نیمه شعبان، روزمیلاد حضرت امام زمان (عج )، مراسم های آغاز ماه مبارک رمضان و آداب گرفتنروزه، جشن بزرگ عید فطر و عید قربان، جشن بزرگ غدیر خم و تعیین حضرت امامعلی(ع) به جانشینی حضرت رسول الله(ص)، جشن بزرگ بعثت حضرت محمد (ص) و جشنمیلاد دیگر امامان معصوم (ع) از جمله جشن های مذهبی مهم استان خراسانشمالی به شمار می آیند در میان جشن های ملی؛ جشن های ویژه عید نوروز مهمترین و بزرگ ترین جشن ها به شمار می آیند.
نخستین جشن ایرانی به نام نوروز از زمان پادشاهی جمشید مرسوم شد و در زمان های بعد، جشنها و آیینهای دیگری چون تیرگان، مهرگان، سده و غیره در فرهنگ ایران پدید آمدند. اعیاد ملی، مذهبی و محلی در استان خراسان شمالی بر حسب کیش و آیین هر یک از اقوام نزد آن ها پاس داشته می شوند. ترکمن ها عقیده دارند زمانی که جمشید به عنوان چهارمین پادشاه پیشدادیان بر تخت سلطنت نشست آن روز را نوروز نامیدند. ترکمن ها دراین روزها با پختن غذاهای معروف نوروزی مانند: نوروز کجه، نوروز بامه، سمنی (سمنو) و اجرای بازی های مختلف توسط جوانان ترکمن حال وهوای دیگری به این جشن و شادی می دهند. در ایام نوروز مسابقات مختلفی در بین ترکمن ها برگزار می شود که می توان به مسابقات اسب دوانی، کشتی، پرش برای گرفتن دستمال از بلندی، خروس جنگی،شاخ زنی میش ها، شطرنج بازی، مهره بازی،تاب بازی اشاره نمود. ضمن آن که دید و بازدید در ایام نوروز در میان مردم ترکمن از جایگاه و منزلت خاصی برخورداراست .
نزدیک تحویل سال نو ، در خانه هر کسی سفره عید چیده می شد . روی اینسفره ، یک جلد قرآن ، لاله های بلور آویزدار یا شمعدان پایه بلور با شمعهای روشن ، آینه بزرگ ، تنگی بلور پر از آب و دارای یک ماهی کوچک قرمز ،یک قرص نان ، نقل و نبات ، شیرینی خانگی و شربت ، آجیل و هفت سین که عبارتبودند از :
سبزی ، سکه ، سمنو، سنجد ، سرکه ، سماق ، سیب ( در صورت فراهم نشدن هر یک ) سیر ، سپستان و سپند می چیدند.
ابوریحانبیرونی ، در آثار الباقیه آورده که هفت سین ، عبارت از هفت قسم سبزه بودهکه سر هفت استوانه در کنار خانه ، به نوروز سبز می کردند .
در آغازسال نو ، همه افراد خانواده باید هر کاری به دست داشتند آن را ترک میکردند و لباس نو می پوشیدند و دور سفره هفت سین می نشستند و قبلاً بهوسیله سرپرست خانواده تذکر داده می شد که هنگام سال نو را به شادمانی وخوشحالی و خوشوقتی بگذرانند .
موقع سال تحویل ، که در شهرها با شلیکتوپ و در روستاها با نواختن طبل اعلام می شد ، یک نفر که سواد داشت در بینخانواده دعای تحویل سال نو را ( بعد از اسلام معمول شده بود ) می خواند وآن دعا چنین بود :
یا مقلب القلوب و الابصار ، یا مدبر اللیل و النهار، یا محول الحول و الاحوال، حوّل حالنا الی احسن الحال .
همینکه سال نو تحویل می شد ، همه به قرآن و آینه و آب و ماهی و سبزی نگاه میکردند و سال نو را به هم تبریک می گفتند و روبوسی می نمودند . بزرگترهابرای افراد خانواده از درگاه خداوند در سال نو سلامت و تندرستی و خوشوقتیو خیر و برکت آرزو و مسئلت می کرد ، پدر و مادر به بچه ها و خدمتکارانخانه عیدی می دادند . در شب و روز عید ، ماهی پلو و مرغ پلو پخته می شد. اولین کسی که بعد از سال تحویل به آن خانه وارد می شد خوشوقت می شدند کهآن کس مرد یا پسر باشد زیرا آن را به فال نیک می گرفتند .
شاه بازی ، یا میرنوروزی
ازجمله رسم های قدیمی مربوط به جشن عید نوروز ، جشن میرنوروزی بود . این رسمپادشاه نوروزی ، تا همین اواخر در ایران معمول بود و در بعضی از نواحیایران آثاری از آن باقی بوده است .
علامه محمد قزوینی ، درباره میرنوروزی ، با استناد به این شعر حافظ
سخن در پرده می گویم ، چو گل از غنچه بیرون آی
که بیش از پنج روزی نیست ، حکم میرنوروزی
در مجله یادگار می نویسد :
تعبیراین شعر حافظ عبارت است از پادشاهی یا امیری یا حاکمیِ موقتی که سابقاً درایران رسم بود . در ایام عید نوروز محض تفریح عمومی و مضحکه ، او را برتخت می نشانده اند و پس از انقضای ایام جشن ، سلطنت او نیز به پایان میرسیده است .
گویا پادشاه حقیقی، محض ِ مطابقت سنت عمومی در آن چندروز، خود را بر حسب ظاهر از سلطنت خلع می کرده و نام پادشاهی را با جمیعلوازم ظاهری آن ، از فرمانروایی مطلق و اطاعت عموم عمال دولت ، از کشوری ولشکری ، از اوامر و نواهی او به یکی از پست ترین افراد واگذار می نمودهاست . این شخص مسخره در آن چند روز ، به یک نوع سلطنت دروغی صوری محض ، کهواضح است جز تفریح و خنده و بازی هیچ منظور دیگری در آن نبوده ، میپرداخته است .
پادشاه نوروزی احکامی صادر می نموده ، عزل و نصب وتوقیف و حبس و جریمه و مصادره می کرده و پس از چند روزی ، سلطنت کوتاه اوبه پایان می رسیده است . بدین مناسبت تعبیر پادشاه نوروزی یا میرنوروزیکنایه ای است از پادشاهی که مدت سلطنتش بسیار کوتاه و فرمانروایی او بسیارمتزلزل و بی اساس باشد.
شاه بازی یا میرنوروزی در تهران
شاهبازی نوروزی در تهران ، صورت جدی تر و جالب تری داشته و با تشکیلات تقلیدیاز دستگاه سلطنتی ، شاه و صدراعظم و سپهسالار و مستوفی الممالک و غیرهتعیین کرده و به انجام این مراسم می پرداخته اند. عبدالله مستوفی در "شرحزندگانی من" ، درباره شاه بازی نوروزی شرح جالبی نوشته است که اهمیتبرگزاری این مراسم را می رساند :
موقع نمایش این شاه بازی ، یک ماه به عید نوروز مانده تا جمعه بعد از سیزده فروردین بود .
برایتشکیلات این شاه بازی ، اطاق کوچکی بود که برای ما فرش کرده و پردهانداخته و پیش بخاری و لوازم گذاشته بودند ، ایوان ، پلکان ، اطاق سلام وخود بام وسیع هم میدان ما بود . چند دانه طپانچه سنگ چخماقی قدیمی پیداکرده و آنها را در قنداق عراده دار نصب و برای هر یک ، جعبه چوبی با چهارعراده ساخته بودیم .
توپخانه و قورخانه ( اسلحه خانه ) و دو سهگلدان سفالی که دهنه ی آنها پوست جلد تنباکو گرفته و به روی خرپای ( چوبیضخیم یا میله ای آهنین که آن را به طور عمود در زیر سقف یا جایی دیگر کارگذارند ) وسط این پشت بام با نخ بسته بودیم ، نقاره خانه ما بود .
میر نوروزی
میرنوروزی و حکومت مسخره او سابقه تاریخی دارد . دردوران های پیش و محققاً قبل از اسلام ، چند روز مانده به جشن باستانینوروز ، دسته ای از مردم با نشاط و خوشدل ، به دور هم جمع شده ، از میانخود جوانی ورزیده و برازنده و خوش صورت را به نام میرنوروزی ، یا امیرنوروز انتخاب می کردند . لباس پر زرق و برق ، بر تن او کرده او را بهالاغی یا شتری یا اسبی سوار کرده ، با طبل و ساز و کرنا به دنبال او بهراه می افتادند .
این شخص ، با این تشریفات مسخره تا سیزده نوروز درآن شهر یا روستا ، امیر و فرمانده بود و با همین هیبت و چهره ای خندان ،در حالی که بر الاغ خود سوار بود ، کلاغی سیاه یا به روایتی بازی سفید ،در یک دست و باد بزن بزرگی در دست دیگر داشت که مرتباً خود را باد می زد وبه حرکت در می آورد . پشت سر او جوانی فربه که لباس سرخ بر تن و چتری سفیدبر سر میرنوروزی گرفته بود ، راه می رفت .
یک عده جوان که هر یکچوبی در دست داشتند می آمدند، که مفهوم آن برگشت میرنوروزی از جنگ و آوردنسر دشمنان او بوده است . این کاروان با هلهله و شادی و طبل و کرنا و فریادو غریو تماشاچیان در شهر و روستا به گردش می آمد .
میرنوروزی که دراین مدت حاکم و فرمانروا بود هر کاری می خواست انجام می داد و هر فرمانیمی داد فوراً توسط اطرافیانش به مورد اجرا گذاشته می شد . اغلب کارهایمسخره و بی معنی و مردم آزار او باعث خشم مردم می شد . چنان که در ایامخلافت بنی امیه که این مراسم به طور کامل انجام می گردید در یکی از روزهاینوروز که عمربن عبدالعزیز خلیفه اموی در شهر می گذشت با عبور کاروان میرنوروزی برخورد کرد . میرنوروز با حرکات مسخره خود ، بدون آن که خلیفه رابشناسد ، از همراهان خود خواست که عمامه و بالاپوش و شال خلیفه را بگیرندو همراهان میرنوروزی هم لباس های خلیفه را به یغما بردند.
خلیفه کهسخت متغیر شده بود ، چون به دارالخلافه آمد ، میرنوروزی و همراهان او رامجازات کرد و تا مدتی مراسم میرنوروزی را تعطیل کرد .
میرنوروزی ،با همراهان خود از کنار سرای دولتمندان که می گذشت طنابی به داخل منزلآنها می انداخت و صاحب خانه موظف بود که هدیه ای به طناب ببندد . میرنوروزی طناب را می کشید و هدیه را می گرفت .
در پاره ای از مواقعاین کار به خاطر گرفتن فال انجام می گرفت . میرنوروزی با نیت صاحب فالطناب را به خانه می انداخت و از روی چیزی که صاحب خانه می فرستاد ، فالطرف را می گفت .
در پاره ای از نقاط ، همین که موکب میرنوروزی ازدور می رسید دختران دم بخت که شوهر نکرده بودند یا حاجتی داشتند ، به سرعتدر اطاقی یا آب انبار منزل پنهان شده و گرهی به لباس خود می زدند ، مادردختر ، از خانه بیرون آمده و از همراهان میرنوروزی ، کودک نابالغی را بهداخل منزل می بـُرد تا گره لباس دختر را بگشاید و بخت دختر باز شود .
اینمراسم تا سیزده نوروز ادامه داشت و پس از آن میرنوروزی و همراهان متفرق میشدند و از ترس مردم ، از کارهای زشتی که کرده بودند تا مدت ها پنهانبودند. بعدها مراسم میرنوروزی ، تقریباً به حاجی فیروز تبدیل شد که تاامروز هم ، کم و بیش برگزار می شود .
مراسم شاه بازی یا میرنوروزی ،با اندک تفاوتی از عید تا سیزده فروردین در تمام ایران برگزار می شد . ولیامروز در شهرها انجام نمی گیرد ، احتمال دارد در بعضی از روستاها اینمراسم هنوز هم رواج داشته باشد.
از دوران قاجار به بعد ، مراسم سلام رسمی با تشریفات بیشتر و با وضعباشکوه تر برگزار می شد و این مراسم را هر سال در سه عید ، انجام می دادند .
1 - عید نوروز
2 - عید مبعث
3 - عید غدیر خم
ترتیب برگزاری سلام رسمی عام در پایتخت ( تهران ) چنین بود :
چندروز قبل از عید و موعد برگزاری سلام ، رئیس تشریفات دربار ، دعوتنامه ایبرای علما ، وزرا ، سُفرای خارجی ( در اعیاد مذهبی فقط سفرای کشورهایاسلامی ) امرای ارتش ، نخست وزیران و وزیران و سفرا و استانداران ، رجالمهم کشور ، نمایندگان مجلس ، مدیران مؤسسات دولتی و ملی ، مدیران جراید ،اعضای انجمن شهر و رؤسای اصناف می فرستاد و درخواست می کرد که در ساعتمعین که معمولاً از ساعت 8 صبح شروع می شد ، در محل معین که اکثراً در کاخمجلل گلستان بود ، در این مراسم شرکت نمایند . لازم به توضیح است که هرطبقه در ساعت مخصوص دعوت می شدند . برای علما محل خاصی تعیین می گردید واولین طبقه ی شرکت کننده هم علما بودند . شاه ، با لباس نظامی تمام رسمیکه نشان ها هم به سینه آن نصب بود و شمشیر تشریفاتی به کمر ، در آنجا جلوسمی کرد و علما هم روی صندلی یا مبل می نشستند و یک نفر از آنها که از حیثمقام علمی و سن بر دیگران مقدم بود آن عید را به شاه تبریک می گفت و سلامتو موفقیت برای شاه در خدمت به مردم و کشور ایران و خیر و برکت ، و آسایش وسعادت جهت عموم و ترویج دین را از درگاه خداوند مسئلت می نمود . شاه هم ،از تبریکات آنها تشکر می کرد ، این مراسم در مدت نیم ساعت به پایان میرسید .
نخست وزیر و وزیران ، همگی با لباس تمام رسمی که عبارت بوداز : ژاکت دنباله دار یقه بسته از ماهوت مشکی که دور یقه و دو طرف سینه وسردست با گلابتون ( طلایی) گلدوزی شده و نشان های نصب شده بر سینه چپ وشمشیر تشریفاتی به کمر بسته و طرف چپ آویخته و کلاه پردار و دستکش سفید بهدست چپ ، در سالن تشریفات کاخ سلطنتی در یک صف سرپا می ایستادند .
شاه، از اطاق مخصوص که جنب سالن تشریفات قرار داشت در حالی که رئیس تشریفاتجلوتر وارد سالن شده و ورود شاه را اعلام می داشت ، با وزیر دربار وآجودان های کشوری و لشکری که همگی با لباس تمام رسمی مخصوص خود که شاه راهمراهی می کردند و پشت سر او حرکت می نمودند به سالن وارد می شد. در اولصف ، نخست وزیر توقف داشت و شاه جلو او می ایستاد . نخست وزیر ، ضمن ایرادخطابه ای از روی نوشته ، آن عید را از طرف خود و وزراء و کارکنان دولت وملت ، به شاه تبریک و تهنیت می گفت ، و با اشاره به بعضی موفقیت ها یاتحولات و پیشرفت ها در طول سال گذشته ، اظهار امیدواری می نمود که ، باتأییدات خداوند متعال ، موفقیت بیشتری در سال آینده نصیب گردد . شاه ازتبریکات نخست وزیر تشکر می نمود و به مناسبت سیاست روز اشاراتی به اوضاعجهان و کشور می کرد و در هر مورد ، نقطه نظر خود را متذکر می شد . ضمناًبه هر یک از وزرا یک سکه طلا عیدی می داد ؛ بعد به اطاق مخصوص خود باز میگشت و وزرا از سالن خارج می شدند .
سپس رئیس تشریفات سفرای خارجیمقیم پایتخت را که لباس رسمی به تن داشتند ، به همان سالن راهنمایی می کردو آنها در آنجا در یک صف می ایستادند . یک نفر از سفرا که از حیث طولمأموریت و اقامت در ایران سابقه بیشتری از دیگر سفرا داشت به عنوان شیخالسفرا در اول صف قرار می گرفت .
شاه با همان تشریفات وارد می گردیدو جلو شیخ السفرا می ایستاد . آن سفیر عید را از طرف خود و سایر همکارانشبه شاه تبریک می گفت و آرزوی سلامت برای شاه و سعادت و ترقی برای ملت وکشور ایران می نمود . شاه هم جواب تشکر آمیزی می داد و با یکایک سفرا دستداده و گاهی هم به هر یک از آنان یک سکه طلا عیدی می داد .
بعد بهترتیب ، هر طبقه به مدت یک ربع ساعت با همین تشریفات به حضور شاه میرسیدند و این مراسم تا ساعت یک بعد ازظهر ادامه داشت و در رأس هر طبقهرئیس یا مسن تر آن طبقه ، عید را به شاه تبریک می گفت و شاه هم تشکر میکرد .
در مراکز استان ها ، مراسم سلام در حضور استاندار، با شرکتروحانیون در جلسه ای خاص انجام می شد ، سپس همین مراسم در سالن تشریفات باشرکت فرمانده لشکر ، مدیران کل ادارات ، رؤسای مؤسسات دولتی و ملی ومعاریف شهر و سران طبقات ، اهالی و اصناف و مدیران جراید در سالناستانداری و شهرداری برگزار می شد . در این مراسم هر طبقه در دور سالن جایمعینی داشتند . استاندار در صدر سالن قرار می گرفت ، قضات و مدیران کل بالباس تمام رسمی و یا کت و سایرین با لباس سیاه در طرف راست استاندار وفرمانده لشکر و فرمانده ناحیه ژاندارمری و رئیس شهربانی استان و افسرانارشد به ترتیب مقام و درجه و بعد بازنشستگان و معاریف شهر و مدیران جرایدو اعضای انجمن شهر و سران اصناف و غیره در طرف چپ استاندار در یک صف مرتبمستقر می شدند .
پس از حضور و استقرار شرکت کنندگان در مراسم سلام ،رئیس تشریفات مراتب را به استاندار که در اطاق مخصوص بود اطلاع می داد . او به سالن وارد می شد و در جای خود قرار می گرفت . دسته موزیک که خارج ازسالن قرار داشتند با اشاره رئیس تشریفات ، آغاز مراسم را با نواختن سرودملی اعلام می کرد . بعد شهردار محل به نمایندگی مردم ، عید را به استاندارتبریک می گفت و تقاضا می کرد تبریکات مردم را به حضور شاه تلگراف نماید.
استاندارضمن تشکر از تبریک شهردار و اهالی ، متن تلگراف تبریکی را که از طرف خود ومدیران کل و رؤسای ادارات و مؤسسات و اهالی به حضور شاه مخابره کرده بودقرائت می کرد . بعد مراسم رسمی خاتمه می یافت و در سالن دیگر از مدعوین باصرف شیرینی و میوه پذیرایی به عمل می آمد و مقارن ظهر ، مراسم پایان مییافت .
در شهرستان ها نیز، این مراسم به ترتیبی که در مرکز استان برگزار می شد ، در حضور فرماندار انجام می گرفت .
یکی از سنت های باستانی ایرانیان برگزاری جشن چهارشنبه سوری بود که شبچهارشنبه آخر سال ، مردم هر محل با برپایی آتش ، طی مراسم باشکوهی برگزارمی کردند . همچنین چند روز به عید نوروز مانده و قبل از فرا رسیدن آخرینچهارشنبه سال مردم با دقت و وسواس به خانه تکانی می پرداختند . در این کارزنان و دختران و مردان و پسران به اتفاق خدمتکاران، فرش ها ، پرده هایاطاق ها و اثاثیه را گردگیری و رفت و روب و پاک و تمیز می کردند و معتقدبودند که باید همه چیز از جمله لباس ها ، قبل از رسیدن سال نو ، تمیز وپاک و نو باشد. مراسم خانه تکانی هنوز هم نزدیک عید نوروز در همه جا انجاممی شود.
مراسم چهارشنبه سوری :
این آیین از آن جهت بهغروب آخرین سه شنبه ( شب چهارشنبه ) موکول شده است که زردشت ، با رسیدگیحساب های گاه شماری به تنظیم و تدوین دقیق تقویم توفیق یافت و آن سالی بودکه تحویل سال به سه شنبه ای مصادف شد که نیمه ی آن سه شنبه تا ظهر ، جزئیاز سال کهنه و نیمه بعد از ظهر جزو سال نو به حساب آمد و چون آغاز هر روزرا در نیمه شب همان روز می دانستند ، بنابراین فردای آن سه شنبه را نوروزشناختند و شبش را جشن گرفتند و آتش افروختند و از آن پس آن شب را چهارشنبهسوری قرار دادند .
به یک عقیده دیگرایرانیان مراسم آتشافروزی در آستانه سال نو را پس از قبول اسلام ، در آخرین چهارشنبه سالقرار داده اند ، تا از عقیده اعراب پیروی کرده باشند که روز چهارشنبه یایوم الاربعاء را شوم و نحس می دانستند . در مورد وجه تسمیه «چهارشنبهسوری» عقیده دارند ، به مناسبت آتش افروزی ، آن شب را « سور» ( سرخ) نامیده اند .
آداب اصلی چهارشنبه سوریدر سراسرمناطق ایرانی نشین یکی است ولی در برخی از شهرها سنت های کوچکی به آناضافه شده و بر شیرینی و زیبایی آن افزوده است ؛ این آداب و سنت ها به طورخلاصه چنین است:
آتش افروزی :
زیباترین و قدیمی ترینآداب مربوط به چهارشنبه سوری ، برافروختن آتش و جستن از روی آن است . اینکار عصر سه شنبه آخر سال که فردایش چهارشنبه است انجام می شود .
باید اشاره کرد که تمام آداب و سنت های چهارشنبه سوری ، در شب چهارشنبه آخر سال برگزار می گردد.
آتشرا در حیاط خانه و یا در کوچه و یا یک میدان باز و با گذاردن سه کـُپه ( بوته ) روشن می کنند و در حین جستن از روی آن می خوانند :
زردی من از تو سرخی تو از من
به معنای آن که بیماری ها و ناخوشی ها را به دور می ریزم و سلامتی و تندرستی تو را در خود می گیرم .
پساز سوختن بوته ها ، خاکستر باقیمانده را جمع می کنند و کنار دیوار میریزند و کسی که خاکستر را بیرون ریخته باید در بزند و از درون خانه از اوبپرسند: « کیست ؟ »
و او جواب دهد: « منم.»
بعد از او بپرسند : « از کجا آمده ای ؟ »
و او جواب دهد : « از عروسی . »
سپس از او بپرسند : «چه آورده ای ؟ »
و او بگوید : « تندرستی . »
کوزه شکنی :
یکی دیگر از مراسم مخصوص چهارشنبه سوری آن بوده که کوزه کهنه ای را برمیداشتند و در آن مقداری نمک و ذغال و سکه ده شاهی می انداختند و هر یک ازافراد خانواده یک بار کوزه را دور سر می چرخاند و نفر آخری آن کوزه را ازپشت بام ، به کوچه می افکند و می گفت :
درد و بلای ما بـِرَه توی کوزه و بـِرَه توی کوچه
آجیل چهارشنبه سوری :
رسمی که از قدیم در ایران متداول است ، تهیه و خوردن آجیل چهارشنبه سوریاست . این آجیل شور و شیرین ، مانند آجیل مشگل گشاست؛ یعنی علاوه بر مواداصلی بو داده ی شور و شیرین، مانند آجیل، برگه هلو و زردآلو ، قیسی ، کشمشسبز ، مویز ، باسلـُق ، پسته و بادام ، فندق بو نداده ، نقل ، شکر ، پنیر، و مغز گردو هم اضافه می کنند. تهیه این آجیل را برای استجابت یک مرادنذر می کنند . خوردن این آجیل در شب چهارشنبه سوری ، به اعتقاد مردم باعثشگون و خوش یمنی است.
فالگوش :
دیگر از مراسم مربوطبه چهارشنبه سوری ، فالگوش ایستادن است ؛ بدین معنی که کسانی که حاجتیدارند ، نیت می کنند و سر چهار راه یا در معبری فالگوش می ایستند و به حرفنخستین عابری ، که از کنارشان می گذرد توجه می کنند و هر کلام که از دهاناو درآید در استجابت مراد خود به فال بد یا خوب می گیرند ، اگر گفته عابریموافق با آرزوی صاحب حاجت باشد آن آرزو را برآورده شده می دانند.
بعضیها به جای رفتن به چهارراه و معابر ، این کار را در پشت در اطاق هم انجاممی دهند و نخستین سخنی که از پشت در اطاق شنیدند به فال بد و یا خوب دراجابت حاجتشان فرض می کنند